اما باید دید با توجه به شرایط سینمای ایران، آیا دری می تواند به این نوع فیلمسازی در سینما علاقمند و پایدار باقی بماند؟ با او به گفتگو نشسته ایم تا به پاسخ این پرسش دست پیدا کنیم.
معمولا وقتی کسی از همنسلان شما وارد عرصه فیلمسازی می شود در نخستین تجربه خود سعی می کند سبک خاصی را برای خود در پیش بگیرد. آیا شما هم از این رویه پیروی کردید و به سبک خاصی در فیلمسازی رسیدید؟
بله، این اتفاق در مورد من هم افتاد. به جرات می گویم که «نرگس مست» از نظر ساختار، مضمون و... با فیلمهای این چند سال اخیر متفاوت است.
نکته دیگری که در فیلمسازان جوان دیده می شود این است که معمولا برآیندی از فیلمهای مورد علاقه شان را می توان در اولین فیلم شان دید. خودتان فکر می کنید ردپای سینمای مورد علاقه یا فیلمساز محبوب تان را میتوان در «نرگس مست» دید؟
گاهی می شنوم که به من می گویند؛ فیلم ات ادامه یا در راستای فیلم «دلشدگان» به کارگردانی زنده یاد علی حاتمی است. البته فیلم من به لحاظ مضمونی هیچ ارتباطی به «دلشدگان» ندارد، اما باعث مباهات من است که فیلم من را با فیلم آقای حاتمی که از فیلمسازان محبوبم است مقایسه می کنند.
شاید به این خاطر است که در هر دو فیلم محور اصلی موسیقی سنتی ایرانی است؟
شاید. بالاخره بعد از 28 سال از فیلم «دلشدگان»، فیلمی درباره موسیقی سنتی ایران ساخته شده. قصه و نوع پرداخت این دو فیلم با هم متفاوت است، اما اشتراک مضمونی که دارند باعث این قیاس شده که البته بنده از این بابت خوشحالم.
مگر به سینمای آقای حاتمی علاقمند هستید؟
بله، خیلی زیاد. «دلشدگان» البته جزو انتخابهای اولم نیست، اما «مادر» و بخشهایی از فیلم «کمال الملک» و «سلطان صاحبقران» را بسیار دوست دارم.
درباره مضمون فیلم تان توضیح می دهید؟
این فیلم درباره زندگی پیرمردی به نام «خاچیک»، یکی از قدیمی ترین سازندگان تار، سه تار و ابزار آلات موسیقی است که در فضای ذهن خودش چند نفر از بزرگان موسیقی را می بیند. به نوعی خاچیک به زمان گذشته رجعت می کند و آن را با زمان حال مقایسه می کند. در حقیقت رفت و برگشتهای زمانی زمان حال و گذشته را در این فیلم به یکدیگر پیوند می دهند.
اتفاقا شاید بتوان این رفت و برگشتهای زمانی را از نقاط منفی فیلم شما برشمرد. این مسئله شاید ذهن مخاطب را از خط اصلی داستان دور کند. شما چرا چنین تمهیدی را برای فیلم تان در نظر گرفتید؟
سینمای ما قبل از انقلاب بیشتر درباره جاهلان بود و بعد از انقلاب باز هم فیلمهایمان با حضور لاتها و معتادها به نوعی گداگرافی است. البته یکسری فیلم دولتی و یکسری فیلم مبتذل هم داریم. این وسط انگار فیلمسازی درباره یکسری انسان معتبر کشور مهجور واقع شده. غیر از سریال «دکتر قریب» و چند اثر محدود دیگر، چند کار درباره آدمهای به درد بخور این کشور ساخته شده؟ من وقتی می خواستم این فیلم را بسازم به این هم فکر کردم که بخشهایی از زندگی چند شخصیت تاریخی دیگر را هم در فیلم بگنجانم. باید این رفت و برگشت زمانی را میگذاشتم که بتوانم چند شخصیت تاریخی را به مخاطب معرفی کنم.
بنابراین می توان گفت موسیقی اصیل و سنتی ایرانی بخشی از دغدغه و علاقمندی شخصی خودتان است؟
قطعا همینطور است. به نظرم در سینمای ایران نسل فیلمسازان دغدغه مند رو به نابودی است. اصل شده گیشه و مبلغی که در گیشه برمی گردد. دغدغه ای نیست که فیلمهایمان خالی از محتوا شده.
آیا خودتان ساز می زنید؟
بله، قبلا سنتور می زدم. البته سنتور نواز حرفه ای نیستم ولی با ساز و موسیقی آشنا هستم و به موسیقی سنتی و هر آنچه به سنت پایبند است علاقمند هستم. پایبندی به اصول و سنتها می تواند در هر حوزه ای از جمله سیاسی، اجتماعی و... باشد.
نگارش فیلمنامه «نرگس مست» چقدر زمان برد؟
سال 93 در حدود 2 ماه زمان برد که نگارش این فیلمنامه به پایان رسید و دو بار بازنویسی شد. از سال 93 تا 95 تولید آن متوقف بود، 95 تولید شد و امروز در سال 98 در بدترین زمان و سانسهای ممکن اکران شد.
دلیل این مدت زمان طولانی چه بود؟
به این خاطر که الان تمام سینماگران باید طبق سلیقه سینماداران فیلم بسازند. در غیر اینصورت فیلمهایشان اکران نمی شود.
سینمادار یا پخش کننده؟
نخیر سینمادار. الان پخش کنندههایی صاحب قدرت هستند که مدیریت سالنهای سینمایی را هم بر عهده دارند. آنها هستند که تعیین می کنند چه فیلمی در چه زمانی به اکران عمومی در بیاید. فکر می کنید چرا بسیاری از فیلمسازان اجتماعی ما به سمت ساخت کمدیهای نازل رفتند؟! آنهم در شرایطی که دغدغه آن فیلمساز چنین فیلمهای نازلی نیست. در چنین شرایطی ممکن است بنده هم در ادامه فعالیتهای سینمایی ام به سمت کمدیهای نازل بروم.
یعنی شما پتانسیل ساخت کمدی نازل را در خودتان می بینید؟
الان فیلمساز را به این سمت هدایت می کنند. شما یا باید به آن تن بدهید یا ذوب بشوید. مگر من چقدر می توانم مقاومت کنم. من در فیلم موسیقی اصیل ایرانی را محوریت قرار دادم. فیلمی ساخته ام که دغدغه فرهنگ و هنر دارد و شما ببینید چه برخوردی با آن میشود! بدترین سانسهای اکران را در سالنها به این فیلم اختصاص دادند، چون می گویند نمی فروشد.
فکر می کنید چرا ذائقه مردم از محتوا به لودگی تغییر پیدا کرده؟
این سبک ذائقه سازی عمدی بوده و بنا بر خواست سینمادار که فقط گیشه را در نظر می گیرد فیلمی ساخته می شود که شاخصههای فروش در آن لحاظ شده باشد. متاسفانه الان در مباحث محتوایی اکثر فیلمها هیچ نظارتی صورت نمی گیرد و همه در خدمت سینمادار هستند.
یعنی مسوولان سینما در خدمت سینماداران هستند؟
طبعا میتوانند عملکرد بهتر و منصفانه تری داشته باشند. سینما فعلا تا حد زیادی افتاده دست نازلسازان که فکر میکنند فقط باید مردم را بخندانند. واقعا چرا باید مردم را به هر قیمتی بخندانیم؟ چرا آقای کیایی که فیلمساز خوبی هم هست به فیلمی مثل مطرب میرسد؟ چون مجبورش میکنند.
برگردیم به فیلم تان؛ چه شد که بازیگرانی مثل میترا حجار و مهدی پاکدل را برای فیلم تان انتخاب کردید؟
من این فیلم را در سال 95 ساختم و اطمینان دارم اگر این فیلم را الان می ساختم همین بازیگران هم نمیآمدند که در فیلم من بازی کنند. سه سال پیش باز اهالی فرهنگ و هنر، فرهنگی تر و هنریتر بودند، اما الان همه به دنبال پول هستند. خانم حجار و آقای پاکدل هر دو انتخابهای خود ما بودند و حتی آنها با دستمزد پایینتر از خودشان هم برای این فیلم بازی کردند.
آیا اکنون فیلمنامه ای آماده دارید که به زودی جلوی دوربین ببرید یا تا ساخت فیلم بعدی تان خیلی باید منتظر بود؟
فیلمنامه دارم و امیدوارم در ایران بشود فیلمهایی ساخت که علاوه بر سرگرم کنندگی مفید هم باشند. به شکلی که مردم وقتی از سالن خارج می شوند احساس پوچی نکنند.
ساناز قنبری - سینما / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد