مصاحبه شرکت کننده نهایی، خانم مرجان ارتند
مرجان ارتند هستم
به نظر من بهترین گزینه برای معرفی ما نوقلمان به عرصۀ نویسندگی، همین مسابقۀ «خودنویس» بود، خودنویس باعث شد انگیزه ما نسبت به نوشتن بیشتر شود. همچین کارگاههای این مسابقه با حضور مربیان حرفهای باعث شد ما حرفهایتر به این موضوع نگاه کنیم و برای بهتر شدن تلاش کنیم.
سابقه حضور در هیچ کارگاه نویسندگی را نداشتم و اصلاً بهصورت حرفهای به نویسندگی نگاه نکرده بودم، اما مسابقۀ خودنویس و شرکت در این کارگاه، انگیزهام را برای ادامه دادن این راه مضاعف کرد.
نویسندگان ایرانی، خانم سامانی و اقایان امیرخانی و خبوشان، نویسندۀ خارجی هم جوجو مویِس، تنها به این دلیل که میتوان با قصۀ آنها همراه شد و پابهپای شخصیتها جلو رفت.
رمان من پیش از تو اثر جوجو مویِس .... به نظر من حال و هوای عاشقاته را در این داستان بهخوبی بیان کرده بود.
مصاحبه شرکت کننده نهایی، خانم زینب یوسف ستار
زینب یوسف ستار هستم
دوسالی بود که معضلی در ذهنم میچرخید. ولی نمیدانستم چطور برای بیانش اقدام کنم. تبلیغ مسابقه «خودنویس» این ایده را در ذهنم ایجاد کرد که از طریق این گروه قوی، فرهنگسازی شروع شود.
در هیچ کارگاه یا دورهای شرکت نکرده بودم. بسیار مؤثر بود. با نکتههایی مثل پیرنگ و عناصر داستاننویسی آشنا شدم و فهمیدم چطور باید نوشت. متوجه شدم موضوع یا ایدۀ اثر فقط ملاک نیست، پرداخت به آن مهمتر است.
نویسندگان خارجی چون آثارشان کمی تخیلی یا هیجانیتر هستند، سبکهای جدیدی دارند و برایم متنوعترند.
کتاب جنایات و مکافات داستایوسکی
مصاحبه شرکت کننده نهایی، خانم فاطمه تاج مزینانی
فاطمه تاجمزینانی هستم؛ ۱۹سال دارم، ساکن تهران هستم و دانشجوی رشتۀ حقوق.
به نظر من مسابقۀ داستاننویسیِ خودنویس یکی از بهترین اتفاقات ممکن بود برای نوقلمانی که تا به حال فرصت مناسبی برای ارائه طرحهای خود نداشتند. درواقع، فرصتی طلایی بود برای درخشش استعدادهای نویسندگی. مسلماً در همین راستا باعث شد انگیزۀ علاقهمندان چندبرابر شود. وقتی میبینیم که برای کارمان اهمیت قائلاند و فرصتی برای ما ایجاد میکنند و برای بهبود و پیشرفتمان تسهیلاتی درنظر دارند، مسلماً انگیزه و تلاشمان بیشتر و بیشتر میشود.
من قبلاً در کارگاه یا کلاس داستاننویسی شرکت نکرده بودم. تنها چندسال پیش، یک بار در یکی از جلسههای کلاس کانونهای پرورشی بهعنوان مهمان شرکت کردم که بیشتر نقد کتاب بود تا آموزش نویسندگی، کتاب خواندیم و نظر دادیم. من هم دیگر آن کلاس را ادامه ندادم و بعد از آن هم در کلاس دیگری شرکت نکردم.
دربارۀ تأثیر کارگاههای خودنویس پرسیدید که باید بگویم این جلسهها واقعاً مؤثر واقع شده و چه در قلمم و چه حتی در روایتم از داستان، تأثیر بسزایی داشته است؛ بهطوریکه حتی اطرافیانم هم به پیشرفت قلمم اشاره کردند. البته با نکاتی که استاد مطرح کردند و کتابهایی که معرفی کردند، جا برای پیشرفت زیاد است و راه درازی در پیش، که انشاالله همگی این راه را به بهترین صورت طی میکنیم.
برای خواندن رمان، نویسنده برایم مطرح نیست؛ بلکه آنچه بیشتر من را جذب میکند، محتوا، مضمون، کشش و ماجرای داستان است، آن هم به قلم هر یک از نویسندگان متبحر و سرشناس که باشد. درواقع، نام نویسنده نیست که من را سمت کتاب میکشاند که البته علت آن سن کم و کمتجربگی من نیز هست. در آینده حتماً رمانهای بیشتری خواهم خواند و نویسندههای برتری را ترجیح خواهم داد.
در میان رمانهایی که خواندم، همه خوب بودند و دوستداشتنی؛ اما میتوانم به جرئت بگویم زیباترین، خوشقلمترین و تأثیرگذارترین رمانی که تا به حال خواندم که حتی تا مدتها بعد، یادش، اشکم را جاری میکرد، رمان آنلاین فنجانی چای با خدا به قلمِ خانم زهرا اسعد بلنددوست بود که البته براساس داستانی واقعی بود و من به همه عزیزان این رمان را پیشنهاد میکنم.
مصاحبه شرکت کننده نهایی، خانم آمنه اسکندرپور
امنه اسکندرپور هستم
مسابقه «خودنویس» به نوقلمانی مثل ما فرصت این را داد که خودمان را محک بزنیم و انگیزۀ نوشتن در آینده را در ما پرورش داد. اینکه اگر در این مسیر، بارها زمین خوردیم هم، دوباره قویتر از قبل بلند شویم.
قبلاً در کارگاه نویسندگی شرکت نکرده بودم و این دورهها کلاً قلمم را پختهتر کرد.
از کارهای فیلیس اویتنی لذت میبرم مخصوصاً کتاب طلسم خوشبختی. از نویسندگان ایرانی نیز به سبک اقای امیرخانی علاقه دارم، بهخصوص بی وتن.
مصاحبه شرکت کننده نهایی، سودابه حیدری
سودابه حیدری هستم از مشهد
مسابقه «خودنویس» از این نظر که فرصتی است برای نوقلمان در همه جای کشور، مسابقهای شایستۀ ستایش است. برای نویسندگان نوپا که کمتر مجال یا امکان حضور در کارگاه آموزشی داشتهاند، فرصت خوبی است تا در فضای مثبت آموزشی به نگاهی حرفهای در زمینۀ نویسندگی دست پیدا کنند و چگونه نوشتن، نه برای خود، بلکه برای مخاطب را بیاموزند.
تجربه حضور در کارگاه نویسندگی را نداشتم و با شرکت در این دوره، نکات بسیاری پیرامون جهانبینی، چگونه اندیشیدن، چگونه دیدن و چگونه نوشتن آموختم که هر یک از این آموزشها قطعاً نقش بسزایی در خلق یک اثر دارد.
در حیطۀ مطالعاتیام تا امروز از میان نویسندگان ایرانی، عباس معروفی را بیشتر میپسندم به این دلیل که ایشان با ظرافتی دوستداشتنی، جهانِ درونی انسان را با جهان بیرونی پیوند میدهد و کنش و واکنشی بین این دو جهان در سراسر داستانشان به چشم میخورد. از میان نویسندگان خارجی، خانم اوریانا فالاچی از نویسندگان محبوبم است. چیزی که نوشتههای فالاچی را برایم ارزشمند کرده، نگاه دغدغهمند ایشان به مسائلی مثل آزادی و حقوق زن است که در جوامع غربی، بهشکلی مدرن و در جوامع شرقی، بهشکلی سنتی به آن حمله میشود.
کتاب سمفونی مردگان یکی از جذابترین کتابهایی است که تا امروز خواندهام. روایتی با چند راوی برای بیان چالشهای پیشِ روی یک فرد، خانواده و در ابعاد بزرگتر، جامعه. چالشهایی درونی و بیرونی پیرامون تلاقی نسلها و قشرها با عقاید و تفکر گوناگون و حتی متناقض.
از میان رمانها و داستانهای خارجی، کتاب جنس ضعیف و کتاب 1984 جورج اورول برایم جذابیت ویژهای دارد. 1984 جذاب است؛ از این نظر که کتاب با وجود اینکه در سال 1949 نوشته شده است، مصادیق و مضامین کتاب را حتی میتوانیم زمان مطالعه در شرایط کنونی نیز در دنیای امروز جستوجو کنیم. به نظر میرسد کتابی است برای تمامی فصول و همواره منطبق بر مصایب روز.
مصاحبه شرکت کننده نهایی، خانم ترکان قربانزاده
ترکان قربانزاده هستم.
«خودنویس» را بهعنوان یکی از جذابترین تجربههای زندگیام میبینم. تا قبل از خودنویس، هیچ وقت لذت نوشتن را درک نکرده بودم، همۀ انگیزۀ نوشتن در من، با مسابقۀ خودنویس شکل گرفت.
خیر. خودنویس باعث تولد نخستین داستانم شد و این یعنی خیلی مؤثر بوده است .
در زمینه داستان و رمان، سالهای زیادی هست که پیگیری مستمر نداشتم؛ اما از طریق خودنویس با اساتید نویسندگیِ بزرگی چون آقای خبوشان، خانم سامانی و خانم عرفانی آشنا شدم که قلم هرکدام، کلاس درس بزرگی برایم بوده.
میتوانم داستان پنجشبۀ فیروزهای از خانم عرفانی را به عنوان آخرین رمانی که خواندم، نام ببرم.
از بین رمانهای خارجی هم قبلاً رمانهای ترکی و خصوصاً آثار آقای احمد امید و الیف شافاک را دنبال میکردم و آخرین اثری که از آنها خواندم، رمان خاطره استانبول از احمد امید که ژانر جنایی داشت و ملت عشق از الیف شافاک بود.
مصاحبه شرکت کننده نهایی، آقای محمود مرادی گُمشتپه
محمود مرادی گُمشتپه از استان گلستان
مسابقۀ داستاننویسیِ «خودنویس» ایجادکنندۀ بستر مناسبی بود برای تمامی آنهایی که دغدغۀ نوشتن و ارائۀ آثارشان به دیگران را داشتند؛ اما به دلایل مختلفی این فرصت برایشان مهیا نشده بود. خودنویس حاصل خِردجمعی بزرگوارانی بود که بر این باور بوده و هستند که در گُسترۀ جغرافیاییِ بزرگ میهن عزیزمان، اندیشههای ناب و بکری وجود دارند که با برنامهریزیِ مناسب و قرار دادن آنها در مسیر آموزش درست _با بهرهمندی از تجارب نویسندگان نامی کشور_ میتوانیم در آیندهای نهچندان دور، شاهد خلق آثار ارزشمند و فاخر در عرصۀ ادبیات داستانی باشیم. از این نظر، خودنویس، تکثیرکنندۀ اندیشۀ یاریگری از نوقلمهایی است که استعداد و شوق زیبای نوشتن دارند.
کارگاه داستاننویسیِ خودنویس اولین تجربۀ بنده بود که باعث شد انگیزۀ نوشتن و تلاش برای خلق اثری شایسته را در من ایجاد بکند؛ شناخت داستان، تعاریف مختلف آن، تکنیکها، عناصر و هر آنچه لازمۀ داستاننویسیِ خلاق امروزی است و آموزشهایی که با یاری و همراهی خالصانۀ استادِ بزرگوار آقای خبوشان با دقت و نکتهسنجی خاصی ارائه شده است. خودنویس فرصتی بزرگ برای عزیزان شرکتکننده در این کارگاههای تخصصی بود که با حمایت مدیر خلاق نشر جامجم و دبیر علمی باانگیزه و پیگیر آن، آقایان صفایینژاد و میرشمسالدین فلاح هاشمی و سایر اساتید، به بهترین صورت ممکن برگزار شد که جای تقدیر و تشکر بسیار دارد.
در نگاه اول، علاقۀ زیادی به مطالعۀ آثار جلال آلاحمد دارم؛ بهدلیل شهامت و صراحت خاص در نوشتههایش که به دل مینشیند. او با نثر ادبیِ ساده و تلگرافی و با استفاده از حداقل کلمات ممکن، تأثیری شگفت بر خواننده میگذارد. نوعی ساختارشکنی زیبا در آثارش، برای آگاهیبخشی به قشر عظیمی از جامعه نسبت به اصلاح معضلی اجتماعی وجود دارد. در وهلۀ دوم نیز علاقهمند به مطالعۀ آثار احمد محمود هستم که با بیانی ساده، بیانگر زوایای آشکار و پنهان زندگی انسانهای محیط پیرامون خویش است. او با دقت و ریزبینیِ خاصی خواننده را به درون زندگی شخصیتهای داستانش برده، خواننده را مجذوب روایت خویش میکند. البته آثار فاخر استاد محمود دولتآبادی و…
از بین نویسندگان خارجی، آثار موراکامی و گونترگراس را بیشتر میپسندم؛ بهدلیل جذابیت داستانهای روایتشده، همراه با خلاقیتهای تکنیکی و محتوایی که خواننده را شیفته و پیگیر مطالعه اثر میکند.
رمان همسایهها را بیشتر میپسندم، بهدلیل سادگی در روایتها و توانایی نویسنده در انتقال زیبای حس درونیِ روایتهایش به خواننده.
مصاحبه شرکت کننده نهایی، خانم زینب سادات تقی زاده
زینبسادات تقیزاده
«خودنویس» میتواند حرکتی پیشرو باشد برای جهشی در پیشرفت ادبیات داستانی. شاخصههای این جهش اگر درست پایهریزی شده باشد که اینطور به نظر میآید، بلافاصله نتیجههای درخشانش در جامعه نمود پیدا خواهد کرد .
من علاقه و اعتمادبهنفس لازم برای شرکت در مسابقههای معمولی و مشابه را نداشتم؛ اما خودنویس همان جایی بود که حس کردم میتوانم اعتماد کنم و قدم اول را با همراهی اساتید معتبر و نویسندههای همطراز، محکم و مطمئن بردارم .
خیر .خودنویس باعث شد مجبور به نوشتن شوم و چون رقابتی دوستانه در کار بود، اشتیاق نوشتنم بیشتر شد. از دوستان شرکتکننده هم خیلی یاد گرفتم.
ایرانی، جلال آلاحمد را بهخاطر اینکه ادای نویسنده بودن را درنمیآورد و نوشتههایش درد واقعی جامعه را مطرح میکند، نه ذهنیت نویسنده را و البته نادر ابراهیمی را بهخاطر عشق پاک و انسانیِ جاری در اثارش، بسیار دوست میدارم. سعید تشکری و کافه داش اقا و بهرام بیضایی و نمایشنامههایش را هم میستایم .
رمانِ زندگی در پیشِ رو از رومن گاری، گتسبی بزرگ و برنده تنهاست، اثار مورد علاقۀ بنده هستند؛ بهخاطر اینکه خودم را در تکتک صحنهها حاضر میبینم و روایتهایشان بهنظر ساختگی نمیآید .
مصاحبه شرکت کننده نهایی، خانم الهام فلاح زاده
الهام فلاحزاده هستم.
مسابقه «خودنویس» و انگیزۀ گروه فعال خودنویس، بیشتر به من انگیزه نوشتن داد و از لحاظ خط فکری و مطالعه خیلی به من کمک کرد.
خودنویس اولین کارگاه جدی بوده که شرکت کردم.
رمان سووشون، عاشقی به سبک ونگوگ و کتابهای ویکتور هوگو....
مصاحبه شرکت کننده نهایی، آقای عبدالرضا شریفی
عبدالرضا شریفی از جنوب کرمان
فراخوان خودنویس فرصتی برای آموختن در اختیار ما گذاشته و برای امثال ما گامی مؤثر در راستای نوشتن و خواندن است.
نه؛ من قبلاً در هیچ کلاسی شرکت نکرده بودم و امروز هر پیشرفتی که بنده نسبت به قبل دارم، مدیون زحمات اساتید فراخوان خودنویس است. امروز احساس میکنم که کتابی را که قبلاً در دوسال نوشتم، با کمک اساتید، میتوانم در دو ماه بنویسم.
نویسندگان ایرانی از ابتدای نوجوانی، آثار فهیمه رحیمی را میخواندم و همچنین استاد مرادی کرمانی و محمود دولتآبادی و نادر ابراهیمی. هریک از این بزرگان بهنوعی صاحب خلاقیتی منحصربهفرد بوده که بنده را جذب کرده است. از میان نویسندگان خارجی، هومر، کافکا، خاویر کرمنت و تولستوی.
جای خالی سلوچ
نگاهی واقعگرایانه به زندگی داشت و از مسئلۀ تنگدستی و چگونگی مواجهه با آن خوشم میآید؛ زیرا فقر ریشه در خیلی از مسائل دارد.
در پایان از زحمات استاد هاشمی و استاد رسولی برای فراهم کردن این فرصت، از صمیم قلب تشکر میکنم.
مصاحبه شرکت کننده نهایی، خانم نیلوفر میرصالح
نیلوفر میرصالح مهابادی
مسابقه «خودنویس» ایده و طرح جالبی است، بهخصوص برای افراد شهرستانی که از چنین امکاناتی دور هستند؛ البته بهتر است اطلاعرسانی گستردهتری انجام شود. من از صفحۀ اجتماعیِ خانم لواسانی متوجه برگزاری این مسابقه شدم و انگیزهای شد برای من که بعد از سالها مطالعه در عرصۀ رمان و داستان، بتوانم قلم به دست بگیرم و شروع کنم به نوشتن.
خیر در کارگاهی شرکت نکردهام. چون در شهرستان ما چنین امکاناتی نیست. خودنویس و برگزاری کارگاهها به فکر من هدف داد و باعث شد در انتخاب سوژههایم دقت بیشتری کنم و با عناصر داستانی بهطور حرفهای آشنا شود.
از بین نویستدگان ایرانی، فرهاد جعفری، طیبه امیرجهادی و رضا امیرخانی را بیشتر دوست دارم. و در میان نویسندگان خارجی تولستوی و ویکتور هوگو را بیشتر می پسندم.
غزال ایرانی، بر باد رفته، زنان کوجک، آنشرلی، بینوایان و شازده کوچولو
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد