
مسأله از کجا شروع شد؟
در سالهای اخیر، صنعت هواپیمایی با موجی از نارضایتی مسافران مواجه بوده است؛ نارضایتیای که الزاماً ریشه در افزایش تأخیرها یا مشکلات فنی ندارد، بلکه بیش از هر چیز به «شیوه اطلاعرسانی و توضیح» بازمیگردد. مسافری که ساعتها در فرودگاه منتظر مانده، شاید تأخیر را بپذیرد، اما ابهام، سکوت و بیپاسخماندن را نه. اینجاست که بحران واقعی شکل میگیرد؛ بحرانی ارتباطی، نه فنی.
مدیران شرکتهای هواپیمایی اغلب در مواجهه با این شرایط، به راهحلهای آشنا پناه میبرند: انتشار یک اطلاعیه کلی، مقصر دانستن شرایط جوی یا صدور بیانیهای کوتاه و خنثی. این واکنشها شاید در گذشته پاسخگو بود، اما در عصر شفافیت و گفتوگوی عمومی، دیگر کارکردی ندارد. سکوت یا توضیح مبهم، بهسرعت توسط کاربران تفسیر میشود و روایت رسمی شرکت، کنترل خود را از دست میدهد.
اعتماد، سرمایهای که با تبلیغ ساخته نمیشود
اعتماد مسافر، برخلاف تصور رایج، حاصل بمباران پیامهای تبلیغاتی نیست. تبلیغ میتواند توجه ایجاد کند، اما اعتماد در میدان عمل ساخته میشود؛ درست در همان لحظهای که پرواز با مشکل روبهرو میشود. شیوه پاسخگویی، سرعت اطلاعرسانی و صداقت در بیان واقعیت، بیش از هر شعار تبلیغاتی در ذهن مسافر ماندگار است.
ایرلاینی که در شرایط بحران، مسئولیت وضعیت را میپذیرد و بدون پنهانکاری توضیح میدهد، حتی اگر خدماتش کامل نباشد، شانس بازسازی اعتماد را دارد. در مقابل، شرکتی که با زبان رسمی، کلی و گنگ با مسافر سخن میگوید، عملاً فاصله خود با مخاطب را بیشتر میکند. اعتماد، فرایندی ارتباطی است؛ نه محصول یک کمپین تبلیغاتی.
مدیریت ارتباطات؛ حلقه مفقوده تصمیمسازی
یکی از ضعفهای جدی در صنعت هواپیمایی، جدا دیدن مدیریت عملیاتی از مدیریت ارتباطات است. گویی ارتباط با مسافر، امری تزئینی و وابسته به روابطعمومی است، نه بخشی از تصمیمسازی مدیریتی. در حالی که در بسیاری از ایرلاینهای موفق جهان، مدیریت ارتباطات همزمان با مدیریت پرواز و عملیات پیش میرود.
وقتی تصمیم به تأخیر یا لغو پرواز گرفته میشود، همزمان باید برای پاسخ به مسافر، رسانه و افکار عمومی نیز برنامه وجود داشته باشد. این برنامهریزی، نه کار روابطعمومی در لحظه بحران، بلکه نتیجه سیاستگذاری مدیریتی در زمان آرامش است. اعتماد مسافر، محصول آمادگی قبلی مدیران برای گفتوگوست.
مسافر؛ مخاطب خاموش یا شریک ارتباطی؟
نگاه سنتی به مسافر، او را صرفاً دریافتکننده خدمت میداند؛ فردی که باید جابهجا شود و هزینه پرداخت کند. اما مسافر امروز، کنشگر است. او روایتپرداز است، عکس میگیرد، متن مینویسد و تجربهاش را با هزاران نفر به اشتراک میگذارد. در چنین شرایطی، نادیدهگرفتن صدای مسافر، بهمعنای واگذاری روایت به دیگران است.
مدیران شرکتهای هواپیمایی اگر مسافر را بهعنوان «شریک ارتباطی» ببینند، ناچار خواهند شد پیش از وقوع بحران، زبان گفتوگو با او را تمرین کنند. این تغییر نگاه، بهمعنای پذیرش این واقعیت است که اعتبار برند، دیگر فقط در تبلیغات رسمی ساخته نمیشود، بلکه در تجربههای واقعی و روایتهای شخصی شکل میگیرد.
تأخیر پرواز، آزمونی است که در آن کیفیت مدیریت ارتباطات سنجیده میشود. تفاوت ایرلاینها دقیقاً در همین نقطه آشکار میشود. برخی شرکتها تأخیر را تنها یک مسئله فنی میدانند و برخی دیگر، آن را یک موقعیت ارتباطی مهم تلقی میکنند.
اطلاعرسانی مرحلهبهمرحله، توضیح روشن دلایل، همدلی با مسافر و پرهیز از زبان دستوری، میتواند فضای فرودگاه را بهطور محسوسی تغییر دهد. این اقدامات هزینه مالی بالایی ندارد، اما نیازمند سرمایهگذاری مدیریتی بر مهارت ارتباطی است. شرکتی که بتواند در لحظه بحران، اعتمادسازی کند، در واقع بزرگترین تبلیغ خود را انجام داده است.
تبلیغ کمتر، توضیح بیشتر
یکی از خطاهای رایج در صنعت هواپیمایی، پررنگکردن تصویر تبلیغاتی در شرایطی است که مسافر نیاز به توضیح دارد. در زمان بحران، تبلیغ نهتنها مؤثر نیست، بلکه میتواند حساسیتبرانگیز نیز باشد. آنچه مسافر میخواهد، شنیدن یک توضیح صادقانه است؛ توضیحی که او را در جریان واقعیت قرار دهد و احساس نادیدهگرفتهشدن را از بین ببرد.
مدیریت هوشمندانه اعتماد، بهجای بزرگنمایی دستاوردها، بر توضیح درست محدودیتها تمرکز میکند. این رویکرد، شاید در کوتاهمدت دشوار به نظر برسد، اما در بلندمدت، اعتبار برند را تثبیت میکند.
شبکههای اجتماعی؛ تهدید یا فرصت؟
شبکههای اجتماعی برای بسیاری از مدیران صنعت هواپیمایی، یک تهدید دائمی به شمار میآیند؛ فضایی غیرقابلکنترل که هر نارضایتی را بزرگ میکند. اما این نگاه، بیش از آنکه واقعبینانه باشد، تدافعی است. شبکههای اجتماعی در واقع آینهای از تجربه واقعی مسافراناند. اگر تجربه بد باشد، بازتاب منفی خواهد داشت؛ اگر مدیریت ارتباطی درست باشد، همین فضا میتواند به فرصتی برای اعتمادسازی تبدیل شود.
پاسخگویی محترمانه، شفاف و بهموقع در شبکههای اجتماعی، بخشی از مدیریت نوین ایرلاینهاست. سکوت یا حذف صداها، نهتنها مسئله را حل نمیکند، بلکه روایت یکطرفهای علیه شرکت شکل میدهد.
مسئولیتپذیری؛ زبان مشترک مدیر و مسافر
اعتماد زمانی شکل میگیرد که مسافر احساس کند مدیران شرکت، پشت تصمیمهای خود ایستادهاند. پذیرش مسئولیت، حتی در شرایطی که همه چیز در کنترل شرکت نبوده، نشانه بلوغ مدیریتی است. ایرلاینی که مسئولیت میپذیرد، پیام روشنی به مسافر میدهد: «ما مسئله را میبینیم و شما را درک میکنیم.»
این پیام ساده، از صدها بیانیه تبلیغاتی مؤثرتر است. مسئولیتپذیری، زبان مشترک مدیر و مسافر است؛ زبانی که در دل بحران، اعتماد میسازد.
جمعبندی؛ مدیریت اعتماد، مزیت رقابتی آینده
صنعت هواپیمایی در سالهای پیشِرو، بیش از هر زمان دیگری به مدیریت اعتماد نیاز دارد. رقابت واقعی، نه فقط بر سر ناوگان و قیمت بلیت، بلکه بر سر کیفیت ارتباط با مسافر شکل میگیرد. ایرلاینهایی که این واقعیت را زودتر درک کنند، شانس بیشتری برای بقا و اعتبار خواهند داشت.
اعتماد مسافر حاصل تبلیغ نیست؛ نتیجه یک تصمیم مدیریتی است. تصمیمی برای گفتوگو، توضیح، مسئولیتپذیری و دیدن مسافر بهعنوان شریک ارتباطی. در نهایت، شرکتهایی در ذهن مسافران ماندگار میشوند که در لحظات سخت، بلد بودهاند درست حرف بزنند، نه اینکه فقط خوب تبلیغ کنند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
سفیر کشورمان در عشقآباد در گفتوگو با «جامجم» ابعاد مختلف سفر رئیسجمهور به ترکمنستان و قزاقستان را تشریح کرد
همزمان با موافقت معاون رئیسجمهور با اهدای عضو ۲ فرزندش،در گفتوگو با دکتر امید قبادی، نایبرئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان، چالشهای این حوزه را بررسی کردیم