قطعا قدرت های بیگانه آنجا که منافع خود را در سرنگونی و یا تضعیف دولت و حاکمیتی ببینند از هر اقدامی استمداد میجویند تا به نتیجه دلخواه خود برسند اگر حاکم تابع بود که بود ، در غیر اینصورت باید منتظر هر اقدامی باشد .
وقتی دکتر مصدق مقابل استعمارگران ایستاد و از کنسولگری تا سفارت انگلیس را تعطیل کرد و کارشناسان آنها را از کشور اخراج کرد گمان نمیکرد روزی با آمریکا که در حال مذاکره با دولت مصدق بود نقشه سرنگونی او را بکشند ، اما سرنگونی مصدق خیلی هم کار راحتی نبود. چرا که حمایت مردمی و مذهبیون را داشت و روحانی شاخصی مانند آیت الله کاشانی تمام و کمال از او حمایت میکرد. حتی شاه در 30 تیر 1331 نتوانسته بود او را از اریکه قدرت به زیر بکشد و رخت نخست وزیری را از تن او در بیاورد چرا که مردم چنان پای او ایستادند که شاه، رفتن او را رفتن تاج و تخت خود می دید.
اما قبل از کودتا و هرگونه اقدام نظامی لازم است شرایط محیا شود. باید مردمی که در تیر 1331 از او حمایت کردند ، مذهبیون و روحانیون از او دور میشدند. اینگونه است که شبکه نفوذ کار خود را شروع میکند. شبکه بدامن ، پروژه ای را آغاز میکند که منجر به سقوط نخست وزیر میشود .
پروژة «بدامن» یکی از نخستین پروژههائی بود که در چارچوب همکاری اینتلیجنس سرویس و سازمان نوبنیاد «سیا»، بر مبنای امکانات غنی بومی 6MI- و بودجة کلان «سیا» آغاز شد و مسئولیت ادارة آن به عهدة شاپور ریپورتر قرار گرفت که در همکاری با اسدالله علم اجرای پروژه را شروع کرد. دو «ایرانی» که در اسناد «سیا» با نامهای رمز «نرن» و «سیلی» خوانده شدهاند، در واقع این دو نفر بودند و همین شبکه بود که در سالهای پس از کودتا به عنوان مقتدرترین سازمان پنهانی در حیات سیاسی ایران اعمال نفوذ نمود.
اولین پرژه این سازمان در کودتای 1953 عملیات با عنوان تیپیآژاکس (TPAjax) برنامه ریزی و سازمان دهی شد ، که منجر به سرنگونی دولت مصدق و پاکسازی حزب توده ایران نمود .
محور فعالیتهای آنان بزرگنمائی خطر کمونیسم بود. مقالات و کاریکاتورهای فراوانی به این مسئله اختصاص داشت و جنگ روانی غریبی در بین مردم به راه انداخته بودند که گویا ایران در معرض بلعیده شدن توسط غول کمونیسم است. کتاب هم منتشر میکردند. مهمترین آنها خاطرات ابوالقاسم لاهوتی است که کاملاً جعلی است.
مدتی قبل رادیو بی بی سی هم افشا نمود که ترجمه کتاب دکتر ژیواگو اثر بوریس پاسترناک به زبان فارسی در همان زمان کار ام.آی.شش بوده است که گویا در چارچوب عملیات بدامن صورت گرفته است، دکتر ژیواگو رمانی است علیه شوروی. این شبکه در تخریب روحیه مردم بسیار موثر بود و زمینههای روانی کودتا را مهیا کرد.
مارک گازیوروسکی در پژوهش خود پیرامون کودتای 28 مرداد 1332،که بر اسناد دست اول و مصاحبه با کارمندان پیشین «سیا» مبتنی است، «شبکه بدامن» را مهمترین شبکه «سیا» در ایران میداند:
«...آمریکا از اواخر دهه 1940 فعالیت های محرمانه پنجگانهای را بدین شرح شروع کرده بود:… پنجم، اجرای یک سلسله عملیات با نام رمز بدامن که از 1948 [سال ورود شاپور ریپورتر به ایران] برای مقابله با نفوذ شوروی و حزب توده آغاز شده بود. بدامن، یک برنامه تبلیغاتی و سیاسی بود، که از طریق شبکهای به سرپرستی دو تن ایرانی با نامهای رمز «نرن» و «سیلی» اداره میشد و ظاهراً بودجه سالانهای معادل یک میلیون دلار داشت...»
البته شبکه مجری برنامه «بدامن» یک شبکه صرفاً آمریکائی نبود. بررسی فعالیتهای شبکه شاپور ریپورترـ اسدالله علم در این دوران نشان میدهد که «عملیات بدامن» بر دو محور متمرکز بود: عملیات نفوذی ـ سیاسی و عملیات تبلیغی ـ فرهنگی.
در زمینة عملیات نفوذی «شبکه بدامن» شواهد گستردهای در دسترس است که عمق نفوذ آن را به درون حزب توده نشان میدهد و باید افزود که گسترة نفوذ این شبکه تنها به حزب توده منحصر نبود و سایر احزاب و جریانهای سیاسی ـ بویژه «جبهه ملی»، «حزب زحمتکشان»، «نیروی سوم»، «حزب ایران»، پان ایرانیستها و غیره ـ را نیز در بر میگرفت.
بر پایه همین نفوذ همه جانبه و عمیق بود که «شبکه بدامن» میتوانست به خوبی حوادث سیاسی روز را به سمت اهداف خود هدایت کند و یا به حادثه سازیهای تحریکآمیز و هدفمند (پرووکاسیون) دست بزند. به دو نمونه از عملیات «شبکه بدامن» اشاره میکنیم:
آشوب 23 تیر 1330: در اوائل سال 1330 در مسئله شیوه برخورد به اختلافات ایران و شرکت نفت انگلیس میان رهبران بریتانیا و ایالات متحده امریکا اختلاف جدی بروز کرد. برخی مقامات دولت بریتانیا، تحت تاثیر سرویلیام فریزر رئیس شرکت نفت انگلیس، از طرح مداخله نظامی علیه مردم ایران حمایت میکردند و دولت «دموکرات» پرزیدنت ترومن تحتتأثیر افرادی چون جرج مک¬گی از ناسیونالیسم مصدق حمایت مینمود و آن را سپری استوار در مقابل «کمونیسم» و «متعصبین مذهبی» میانگاشت.
دولت «دمکرات» آمریکا براساس این دیدگاه با طرح مداخله نظامی بریتانیا مخالفت میکرد و با دفاع از مصدق سازش دو طرف نزاع را توصیه میکرد و صراحتاً به انگلیس اعلام داشت که «حق ایرانیان را در ملی کردن به رسمیت میشناسد.» در این چارچوب، اورل هریمن نماینده مخصوص پرزیدنت ترومن، در 23 تیر ماه 1330 در رأس یک هیئت وارد تهران شد تا میانه مصدق را با دولت انگلیس آشتی دهد. مصدق نیز رسماً با میانجیگری دولت آمریکا موافقت کرده بود. در این میان، «شبکه بدامن»، براساس منافع گردانندگان آن در آمریکا و انگلیس، قصد داشت که مسافرت هریمن را با شکست مواجه کند و دولتمردان آمریکایی را از توسعه «خطر کمونیسم» در ایران بترساند. در چنین شرایطی بود که سازمان جوانان حزب توده، که به شدت تحت نفوذ «شبکه بدامن» قرار داشت، تظاهرات وسیعی را علیه ورود هریمن ترتیب داد. از سوی دیگر، دستجات «حزب زحمتکشان» دکتر مظفر بقائی و «حزب ایران» و «پانایرانیستها» به عنوان نیروهای ضد کمونیست بسیج شدند و این تظاهرات به زد و خوردی خونین کشیده شد.
کودتای 25- 28 مرداد 1332: تظاهرات «تودهایها» در کنار اعضای حزب ایران و پانایرانیستها و نیروی سوم که مجسمههای شاه را به زیر میکشیدند و شعار «جمهوری دموکراتیک» سر میدادند، موجب هراس شدید مصدق و تمکین وی در برابر خواست هندرسن ، سفیر دولت جدید آمریکا شد. هندرسن در ملاقات عصر 27 مرداد با مصدق به شدت او را از خطر سقوط سلطنت و قدرتگیری حزب توده ترساند و به دستور نخست وزیر فرمانداری نظامی ممنوعیت تظاهرات را وضع نمود و از شب کودتا به مقابله با حضور مردم در خیابانها پرداخت.
به روایت ریچارد کاتم که در این زمان برای «سیا» کار میکرد: «برادران رشیدیان فرصت را غنیمت جستند و مردمی را که در قبضه اختیار ما ( آمریکاییها) بودند به خیابانها فرستادند تا چنان عمل کنند که گوئی تودهای هستند. آنها نقشی بیش از تحریک و فتنهانگیزی داشتند. آنها نیروهای ضربتی بودند که چنان عمل میکردند که گویی تودهاییهائی هستند که پیکرهها و مساجد را سنگباران میکنند.»
دومین محور پروژه مشترک «بداَمن» عملیات تبلیغی ـ فرهنگی بود که گروه وسیعی از نویسندگان و روزنامهنگاران و روشنفکران و دهها نشریه و روزنامه را در خدمت داشت. علیرغم عَلَم کم سواد، شاپور جی یک تحصیل کرده کمبریج و کارشناس «جنگ روانی» بود.
از مهمترین اعضای شبکه مطبوعاتی و روشنفکری «بدامن» باید به نصرتالله معینیان، دکتر مظفر بقائی کرمانی، علی جواهرکلام، عباس شاهنده، جعفر شاهید، مصطفی مصباحزاده، عباس مسعودی، هادی هدایتی، علی اصغر امیرانی، مهدی میراشرافی، عبدالرحمن فرامرزی، رسول پرویزی و برادران بزرگمهر اشاره کرد. این افراد از طریق روزنامهها و مجلات تحت نفوذ خود عملیات روانی کودتا را پیش میبردند.
بزرگنمائی خطر حزب توده و ایجاد وحشت (پانیک) از سلطه کمونیسم در جامعه، خط اصلی «شبکه بدامن» را تشکیل میداد و این در حالی است که محققینی چون جیمز بیل مینویسند:
«حزب کمونیست توده ایران نسبتاً کوچک بود. این حزب نه از حمایت طبقه متوسط ناسیونالیست برخوردار بود و نه از پشتیبانی توده واقعی مردم ایران.»
امروزه پژوهشگران آمریکائی و انگلیسی معترف میشوند که بزرگنمائی خطر کمونیسم در واقع یک ترفند سیاسی به منظور منفعل ساختن مردم و نیروهای مذهبی و جلب محافل حاکمه و افکار عمومی آمریکا به سوی کودتا بوده است.
بخشی از کارکرد تبلیغی شبکه شاپور ریپورتر به «جعلیات» اختصاص داشت که بر محور بزرگنمائی خطر کمونیسم استوار بود و بیشتر به منظور تحریک روحانیون سادهاندیش و غیر سیاسی و توده مردم علیه وضع موجود و جلب همدردی آنان با شاه به عنوان تضمین کنندة کشور در مقابل سلطه کمونیسم به کار میرفت. از مهمترین این «جعلیات» باید به کتاب نگهبانان سحر و افسون اشاره کرد که ظاهراً توسط شاپور ریپورتر نوشته شد و با نام حزب توده انتشار یافت و حساسیت شدیدی را در جامعه برانگیخت.
همانگونه که ذکر شد یکی از ماهرانهترین و معروفترین جعلیات شاپور ریپورتر، خاطرات مجعول ابوالقاسم لاهوتی است. کتاب فوق توسط شاپورجی تقریر و توسط علی جواهرکلام تحریر شد و دو صفحه اول آن به خط عباس شاهنده نوشته شد و توسط چاپخانه فرمانداری نظامی تهران به چاپ رسید.
فرجام سخن :
آنچه که باید مورد توجه قرار بگیرد شیوه عملیات این شبکه ها برای نفوذ و تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی و تصمیم گیرندگان جامعه هدف است ، حتی میشود نقش شمس قناتآبادی در بیت آیتالله کاشانی را که انسانی مرموز بود با توجه به فعالیت های او بعد از کودتا در همین مقوله جستجو کرد و دید، تا وقتی شرایط اجتماعی یک جامعه مهیا نشده است هیچ گونه عملیاتی نمیتواند موفق باشد. اگر استکبار موفق شد افکار جامعه را به سمتی سوق دهد که خواست اوست هر چیزی محتمل است اگر غرب و استکبار در 8 سال تجاوز خود که رژیم بعث صدام حسین آن را نمایندگی میکرد نتوانست این ملت را به زانو در بیاورد دلیل آن چیزی نبود جز همراهی جامعه با تفکر امام خود. غرب و استکبار و مشخصا آمریکا بار دیگر فعالانه به دنبال اهداف شوم خود است. اگر مکر و حیله های آنان از نفوذ تا عملیات های تبلیغی – فرهنگی را رصد کنیم و خوب بشناسیم در دامشان گرفتار نخواهیم شد ، قطعا شبکه بدامن فعال تر و به روزتر با ابزارهایی کار آمدتر و نفوذهایی قوی تر به دنبال منافع خود از منابع این سرزمین هستند و نفوذ از قلم بدست تا مسئول و پشت میز نشین را در برنامه دارند. کما اینکه در تاریخ معاصر این سرزمین حتی در دوران پادشاهانی که تمام قد در خدمت آنان بودند نیز این نفوذ بود که نمونه عبرت آموز آن وثوق الدوله و امثال آنها است که پرداخت به آن مجالی دیگر می طلب .
احمد سلطانی شیخ علائی
منابع:
1- ظهور و سقوط پهلوی (جستارهایی از تاریخ معاصر ایران) ـ جلد دوم ـ موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ـ 1382.
2- ریپورترها و تحولات تاریخ معاصر ایران ـ حسین آبادیان ـ مقاله در فصلنامه مطالعات تاریخی ـ سال اول، شماره دوم ـ بهار 1383.
3- رجال کودتا ـ فاطمه معزّی ـ مقاله در فصلنامه تاریخ معاصر ایران ـ شماره 26 ـ تابستان 1382.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد