به گزارش جام جم آنلاین، پس از انقلاب اختلافاتی بین بعضی از خواص بر سر سوگواری برای امام حسین علیه السلام بوجود آمد که در نهایت با صحبت های امام پایان یافت که در این متن بطور اختصار به آن می پردازیم:
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران در بهمن 1357 تحولات فراوانی در عرصه ایران اسلامی و نیز در عرصه جهانی رقم خورد. انقلاب اسلامی ایران توانست معادلات جهانی را تا حدود زیادی به هم زند و نقشه های مستکبران را در جهان نقش بر آب سازد. در داخل کشور نیز، انقلاب اسلامی دگرگونی های بسیاری را پدید آورد و توانست کشور را با سرعت کم نظیری به پیشرفت برساند؛ این تحولات و پیشرفت ها در عرصه فرهنگی و مذهبی صدها برابر بود.
از رهگذر این تحولات، مقوله هایی چون سوگواری، مرثیه خوانی و منقبت خوانی و محافل مذهبی نیز تحولات فراوانی را شاهد بود. جوانان انقلابی که سال ها در انتظار برپایی حکومت اسلامی و تحقق آرمان های آن بودند. اکنون با شور زائدالوصفی تغییرات را دنبال می کردند و خواستار نوآوری های انقلابی بودند. در این میان، عده ای پیروزی انقلاب اسلامی را پایان روضه خوانی و مرثیه سرایی انگاشته بودند و معتقد بودند دوران سوگواری گذشته است.
آنان سوگواری و مرثیه خوانی را سلاح مبارزه می دانستند تا در دوران خفقان ستمشاهی، چراغ نهضت خاموش نشود و معتقد بودند با پایان عصر طاغوت، دیگر نیازی به این سلاح نیست. از سوی دیگر عده ای با عینک روشنفکری به موضوع می نگریستند و معتقد بودند مردم در طی مبارزات خود از روضه خوانی ها و اشک ریزی ها گذشتند و به حماسه ها و حضورهای غرورآور رسیدند.
در باور اینان، با پیروزی انقلاب باید از حماسه ها گفت و لحظات پرشور را رقم زد. آنها می گفتند به جای منبرهای سنتی باید میتینگ ها و همایش های بررسی ابعاد عاشورا را برگزار کرد و ... چنین بود که اختلافات فراوانی میان طرفداران مرثیه سرایی و روضه خوانی و مخالفان آن بروز کرد.
اختلافات تا آن حد بود که در سال 1358 و در آستانه ماه مبارک رمضان، مرحوم محمدتقی فلسفی – واعظ شهیر – به همراه عده فراوانی از واعظان برای کسب تکلیف به محضر امام خمینی رفتند. در این دیدار مرحوم فلسفی از القائات بعضی در نفی روضه خوانی و ذکر مصیبت سخن گفت و از امام درباره تکلیف مبلغان در ماه رمضان پرسش کرد.
امام در آن دیدار به شدت از نفی روضه خوانی و اشک ریزی در مصائب معصومین (ع) انتقاد کردند و بر حفظ عزاداری سنتی و استمرار آن تأکید کردند، ضمن آنکه رمز استمرار اسلام را همان یاد کرد عاشورا و ذکر مصیبت خوانی دانستند. برخی از بیانات ایشان که فصل الخطاب این مباحث بود به این شرح است:
«آقایان روحانیون و خصوص اهل منبر، خطبا این ها سخن گوی اسلام هستند. اگر حکومتی سخن گو می خواهد، سخن گوی اسلام آقایان خطبا هستند. ... سیدالشهدا به داد اسلام رسید. سیدالشهدا اسلام را نجات داد. روضه سیدالشهدا برای حفظ مکتب سیدالشهدا است. کسانی که می گویند روضه سیدالشهدا را نخوانید، اصلاً نمی فهمند مکتب سیدالشهدا چه بوده و نمی دانندیعنی چه. نمی دانند این گریه ها و روضه ها این مکتب را حفظ کرده. الان هزار و چهارصد سال است که با این منبرها، با این روضه ها و با این [ذکر] مصیبت ها و با این سینه زنی ها ما را حفظ کرده اند. و تا حالا اسلام را آورده اند. این عده از جوان هایی که البته این طور نیست که سوء نیت داشته باشند، خیال می کنند که ما باید حرف روز بزنیم، حرف سیدالشهدا حرف روز است. همیشه حرف روز است. اصلاً حرف روز را سیدالشهدا آورده است و به دست ما داده. سیدالشهدا و مکتبش را این گریه ها و این [ذکر] مصیبت ها و داد و قال ها حفظ کرده است. اگر فقط آدم مقدسی بود و توی اتاق خانه می نشست و هی برای خودش زیارت عاشورا می خواند و تسبیح می گرداند، چیزی باقی نمی ماند. هر مکتبی هیاهو می خواهد. هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمی شود. این ها اشتباه می کنند. بچه اند این ها. نمی دانند که نقش روحانیت و نقش اهل منبر در اسلام چه هست. این نقش یک نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته. این گریه ها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهدا را. این ذکر مصیبت ها نگه داشته مکتب سیدالشهدا را.... اگر سیدالشهدا نبود، نهضت هم پیش نمی برد. سیدالشهدا همه جا هست. کل ارض کربلا، همه جا محضر سیدالشهدا است. همه منبرها محضر سیدالشهدا است. همه محراب ها از سیدالشهداست. اگر سیدالشهدا نبود یزید و پدرش و اعقابشان اسلام را منسی کرده بودند.اگر نسیان شده بود، یک رژیم طاغوتی در خارج منعکس شده بود. معاویه و یزید داشتند یک رژیم طاغوتی را تقویت می کردند و به جاهلیت برمی گرداندند. [آن وقت] اگر حالا من و تو هم بودیم، مسلم طاغوتی بودیم، نه مسلم امام حسین! امام حسین اسلام را نجات داد. ما برای آدمی که اسلام را نجات داده و رفته کشته شده، هی سکوت کنیم؟ ما هرروز باید گریه کنیم. ما هر روز باید برای حفظ این مکتب منبر برویم. ممکن است بعضی از آن ها سوءنیت داشته باشند. بعضی ها هم روی نقشه کار می کنند. همان طوری که زمان رضاخان بود. منتها او قدری نفهمی کرد و بعدها روی فهمیدگی جلوی همه منبرها را گرفت. نگذاشت کسی منبر برود. محراب ها را هم یک جور دیگری گرفت... رضاخان یک نقشه ای داشت... نقشه هم این بود که این قوه را بکوبند و این قدرت را از دست ما بگیرند. این قشرهای سیاسی نمی دانند این منبر و محراب چه خدمتی به این کشور کرده است.»
به این ترتیب امام در همان ابتدای راه انقلاب اسلامی خط مشی نظام درقبال برپایی پرشور مراسمات مذهبی برای اهل بیت و بخصوص سیدالشهدا را برای همه مشخص کرد تا خط بطلانی بر اظهارات مخالفان آرمان های مذهب شیعه کشیده شود.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد