بعد از آن کوهنوردان زیادی از کشورهای مختلف برای فتح این قله، رهسپار هیمالیا شدند. تا اینکه صبح روز نهم خرداد سال 84 فرخنده صادق و لاله کشاورز به همراه اقبال افلاکی، محمود شعاعی، عظیم قیچیساز، رضا بهادرانی، رضا زارعی و جلال چشمه قصابانی اعضای تیم ملی کوهنوردی ایران موفق شدند به قله 8885 متری اورست صعود کنند.
لاله کشاورز متولد زاهدان است،اکنون او دندانپزشک است و صاحب دو فرزند. وقتی با او تماس میگیرم تا درباره روز نهم خرداد سال 84 صحبت کنم، میگوید فرصت زیادی برای صحبت ندارد چون باید فرزندانش را بخواباند! دیدگاههای کشاورز درباره حسی که 13 سال قبل و زمان فتح اورست داشته جالب است!
او این پیروزی را متعلق به گذشته میداند و میگوید، آینده مهمتر از گذشته است و او برنامههای زیاد ومهمتری برای روزهایی که در پیش هستند، دارد.
گفتوگو با کشاورز که همچنان در زاهدان زندگی میکند، برای خود من جالب بود چون او مانند آدمهای معمولی یا حتی باهوش و مستعد فکر نمیکند، او جور دیگری میاندیشد؛ زیبا و متفاوت!
یکی از اولین زنهای ایرانی هستید که بلندترین قله جهان را فتح کرده است، حس خوب این صعود باید هنوز با شما همراه باشد؟
لحظهای که آدم به هدفی میرسد قطعا لحظه خوبی است حالا هر هدفی که مدنظرت بوده! اما واقعیت این است که صعود به اورست یک اتفاق خوب مربوط به گذشته است و هیچ ربطی به آینده من ندارد، الانکارم این است که برای آینده برنامهریزی کنم و این کار نگاه به گذشته چندان کمکی بهمن نمیکند.
این که اسمتان جزو اولینهایی است که اورست را فتح کرده، خوشحال نیستید؟
خوشحالم! اما معتقدم انسان در هر مقطعی باید اهداف متفاوتی داشته باشد.دوره فتح اورست تمام شد، خوشحالی آن مربوط به گذشته است و الان دیگر آنقدر برایم جذاب نیست که این کار را انجام دادهام. خوشحالم که در گذشتهام نقطه عطفی وجود دارد اما مهم آینده است! که نیاز به تصمیمگیری های درست و تلاش زیاد دارد.
کوهنوردی را کلا کنار گذاشتهاید؟
گاهی کوهنوردی میکنم اما الان بیشتر بچههایم برایم مهم هستند و باید جوری برنامهریزی کنم که آنها در آینده از نظر مالی و معنوی مشکلی نداشته باشند. سالها قبل زیاد به کوه میرفتم و مسافرتهای کوهنوردی جزو زندگی روزمرهام بود. اما الان سبک زندگیام تغییر کرده و باید یک جور دیگر فکر و زندگی کنم.
برخی میگویند، بیشتر زنان ایرانی زمانیکه ازدواج کرده و بچهدار میشوند، متوقف میشوند و دیگر رویاهای شخصی خود را پیگیری نمیکنند ...
نه؛ من متوقف نشدم! هدفهایم تغییر کرده و سختتر شده.هدفهایی که الان دارم خیلی سختتر از فتح اورست است.اگر بخواهم بار دیگر به اورست صعود کنم، کافی است یک سال تمرین کنم ! اما هدفهایی که برای آینده در نظر دارم خیلی بیشتر از یک سال زمان نیاز دارد.
یعنی شما یک فصل از زندگی خود را بستهاید و وارد فصل تازهای شدهاید و این نشان میدهد که چقدر هدفمند و رو به آینده فکر میکنید.
به فصلبندی زندگی چندان اعتقادی ندارم ! هنوز هم دوست دارم، کوهنوردی کنم اما کوهنوردی ورزشی دستهجمعی است و آدمهایی که افکارشان به من نزدیک باشد خیلی کم دور و برم هستند! کوهنوردی با ورزشهای دیگر کاملا فرق دارد، شاید مثلا با هر کسی بتوان به باشگاه بدنسازی رفت اما با هر آدمی نمیتوان به کوه رفت! تیم کوهنوردی باید افکار نزدیک بههم داشته باشند! با هر جمعی نمیتوان در کوه درست تصمیم گرفت و خوش بود! همه اینها باعث شده که فعالیتهای کوهنوردیام را محدود کنم. البته این را هم بگویم چون بچه دارم، نمیتوانم شب در کوه بمانم، همه اینها باعث شده کوهنوردی اولویتم نباشد.
اهمیت فتح اورست به این دلیل است که بلندترین قله جهان است یا دلایل دیگری هم دارد که خانمها را هم تشویق میکند به هیمالیا بروند.
در کتابهای جغرافیا نوشته شده که اورست بلندترین قله جهان است به همین دلیل برای عموم مردم جذاب است، اما کوهنوردان قلهها را بر اساس بلندی آنها دستهبندی نمیکنند. برای کوهنوردان صعود به 14 قله بالای هشتهزار متری که در جهان وجود دارد، مهم است اما قلههایی برایشان از اهمیت بیشتری برخوردار است که سختتر باشد که اتفاقا اورست چندان قله سختی نیست و قله «کی 2» خیلی سختتر است و کسی که به این قله صعود میکند، آدم بسیار ارزشمندی است و ارج و قرب زیادی دارد. البته زمان ما صعود به قلههای بلند خیلی سختتر از امروز بود چون با گذشت زمان وسایل و شرایط صعود خیلی بهتر میشود. هر چند برای ما ایرانیها با شرایط دلار همیشه صعود سخت است چون هم بسختی میتوانیم وسیلههای لازم را بخریم و هم اینکه صعود به قلهها مجانی نیست و باید بابتش دلار بدهی که آن هم خیلی گران است. یعنی همینجوری نمیتوانی از هر قلهای که دوست داری، بالا بروی !
کوهنوردی را هم مثل ورزشها و کارهای دیگر زنانه و مردانه نمیکنم. هر کسی که اراده کند، میتواند کوهنورد حرفهای شود. اگر دیدگاهم این بود شاید هرگز نمیتوانستم کوهنورد شوم و به اورست بروم.
نام شما در کنار نام زاهدان ثبت شده که متولد و بزرگ شده این شهر هستید، آیا شرایط برای شما با دیگر کوهنوردان فرق داشت؟
کار من سختتر بود! آن اوایل که کارم را شروع کردم، مجبور بودم تنهایی به کوه بروم و همان زمان بود که تفتان را تنهایی فتح کردم. هر چند مردم سیستان و بلوچستان احترام زیادی به زنان میگذارند، آزار و اذیت زنان در استان ما خیلی کم است! زنان سیستان و بلوچستان امنیت زیادی دارند و کمتر خطری از طرف مردان برای آنها پیش میآید. اما کار من سختتر بود چون باید هزینه بیشتری میکردم تا مثلا به اردوها بروم. هواپیما مثل الان گران بود و با قطار 24 ساعت باید وقت میگذاشتم تا به تهران برسم! اما باز هم تاکید میکنم که اهداف است که آدمها را میسازد. من اگر در منطقهای با شرایط سختتر از سیستان و بلوچستان هم بودم باز هم در آن سالها کوهنورد میشدم و اورست را فتح میکردم.
اینکه زنان سیستان و بلوچستان امنیت دارند، از آن حرفهایی است که این روزها کمتر میشنویم و این گفته شما چقدر حس خوبی به آدم میدهد؟
بله! سالهایی که کوهنوردی را به شکل حرفهای دنبال میکردم خیلی از اوقات تنهایی به کوه میرفتم اما هیچوقت مشکلی برایم پیش نیامد. به نظرم مردم سیستان و بلوچستان برای زنان احترام خاصی قائل هستند، هر چند در سالهای اخیر به خاطر فقر اقتصادی، شرایط تغییر کرده چون فقر اقتصادی، مشکلات اجتماعی را هم بیشتر میکند. شاید مثلا سرقتها بیشتر شده اما باز هم زنان امنیت دارند چون مردم سیستان و بلوچستان مردم بسیار خوبی هستند.
طاهره آشیانی - روزنامهنگار
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد