این امر بقدری مهم بوده که وعده برقراری حکومت عدل جهانی، از همان ابتدای آمدن انبیای الهی مطرح شده، و همه پیامبران مژده به ظهور منجیای دادهاند که جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد و انسانها را به آمادگی برای این مسیر فراخواندهاند.
از طرف دیگر، شاید مهمترین واقعه اجتماعی در زندگی امامحسن(ع) ، صلح ایشان است با معاویه؛ معاویهای که همان زمان هم بر آگاهان مخفی نبود که نهتنها در مسیر عدالت گام نخواهد برداشت؛ بلکه تمام تلاش خود را در مسیر انحراف اسلام از مسیر اصلی خود در پیش خواهد گرفت.
طبیعتا این واقعه سوالی را در اذهان همگان بویژه شیعیان پدید آورد:
آیا امام حسن (ع) با این صلح، از آرمانهای عدالتخواهانه اسلام دست برداشت؟
امام حسن (ع) به نص پیامبر اکرم (ص) امام بود: «حسن (ع) و حسین (ع) اماماند، بنشینند یا قیام کنند.» (علل الشرائع، ج1، ص211) ؛ و امام کسی است که حتما راهی را که پیامبران آغاز کردهاند ادامه میدهد.
اما چگونه این صلح، که در نتیجه آن، دست معاویه در ظلم کردن باز شد، با حرکت در مسیر آرمان عدالتخواهی سازگار است؟
انسان در درون خود نمیتواند از فهم جامعهشناختیِ وقایع اجتماعی خودداری کند؛ و شیعیانی که نتوانستند فهم صحیحی از این اقدام امام حسن (ع) داشته باشند، کمکم یا در دام جریان زیدیه افتادند - که ائمهای را که قیام نمیکردند، تخطئه، و امامت آنان را انکار مینمودند - یا دچار نوعی بیعملی و رخوت و بیمسئولیتی شدند و رخوت خود را با کنار کشیدن امام (ع) توجیه میکردند!
کلیدواژه «صبر انقلابی» میتواند تبیینی جامعهشناختی از این اقدام به دست دهد:
تا پیش از گسترش نهایی حکومت عدل مهدوی، همواره در جهان، ظلم و ستم و موانعی در پیش روی انسانها و جوامع وجود داشته است؛ و انسان عدالتخواه و پیرو انبیاء نمیتواند در مقابل ظلم و ستم ساکت بماند؛ و این است که «روحیه انقلابی» را برای «مومن واقعی» به یک ضرورت تبدیل میکند.
اما رفع ظلم و ستم از عالم، نه یک اقدام فوری، بلکه نیازمند تلاشی مستمر و درازمدت است که انسان «مومن انقلابی» باید خود را برای پیمودن چنین مسیری آماده کرده باشد.
و واضح است که این مسیر، مسیری نیست که همواره با موفقیتها و پیروزیهای ظاهری همراه باشد؛ بلکه گاه ناچار است به شکستهای ظاهری و عقبنشینیهای تاکتیکی تن دهد:
شکستهایی که حتی در درون پیامبران و یاران ایشان اضطرابی پدید میآورد که: «پس وعده نصرت خدا چه شد؟» (وَ زُلْزِلُوا حَتَّی یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتی نَصْرُ اللَّه؛ سوره بقره، آیه 214)؛
و عقبنشینیهایی که گاه دهها سال طول میکشید: فاصله پذیرش صلح امام حسن (ع) تا قیام امام حسین (ع) حدود 20 سال بود؛ یعنی 20 سال ظلم و ستم علنی معاویه، و صبر امام (ع).
و مهم برای یک انسان مومن انقلابی این است که بین «دست روی دست گذاشتن» و «عقبنشینی تاکتیکی» تمایز بگذارد؛ و بفهمد که این «دندان روی جگر گذاشتنها» و «عقبنشینیها» هیچگاه از باب دست برداشتن از آن آرمان متعالی نبوده است.
صبر انقلابی یکی از لوازم روحیه انقلابی واقعبین است؛ یعنی آرمانگراییِ نهفته در روحیه انقلابی - و به تعبیر دیگر، «خشم انقلابی» - ما را از واقعبینی باز ندارد: در حالی که ذرهای از آرمانهای اصیل خود دست برنداشتهایم، آرمانهای خود را با ملاحظه واقعیتهای موجود پیگیری کنیم؛ و باری بر دوش جامعه نگذاریم که از همراهی در اصل مسیر صرفنظر کند.
اگر لحظهای ظلم و ستمهایی را که بعد از کنار کشیدن امام حسن (ع) توسط معاویه و کارگزاران او در جامعه اسلامی واقع شد از نظر بگذرانیم و به گرفتاریهای شدیدی که بعد از این صلح، هم تودههای مسلمان را فراگرفت و هم نخبگان دلسوز را به حاشیه برد و از دم تیغ گذراند توجه کنیم، درمییابیم صبر انقلابی داشتن چه اندازه دشوار است.
در آیه 11 سوره هود، به جای ترکیب پرکاربرد «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»، ترکیب «صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» آمده ، و «صبر» به «جای «ایمان» گذاشته شده است.
شاید میخواهد به ما تذکر دهد که در جهانی که تحقق عدالت با فراز و نشیبهای فراوان همراه است، «صبر انقلابی» و «ایمان» دو روی یک سکهاند؛ و بدون «صبر انقلابی» نمیتوان از ایمان به آرمانهای پیامبران دم زد و برای «صبر انقلابی داشتن» حتی اگر پیامبر اولوالعزم هم باشد، باید از خداوند درخواست «شرح صدر» کند. (سوره طه، آیه 25)
دکتر حسین سوزنچی - دانشیار دانشگاه باقرالعلوم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد