جام جم آنلاین درباره تأثیر ادبیات و شعر آیینی با محمدرضا سنگری، شاعر، پژوهشگر و نویسنده در حوزه عاشورا گفتوگویی داشته است که در ادامه میخوانیم:ادیان مختلف دارای آیینهایی بودهاند.
محمدرضا سنگری در گفتگو با جام جم آنلاین گفت: همه ملتها و جامعهها آیین داشتهاند. آیین یک مراسم جمعی است که نشاندهنده باورها و کنشها و منشهای یک ملت و سرزمین است که خاستگاه عمده این آیینها هم از دین بوده است. ادیان مختلف دارای آیینهایی بودهاند که ملتها آن را گرامی داشتهاند. آیینها نیز معمولاً با نمادها و نمودهایی همراه هستند که ما با جلوههای خاص مربوطه آن را میشناسیم. بهعنوانمثال در نوروز که از آئینهای شاخص و برجسته ایران است از نمادها و نمودهای خاصی استفاده میکنیم. بر سفره سماق، سیر، سکه و آیینه و به جهت گره خوردن آن بافرهنگ اسلامی قرآن میگذاریم که هرکدام معنایی دارند. زمانی که صحبت از ادبیات آیینی میشود، بیشتر ادبیات آیینی دینی به ذهن ما میرسد و کمتر آیینهای غیردینی و ملی را ممکن است در این مجموعه قرار دهیم. این ادبیات قرنها و هزاران سال است که در جوامع مختلف تداوم و چند مسئله را در خویشتن دارد.
معرفی چهرهها و الگوها توسط ادبیات آیینی/ ادبیات آیینی حافظ زبان است
نویسنده معاصر کشورمان افزود: طرح چهرهها برای نسلهای بعدی نوعی عرضه کردن الگو و اسوه است و هیچگاه نبوده که انسان بینیاز از الگو، اسوه و سرمشق باشد. جامعهها وقتی در شرایط بحرانی و خطر قرار میگیرند از عواملی که میتواند این جامعه را امیدوار و مقاوم کند، طرح چهرهها، شخصیتهای بزرگ، پهلوانان و قهرمانان آن جامعه هستند و اینکه چه کسی مسئولیت معرفی این چهرهها را به عهده گیرد، ادبیات آیینی است. بنابراین ادبیات آیینی میتواند بزرگترین پشتوانه حفظ هویت، ملیت و ارزشهای دینی یک جامعه باشد. ادبیات آیینی سرشار و لبریز از آموزههای زندگی است و به ما شیوه زیبا زیستن و زیبا حرکت کردن را مطرح میکند. اگر سرودههای بزرگ تاریخ خود را که میشود آن را در حوزه ادبیات آیینی قرارداد، (مثل سرودههای مولانا که تکیهگاه اصلی آن متن قرآن و فرهنگ روایی است)، مطالعه کنیم خواهیم دید که همه آنها درس زندگی است و این ملت در سایه چنین ادبیاتی ایستاده و امروز به اینجا رسیده است. ادبیات آیینی حافظ زبان است، این ادبیات بر زبان مردم جاریشده و آن را زمزمه کردهاند.
رونق شعر بعد از انقلاب بهعنوان هنر اصلی ایران بوده است
هنرمند انقلابی بیان کرد: اگر عصر انقلاب را مرور بکنیم، بزرگترین انگیزاننده مردم و زبان جاری مردم ادبیات آیینی بوده است. شعارهایی که مردم میدادند، اشعاری که در راهپیماییها میخواندند و بعدها که به هشت سال دفاع مقدس رسیدیم، شاخصترین عنصر تأثیرگذار در برانگیختن مردم درحرکت دادن رزمندگان، سرودههای حماسی و نوحههایی بود که افرادی همچون آقای آهنگران میخواندند و در جبههها روح شجاعت، مبارزه، ایستادگی و دفاع از حق را در جان رزمندگان عزیز گرم و شعلهور نگه میداشت. جان این سرودهها عاشورا بود و تمام این سرودهها سرانجام یک محور پیدا میکرد و گویی همه آنها ستارههایی بودند که گرد یک منظومه میچرخیدند. یک خورشید در این میانه بود و آن خورشید کسی جز حسین (ع)، کربلا و عاشورا نبود یعنی جان ما، روح ما و نبض جبههها و ادبیات ما در این دوره با عاشورا میتپید به همین دلیل به عاشورا نیاز داریم و رونق شعر بعد از انقلاب بهعنوان هنر اصلی ایران بوده است.
اشک مقصد نیست بلکه معبر و گذرگاه است برای درک فرهنگ حسینی و معرفت حضرت اباعبدالله
دکتر سنگری افزود: لازم است شعر و ادبیاتی که در محرم به کار گرفته میشود نباید خالی از پیام باشد و تنها به دنبال سوگ و اشک گرفتن نباشیم، شعرها برای آن نباشد که مجلس را طوفانی کند و یا تنها شور ایجاد کند یا صرفاً اشک انگیز باشد. اشک بسیار خوب و لازم است، معصومین ما بر اشک ریختن سفارش و تکیه کردهاند اما اشک مقصد نیست بلکه معبر و گذرگاه است برای رسیدن به یک مقصد و آن درک فرهنگ حسینی و معرفت حضرت اباعبدالله است همچنین شناخت مسیری که آن حضرت رفت. یاد بگیریم عزتمندانِ زندگی کنیم و به خواری و ذلت تن ندهیم و بیرحمی و قساوت و سنگدلی در متن زندگی ما نباشد آنگونه که شمر، یزید، عبیدالله بن زیاد و حرمله دارد. شعر در ایام محرم باید پیامهای زندگی را در خویش داشته باشد. جز این باید از عبرتهای عاشورا لبریز باشد. تا بتوانیم آن درسها و آموزههای بزرگ را حفظ بکنیم درعینحال که عواطف و احساسات هم نباید نادیده گرفته شود. شعر و نوحههای ما درعینحال که باید آن داغ بزرگ را نشان دهد، باید از درسهای زندگی و پیامهای راهگشا خالی و تهی نباشد.
شعر در دفاع مقدس/ شعارها و شعرها باعث شورآفرینی و حرکت در رزمندگان میشد
شاعر معاصر کشورمان افزود: اگر در هشت سال دفاع مقدس ادبیات را تحلیل کنیم، چند نوع ادبیات داریم. یکگونه ادبیاتی است که بچههای رزمنده. شعر و شعار میسازند. وقتی رزمندگان میخواستند خودشان را برای عملیات و روزهای سخت و دشوار آماده کنند، در این موقعیت شعارهایی درست میکردند و آن را میخواندند. این شعارها و شعرها باعث شورآفرینی و حرکت در رزمندگان میشد.
هم در قالب شعر بود، هم در قالب شعار بود، به شکل وصیتنامه و نامه برای خانوادهها و برای مدارس و جامعه میفرستادند، این نامهها علاوه بر اینکه مردم را به مقاومت دعوت میکرد، برای حضور در جبهه نیز تشویق میکرد. ادبیات دیگر ادبیاتی بود که چهرههای شاخص ادبی خلق میکردند همچون متنهای حماسی که در رادیو خوانده میشد بخصوص هنگام عملیات و پیروزیها که مردم هنوز در ذهن خوددارند، صداهای گرمی و سرودههایی که خون را در رگها میجوشاند و انسان را برای حضور در جبهه و شهادت و فداکاری آماده میکرد.
هرگز فراموش نمیکنم در آن روزگار که در جبهه بودم، شاعران بزرگی همچون مرحوم نصرالله مردانی، محمدعلی مردانی، زندهیاد قیصر امین پور، سلمان هراتی، سید حسن حسینی، استاد جواد محبت، احد ده بزرگی در جبهه حضور پیدا میکردند و شعر میخواندند و این شعرها چه نشاطی در جبهه ایجاد میکرد. به یاد دارم زمانی که شعرخوانی این شاعران تمام میشد، بچهها یزله میگرفتند. یزله یک نوع پایکوبی خاصی بود که بچهها چفیههایشان را میچرخاندند، شعارهایی را میگفتند و باهم شروع به حرکت میکردند. یک حرکت و یک سماء عارفانه و مجاهدانِ که معمولاً در فضای پادگانها و جبههها اتفاق میافتاد. اگر کسی وصیتنامه شهدا را مرور کند، بازتاب این سرودهها را میتواند در وصیتنامهها ببیند.
فراتر از این اگر کسی سنگ مزار شهدا را مرور کند، برخی شهدا وصیت میکردند بسیاری از این سرودهها را بر روی سنگ مزارشان بنویسند و نشان میداد که با آن زندگی کرده و در سلوک اوست و در منش وی تأثیرگذار بوده است.
نسترن نعمتی - جام جم آنلاین
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد