سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
از مجموعه «بهترین سالهای زندگی ما» که درگیر فیلمبرداریش بودهاید برایمان بگویید بخصوص که سریال پربازیگری هم به شمار میرود.
در این مجموعه که زمینه اقتباسی هم دارد و از مرداد امسال درگیرش بودهام، ایفاگر نقش یک وکیل هستم. سریال داستانی طولانی دارد و در برهههای زمانی مختلف روایت میشود و حین این روایات برخی اتفاقات یک خانواده در دهههای مختلف را هم میبینیم. نقش من هم از جایی به بعد وارد سریال میشود و با توجه به حرفهاش که وکیل است موجب رقم خوردن ماجراهایی تازه در سریال میشود.
آیا بهترین سالها... که در گونه درام- تاریخی قرار میگیرد، خواهد توانست جذابیت یک سریال ماندگار را داشته باشد؟
سریال بهترین سالها... نگاهی دارد به زندگی یک خانواده در بستر تاریخ و نگاه جزیینگرانهای که به اتفاقات داستانی دارد، باعث میشود به این مجموعه امید داشته باشم بخصوص که احمد کاوری هم کارگردانی آن را بهعهده داشته که از کارگردانان دقیق و خوشذوقی است که هم در سینما و هم در تلویزیون آثار استانداردی به جا گذاشته است.
در کنار بازی در تلویزیون تعلق خاطرت به تئاتر را همچنان امتداد دادهای و بزودی هم یک نمایش تازه روی صحنه خواهی برد.
من برخاسته از تئاتر هستم و در همه این سالها نیز علقهام به تئاتر را حفظ کردهام؛ نمایشنامه «خرده نان» اثر لوئی کالافرت را در تالار سایه روی صحنه خواهم برد که زندگی یک زوج میانسال را محور داستان پردازی
قرار داده؛ زوجی که بروز برخی اتفاقات ناخواسته زندگیشان را دچار چالش میکند.
اینکه در تئاتر ایران بیشتر از متنهای ایرانی بر متون خارجی تأکید میشود از کجا نشأت گرفته؟ بخصوص که این مسأله کاملا در تقابل با تلویزیون و سینمای ماست که بیشتر سعی میکنند متنهای بومی را دستمایه کار قرار دهند.
البته هم در سینما و هم در تلویزیون کارهای اقتباسی هم داشتهایم؛ مثلا همین سریال بهترین سالهای زندگی ما اقتباسی از رمان «مهاجران» هاوارد فاست است و اصلا نفس اینکه اقتباس را در سینما و تلویزیون هم جدی بگیریم، خوب است؛ چون باعث میشود با استانداردهای تولید متنهای باکیفیت بیشتر آشنا شویم. البته که این اقتباس میتواند هم از متون ادبی داخلی باشد و هم از متون همسوی خارجی؛ همسو از این منظر که جغرافیای حوادث و رویدادها مشابهتهایی برای مخاطب داخلی داشته باشد که راحتتر بتواند فضا را درک کند. اینکه چرا سینما و تلویزیون کمتر به سمت اقتباس میرود، دلایل زیادی میتواند داشته باشد و شاید یک دلیلش لذت تألیف است که فیلمنامهنویسان را به سمت نگارش متن شخصی میبرد و نه اقتباس. بجز این وقتی اقتباس صورت میگیرد ممکن است نویسنده مدام با اثر مرجع مقایسه شود و اگر منبع مشهور باشد، مطمئنا این مقایسه بیشتر صورت میگیرد، ولی این را هم باید به خاطر داشته باشید که شاید اقتباس از رمانهای خارجی برای تلویزیون ما چندان مناسب نباشد؛ چون فضاسازی اغلب این رمانها غربی است، ولی اقتباس از آثار ایرانی میتواند صورت گیرد. در حیطه نمایش چون با کثرت اجرا مواجهیم و اجرا هم نیاز به متن دارد و از آن سو کلی نمایشنامه خارجی ترجمه شده در بازار نشر موجود است، پس طبیعی است که کارگردانان به سمت متنهای ترجمه شده بیایند. بماند که بسیاری از نمایشنامههای اساطیری از هملت تا آثار کلاسیک یونان و آثار نویسندگانی همچون چخوف بشدت قابلیت آداپته شدن با فرهنگهای مختلف را دارند.
پس زیربنای اقتباس را باید تناسب ظرف داستانی متن منبع با جغرافیایی دانست که اقتباس در آن صورت میگیرد.
قطعا باید براساس تناسب متن با اجتماع پیرامونی پیش رفت و نمیشود متنی را انتخاب کنیم که کمترین ربطی با آدمهای اجتماعمان نداشته باشد. شرایط اجتماعی پیرامونی، سیر و سلوک بدنه اجتماع و بخصوص واکنشی که از آدمها در برخورد با اتفاقات حاد میبینیم اصلیترین عواملی است که میتواند تعیین کند اقتباس امکانپذیر است یا نه.
برخی هم اعتقاد دارند یک دلیل علاقه به اقتباس در حوزه هنرهای نمایشی آن است که عموما سختگیریهای زیادی از بابت ممیزی در حیطه ترجمه وجود ندارد، چون ممیزان پیش خود گمان میکنند اتفاقات در کشور دیگری رخ میدهد...
نه، اینطور نیست چون نه تنها متن
ترجمه شده آثار برای انتشار در بازار ادبیات باید ممیزی شود و مجوز بگیرد، بلکه برای اجراهای صحنهای هم باز این متن باید ارائه شده و مجوز بگیرد. طبیعی است که اگر فردی بخواهد چنین روالی را در سینما یا تلویزیون پیاده کند، باز هم علاوه بر متن اصلی که مجوز انتشار گرفته باید مجوز تولید متن اقتباسی هم گرفته شود.
از کارهای سینماییتان هم بگویید.
در سینما اخیرا فقط یک کار کودک به نام «دوچ» داشتم که در جشنواره کودک رونمایی شد و حالا منتظریم ببینیم چه زمانی اکران میشود.
با توجه به سابقه کارگردانیهایتان در حیطه نمایش به دنبال کارگردانی در تلویزیون یا حتی سینما نیستید؟
کارگردانی و بازیگری دو دنیای متفاوت هستند و اصلیترین تفاوتشان هم این است که در بازیگری انتخاب میشوید، اما در کارگردانی باید انتخاب کنید. من کارگردانی تئاتر خواندهام و حضورم در کارگردانی تئاتر را موثر میدانم، چون برخلاف سینما و تلویزیون که به دلیل غلبه نگاه صنعتی باید پشتوانه مالی قوی برای تولید داشته باشیم در حیطه تئاتر میتوان
به صورت مستقل و با حداقلها کارگردانی کرد.
اما در سالهای اخیر سرمایههای هنگفتی به سمت تئاتر هم آمده و حتی برخی نهادها هم حمایتهای خوبی از تئاتریها میکنند.
تئاتر اصیل وجهی آرتیستیک (هنری) دارد و این با سرمایهسالاری جور درنمیآید. وقتی سرمایههای هنگفت از هر طریقی به تئاتر میآیند، شاید در نگاه اول با بهبود اوضاع مالی گروهی خاص از اهالی تئاتر مواجه باشیم، اما در نهایت هم هنر نمایش را از وجهه هنریاش دور میکنند و هم یک سری تعارضات مادی را شکل میدهد که زیبنده هنری ریشهدار نیست.
بعد از نزدیک به دو دهه بازیگری در تلویزیون، نسبت خود با این رسانه را چطور تعریف میکنید؟
هر هنرمند براساس جهانبینی و تفکرش وارد پروژههایی خاص میشود و من هم براساس جهانبینی شخصیام در سریالهای مختلف ایفای نقش کردهام و خرسندم که بگویم از بخش عمده کارنامه تلویزیونیام راضی هستم و اگر پشیمانی هم باشد، پشیمانی اندکی از همکاری با تلویزیون داشتهام و در بیشتر موارد رضایتم جلب شده. البته که نقدم را هم به مقوله بازیگری در تلویزیون دارم که به نظر میرسد نسبت به سالهای دور از کمبود ضوابط رنج میبرد. ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سریالهای خوبی مثل «هزاردستان»، «روزی روزگاری»، «قصههای مجید» یا «پایتخت» را داشتهایم که از گونه تاریخی تا کودک و کمدی را دربرگرفته و آنقدر هم کیفیت داشتهاند که بازپخش چندبارهشان هم از لذت مخاطب کم نمیکند. این کیفیت مرهون حضور حرفهایها در تلویزیون است و اگر باز هم بخواهیم نتایج خوبی از تولید محصول در تلویزیون بگیریم چارهای نداریم مگر اینکه به حرفهایها رجوع کنیم.
آرشام خدادوست
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد