به گزارش جامجم، شامگاه بیست و ششم بهمن سال 92 آتشسوزی در پارکینگ یک مجتمع مسکونی شش طبقه در سعادت آباد به آتشنشانی اعلام شد و امدادگران راهی محل شدند. آتشسوزی در پارکینگ طبقه منفی دو رخ داده بود و سه خودروی سمند، لندکروز و پرادو در حال سوختن بودند و دود غلیظ تمام ساختمان را فرا گرفته بود. آتشنشانان به مهار شعلهها پرداختند و در طبقه زیر پارکینگ با جنازه دو مرد 31 و 33ساله که از ساکنان ساختمان بودند، روبهرو شدند که به خاطر دودگرفتگی جان سپرده بودند.
در بازرسی از طبقات بالا همچنین آتشنشانان با جسد یک زن 59 ساله مواجه شدند که شواهد نشان میداد زن تنها از آپارتمان خارج شده، ولی در راه پلهها دچار دود گرفتگی شده و تسلیم مرگ شده است.
در حالی که تعداد قربانیان این آتشسوزی مهیب به سه نفر رسیده بود، یکی از اهالی که زن 24سالهای بود همراه فرزند خردسالش و دو آتشنشان که مصدوم شده بودند به بیمارستان منتقل شدند، اما چند روز بعد زن جوان نیز روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد تا قربانیان این آتشسوزی به چهار نفر برسند.
با تحقیقات پلیسی روشن شد داماد سابق یکی از ساکنان ساختمان، مدتی قبل پدرزنش را تهدید به آتشسوزی کرده بود. با افشای این ماجرا محسن 35ساله بازداشت شد و گفت برای آتشسوزی خودروی پدرزن سابقش دوستش به نام ابوذر را اجیر کرده بود. با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داد ابوذر بیست و یکم اسفندماه همان سال ردیابی و بازداشت شد.
وی گفت: وقتی پای درد دلهای دوست صمیمیام نشستم و متوجه درگیری او با خانواده همسر سابقش شدم، دلم برایش سوخت و با پیشنهاد او تصمیم گرفتم به پارکینگ خانه پدرزنش بروم و لاستیک خودروی پدرزنش را آتش بزنم.
با اعترافهای دو متهم برای ابوذر به اتهام 4 فقره قتل و برای محسن به اتهام معاونت در 4 جنایت کیفرخواست صادر و پرونده آنها به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
دو متهم دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده و با حضور یک قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستادند.
در ابتدای جلسه، اولیای دم سه قربانی برای متهمان حکم قصاص خواستند، اما همسر چهارمین قربانی که قیم فرزند خردسال خود است، گفت: دخترم هم در این ماجرا آسیب دید و دچار سوختگی شد. او همچنان با گذشت چند سال از این ماجرا تحت درمان قرار دارد و من دیه میخواهم تا هزینههای درمان فرزندم را تامین کنم.
سپس محسن پشت تریبون دفاع ایستاد و گفت: دو سال قبل از این ماجرا به خاطر دخالتهای خانواده همسرم از او جدا شدم و همسرم پسر شش سالهمان را با خود به خارج از کشور برد. من چند بار با پدرزنم صحبت کردم و از او خواستم با همسرم صحبت کند که پسرم را به ایران برگرداند، اما پدرزنم با بیاعتنایی جوابم را داد. من که عصبانی بودم ماجرا را با دوست صمیمیام ابوذر در میان گذاشتم و او که از این ماجرا ناراحت شده بود، نقشه آتش زدن ماشین مدل بالای پدرزنم را کشید و به من قول داد نقشه را به تنهایی اجرا کند. او به خاطر من تصمیم گرفت لاستیک ماشین پدرزنم را آتش بزند و او را بترساند. بعد از چند روز متوجه شدم در پارکینگ خانه پدرزن سابقم آتشسوزی رخ داده و چهار نفر از ساکنان جان سپردهاند.
سپس ابوذر به دفاع پرداخت و گفت: محسن با حرفهایش مرا فریب داد. او به من مواد مخدر داد تا مرا برای اجرای نقشهاش اجیر کند.
من بنزین را روی لاستیک ماشین ریختم و سپس پارکینگ را ترک کردم. من حتی بعد از این ماجرا از کاری که انجام داده بودم، پشیمان شدم، ولی با خودم فکر کردم یک نفر از ساکنان متوجه آتشسوزی میشود و آتش را خاموش میکند. ولی ساکنان وقتی متوجه آتشسوزی شده بودند که آتش به چند خودروی دیگر سرایت کرده و باعث انفجار خودروها شده بود. وی ادامه داد: محسن میگوید من نقشه آتشسوزی را کشیدم، ولی او از این ماجرا مطلع بود. حتی قبل از اجرای نقشه به من گفت زمانی که برای آتشسوزی به پارکینگ خانه پدرزنش میروم او به خانه زن مورد علاقهاش که بتازگی با او آشنا شده میرود تا اگر پلیس به ماجرا پی برد به او مشکوک نشود و او هم شاهدی برای اثبات بیگناهیاش داشته باشد.
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد