به گزارش جامجم، چهارم شهریور امسال مرد تاجری با حضور در شعبه هشتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران از ربوده شدن پسر 40سالهاش که او نیز تاجر است، شکایت کرد. با دستور بازپرس رضوانی، پرونده برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
مرد تاجر به افسر تحقیق گفت: من و پسرم تاجریم و در زمینه تجارت سوخت و کاغذ سالهاست که فعالیت و با افراد بسیاری کار میکنیم. پیش از ظهر سوم شهریور امسال پسرم از خانهاش در شمال تهران بیرون رفت تا به دفتر شرکت در مفتح شمالی برود که ناپدید شد و دو گوشی تلفن همراهش خاموش شد. همان شب مرد غریبهای با تلفن همراه پسرم با ما تماس گرفت و 25 ثانیه حرف زد و مدعی شد او به خارج از کشور رفته و بازمیگردد. بعد پسرم زنگ زد که 15 روزی به خارج از کشور برای انجام کاری میرود و بعد تلفن او خاموش شد .
در تماس بعدی شماره حساب ارزی و میزان پول درخواستی را میگویند. آنها ابتدا ده میلیارد تومان پول خواستندو در ادامه گفتند که باید در قبال آزادی پسرم بیش از 3/5 میلیون دلار معادل 40 میلیارد تومان پول بپردازیم در غیر این صورت او کشته میشود .تحقیقات در اینباره ادامه داشت تا اینکه ماموران به سرنخهایی دست یافتند که نشان میداد فرد ربوده شده با افرادی اختلاف داشته از جمله یک تاجر افغان که تحقیقات روی این موضوع متمرکز شد. در این باره چند نفر که با تاجر افغان در ارتباط بودند، بازداشت شدند و اظهارات ضد و نقیضی را مطرح کردند. بعد از هفت روز از ماجرای این آدمربایی و در روز هشتم تاجر ربوده شده که از سوی متهمان در حوالی شهرستان ارومیه رها شده بود به تهران نزد خانوادهاش بازگشت .
تاجر نجات یافته به افسر تحقیق گفت: چهار مرد آدمربا که ایرانی بودند از سوی همان تاجر افغان اجیر شده و مرا ربودند و در اتاقک باغ متروکهای در استان کردستان محبوسم کردند. بارها مرا شکنجه داده و به مرگ تهدید کردند. اما بعداز یک هفته از این گروگانگیری زمانی که نتوانستند به اخاذی 40 میلیارد تومانی معادل (3/5میلیون دلار) دست یابند مرا رها کردند.
در جریان تحقیقات چهارنفر در اینباره بازداشت شدند. تحقیقات از آنها در حالی ادامه داشت که اجیرکننده آنها- تاجر افغان - هم بازداشت شد .
تاجر افغان دیروز به شعبه هشتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران برای تحقیقات منتقل شد و به بازپرس پرونده گفت: من سالهاست که در زمینه تجارت گاز از تاجیکستان، عراق و ایران به کشورم افغانستان و نیز صنعت پتروشیمی فعالیت دارم. چندی پیش با شاکی و پسرش آشنا شدم. در یکی از معاملههایمان قرار شد آنها یک قطعه زمین برایم بخرند و در قبال آن 5/7 میلیارد تومان به آنها پول دادم که خبری از واگذاری زمین به من نشد و سرم کلاه گذاشتند که از آنها شکایت کردم. در آخرین ملاقات با آنها دعوایم شد و تهدیدشان کردم که اکنون برایم دردسر شد. در ماجرای این آدمربایی نقشی نداشتم. تحقیقات از متهمان برای افشای ماجرای این آدمربایی در اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران ادامه دارد.
تاجر 40 ساله هنوز وحشت زده است و باور نمیکند که کابوس یک هفته اسارتش در مخفیگاه آدمرباها پایان یافته و نزد خانوادهاش بازگشته است.
یک هفته شکنجه تا پای مرگ
چطور ربوده شدی؟
ساعت 11 و 30 دقیقه صبح بود. از همسرم و سه دخترم خداحافظی کردم و سوار خودروی هیوندای توسانم شده و از پارکینگ خارج شدم. مسافت کوتاهی در خیابان طی نکرده بودم که مردی سمت خودرویم آمد. با شوکرضربهای به من زد که ناچار خودرو را متوقف کردم. مرد همراه او که نیز ایرانی بود و سلاح کلتی به دست داشت،مرا تهدید کرد و هردو سوار خودرویم شدند. یکی از آنها مرا به صندلی عقب برد. با پارچه ای چشمانم را بست و سرم را به زیر صندلی کشاند. او کنارم نشست و دیگری با نشستن پشت رل حرکت کرد. بعداز طی مسافتی صدای دو مرد دیگر را شنیدم که بعداز توقف خودرو ،سوار شدند.
بعد چه شد؟
آدمرباها داخل خودرو مرا کتک زدند و مدام به مرگ تهدیدم میکردند. آنها ضربههایی با شوکر به من زدند. صدای خشخش روزنامههایی که میخواندند را در خودرو میشنیدم.
چند روز گروگان آنها بودی؟
آدمرباها مرا یک هفته به گروگان گرفته و شکنجهام کردند. فکر میکنم 14 ساعت از زمانی که در تهران مرا ربودند گذشته بود که خودرو توقف کرد. از میان حرفهایشان شنیدم که میگفتند آنجا کردستان است. مرا از خودرو با چشمان بسته بیرون آوردند و پاهایم را روی زمین گذاشتم و متوجه علفهایی شدم. همان جا متوجه شدم آنجا باید یک باغ باشد. آنها مرا با چشمان بسته، کتک زدند و کشانکشان به سمتی در انتهای باغ بردند. آنجا محبوسم کردند و میگفتند تورا به عراق میبریم.
آدمرباها چقدر برای آزادیات خواستند؟
یکی از آنها همان شب اول با تلفن همراه خودم به مدت 25 ثانیه با خانوادهام تماس گرفت و ابتدا به دروغ مدعی شد که من به خارج از کشور رفتهام. بعد مرا مجبور کردند ساعاتی بعد با خانوادهام تماس بگیرم و همان گفتهها را بگویم و اینکه به خارج میروم و دو هفته دیگر به ایران باز میگردم. بعد هم در تماسهای بعدی آدمرباها به نوبت با خانوادهام تماس گرفته و بیش از 5/3 میلیون دلار معادل 40 میلیارد تومان در قبال آزادیام پول خواستند.
یک هفته اسارت در باغ متروکه چطور گذشت؟
خیلی سخت بود. آنها تکهای نان و غذای کمی فقط به اندازه یک وعده به من میدادند. یک روز در میان اجازه میدانند از سرویس بهداشتی استفاده کنم. چشمانم مدام بسته بود. بشدت کتکم میزدند. با شوکر ضربههایی به سر و صورتم میزدند. مرگ را به چشمان خود دیده بودم. فکر نمیکردم زنده بمانم. هر لحظه مرا تهدید میکردند حالا که پول دستمان نمیرسد تو را به عراق برده و در آنجا به قتل میرسانیم. حتی تهدید میکردند که گوشت را هم میبریم و برای خانوادهات میفرستیم تا باور کنند شوخی نمیکنیم و باید پول آزادیات را بدهند. من در میان صحبتهای آدمرباها متوجه شدم آنها از سوی همان مرد افغان تاجر اجیر شده اند تا این بلا را سرم بیاورند.
تو با آن تاجر اختلاف داشتی؟
خیر. یک بار قرار بود برای او یک قطعه زمین بخرم اما سند آن ملک مشکل داشت و این معامله انجام نگرفت و حتی پولش را هم پس دادیم . اما بعداز آن او به دروغ میگفت 5/7میلیارد را به او پس ندادهام و اکنون قیمت آن زمین 20 میلیارد تومان شده است.
چطور آزاد شدی؟
آدمرباها روز هشتم دست از شکنجه دادن من برداشتند. مرا داخل خودرو انداختند و با خود بردند. بعد با چشمان بسته رهایم کردند که متوجه شدم در شهر ارومیه هستم. به اداره پلیس رفتم، ماجرا را گفتم و سرانجام نزد خانوادهام بازگشتم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد