قتل شوهر عصبانی

زن جوان که از کتک‌های همسرش خسته شده بود، او را با روسری خفه کرد و با همدستی دخترش سعی کرد راز جنایت را مخفی کند.
کد خبر: ۱۱۸۲۳۳۲

به گزارش جام‌جم، ساعت 7 صبح چهارم دی امسال، مرگ مشکوک مرد 57 ساله‌ای در محله ولنجک به پلیس گزارش شد. ماموران کلانتری ولنجک در خانه این مرد حاضر شدند که همسر 40 ساله او گفت: صبح وقتی از خواب بیدار شدم، متوجه مرگ همسرم شدم.
زن 40 ساله در جریان تحقیقات به کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی گفت: دیشب همسرم در حال درس دادن به دختر 9 ساله‌مان بود که ناگهان عصبانی شد و شروع به ناسزا گویی کرد. به رفتار او اعتراض کردم و همین موضوع باعث درگیری ما با هم شد و حتی همسرم مرا کتک زد که با دخالت دختر بزرگ‌ترمان به نام ناهید 18 ساله درگیری تمام شد و همسرم برای استراحت به اتاق خواب رفت. صبح زود، سراغ همسرم رفتم تا او را برای بردن بچه‌ها به مدرسه بیدار کنم که متوجه شدم بدن همسرم سرد شده و نفس نمی‌کشد.
در شرایطی که همسر و دختر این مرد در اظهارات مشابه و یکسان عنوان کرده بودند صبح روز چهارم دی متوجه مرگ پدر خانواده در داخل اتاق خواب شده‌اند، اما با بررسی تیم پزشکی قانونی علت مرگ خفگی ناشی از انسداد مجاری تنفسی اعلام شد.
پس از این گزارش، با دستور قضایی همسر و دختر مقتول بازداشت شدند که زن 40 ساله با اعتراف به قتل همسرش گفت: همسرم خیلی زود عصبانی می‌شد و کنترل خودش را از دست می‌داد، ‌طوری که من و دخترانم را بارها مورد ضرب و شتم قرار داده بود. سوم دی ماه همسرم در حال درس دادن به دختر کوچکمان بود که ناگهان عصبانی شد و بچه را کتک زد و فحاشی کرد. به رفتار او اعتراض کردم که همین موضوع باعث شد به سمت من حمله کندو با من درگیر شود.
او حتی با مشت ضربه‌ای محکم به سینه ام زد و من روی زمین افتادم. در این زمان، همسرم روی مبل نشست. در حالی که از رفتار همسرم خسته شده بود، روسریم را برداشتم و دور گردن همسرم انداختم. آن‌قدر فشار دادم که همسرم از نفس کشیدن افتاد و برای آن‌که موضوع را مرگ عادی نشان دهم، با ناهید جسد را به داخل اتاق خواب بردیم و روی تختخواب گذاشتیم و فردای آن روز با اورژانس تماس گرفتیم و سعی کردیم مرگ همسرم را عادی نشان دهیم.
ناهید نیز با تأیید اظهارات مادرش عنوان کرد: خیلی تلاش کردم مانع مادرم شوم، اما او بسیار عصبانی شده بود. از ترس این‌که مادرمان به اتهام قتل عمد دستگیر می‌شود و من و خواهر کوچک‌ترم دیگر کسی را نخواهیم داشت، به مادرم کمک کردم تا جسد را به اتاق خواب ببرد و پس از آن نیز اظهارات مادرم را تأیید کردم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها