در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
از آن پس تاکنون، شاهد ارسال سیگنالهای متناقضی از سوی کاخ سفید در قبال برجام هستیم. مقامات ارشد و اجرایی ایالات متحده، هدف از خروج خود از برجام را رسیدن به توافقی جایگزین با ایران عنوان کردهاند.
در عین حال، شاهد استمرار راهبرد فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران هستیم. اصرار واشنگتن به کشورهایی مانند ژاپن، پاکستان، فرانسه و دیگر بازیگران مبنی بر واسطهگری میان واشنگتن و تهران از یکسو و استمرار راهبرد فشار حداکثری از سوی دیگر، رویکرد نخنما و پارادوکسیکال است که در حوزه سیاست خارجی آمریکا مورد توجه و انتقاد اکثر تحلیلگران قرار گرفته است.
در این خصوص روزنامه جامجم با پل پیلار، عضو شورای اطلاعات ملی آمریکا و تحلیلگر حوزه امنیت بینالملل در این کشور به گفتوگو نشسته است.
پل پیلار، استاد دانشگاه جورج تاون آمریکا و مسؤول سابق واحد تحلیل عملیات سازمان سیا در خلیجفارس و جنوب آسیا بوده است.
ترامپ حدود یک سال و نیم قبل، بهرغم مخالفتهای بینالمللی از توافق هسته ای با ایران خارج شد. به نظر شما هدف رئیسجمهور آمریکا از این اقدام چه بود؟
هدف ترامپ در مواجهه با برجام کاملا مشخص است. او توافقی را میخواهد تا با استناد به برخی مفاد آن ادعا کند که از توافق اولیه (برجام) بهتر است. ترامپ قصد دارد به افکار عمومی آمریکا اینگونه القا کند که در ازای خروج از برجام، به توافق جدید و بهتری با ایران دستیافته است. از اینرو معتقدم امکان بازگشت دولت ترامپ به توافق هستهای قبلی با ایران وجود ندارد. اگرچه دولت بعدی آمریکا (اگر دموکرات باشد)، زمینه مساعدتری برای بازگشت به توافق فعلی دارد، اما امکان دارد در آینده، اعمال محدودیتهای فرابرجامی علیه ایران، به یک رویکرد و سیاست مشترک نزد سران هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه تبدیل شود؛ بنابراین ممکن است دولت بعدی آمریکا نیز لغو تحریمها را به پذیرش تعهدات بیشتر از سوی ایران منوط کند.
جمهوری اسلامی ایران طی ماههای اخیر، برداشتن گامهای کاهنده تعهدات برجامی خود را آغاز کرده است. این مساله، با واکنش منفی آمریکا و اروپا مواجه شده است. در این خصوص چه تحلیلی دارید؟
یک سال پس از خروج ترامپ از توافق هستهای با ایران، شاهد ناکامی و ناتوانی کشورهای اروپایی در خصوص تأمین منافع ایران در برجام بودیم. ایران نیز متعاقبا کاهش تعهدات برجامی خود را آغاز کرد. هماکنون دولت ترامپ برای باز کردن گره فعلی، ناچار است امتیازاتی به ایران بدهد. این امتیاز میتواند تمدید معافیت خریداران نفت ایران یا هر مؤلفه دیگری باشد که در حوزه اقتصادی و تجاری ایران تأثیر مثبت و ملموس داشته باشد. باید توجه داشت ترامپ هرگونه تحریم و محدودیتی را که میتوان متصور بود پس از خروج از برجام علیه ایران اعمال کرده است. حتی اگر ترامپ تصمیم به اعمال محدودیتهای اقتصادی جدید علیه ایران بگیرد، آثار عملی آن با آنچه در حال حاضر شاهد آن هستیم تفاوت چندانی ندارد. همانگونه که اشاره کردم، ترامپ صرفا خواستار رسیدن به توافقی است که آن را بهعنوان دستاورد خروج از برجام به شهروندان آمریکایی ارائه کند. این توافق میتواند در عمل با توافق برجام تفاوت معناداری نداشته باشد.
به ناتوانی اروپا در تأمین منافع ایران در برجام اشاره کردید. این ناتوانی معلول چیست؟ آیا در این معادله، «نخواستن» اروپا موضوعیت دارد یا «نتوانستن» آن؟
به نظر من، اروپاییان بهرغم تحولاتی که طی یک سال و نیم اخیر (پس از خروج ترامپ از برجام) رخ داده است، همچنان به نجات توافق هستهای فکر میکنند. اما تحقق این مساله قطعا پیششرطهایی دارد که مهمترین آنها، برخورداری ایران از مزایای اقتصادی کافی است. من چشمانداز روشنی درخصوص حفظ برجام توسط بازیگران اروپایی نمیبینم و دلیل این مساله، ساختار اقتصادی حاکم بر اتحادیه اروپاست. همگان بهخوبی میدانند بخش خصوصی در حوزه تجارت اروپاییان، بخش تعیینکننده و مهمی محسوب میشود. اما کنترل رفتار و تصمیمات بخش خصوصی در دست دولتهای اروپایی نیست؛ بنابراین، اروپاییان توان تنظیم رفتار شرکتهای خصوصی خود در معامله با ایران را ندارند. شرکتهای خصوصی در اروپا نسبت به آثار و تبعات تجارت با ایران و بهخصوص از اینکه تحت تحریم مستقیم یا غیرمستقیم ایالاتمتحده آمریکا قرار بگیرند یا فرصت سرمایهگذاری در آمریکا را از دست بدهند، نگران هستند. وزارت خزانهداری آمریکا نیز شرکتهای اروپایی را تهدید کرده در صورت مراوده با ایران، از بازار ایالاتمتحده اخراج خواهند شد. بنابراین «نخواستن» اروپاییان در خصوص نجات برجام موضوعیتی ندارد، نتوانستن آنها در کنترل معادلات تجاری مربوط به بخش خصوصی اهمیت دارد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد