به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جامجم، فقط شش روز تا پایان سال 96 باقی مانده بود. رحیم مثل شب عید هرسال برای گرفتن سفارشهای گچكاری از شهرشان در نزدیكی مشهد به تهران آمده بود و میخواست دست پر به شهرش برگردد، اما با پیدا شدن جسد او در خانه كارگریاش در لواسان، برگ تلخی در زندگی خانوادهاش رقم خورد.
برادر رحیم در اولین تحقیقات به ماموران پلیس گفت: برادرم از دو ماه قبل با یكی از دوستانش كه با هم برای كار به تهران آمده بودند اختلاف مالی داشت و حتی یك بار دوستش او را تهدید به قتل كرده بود كه من آن زمان تهران بودم و با پادرمیانی من ماجرا تمام شد. برای همین تنها به دوست رحیم به نام بهادر مظنون هستم.
ردیابی آخرین تماسهای رحیم نشان میداد چندباری با بهادر تماس گرفته بوده و همین ظن ماموران را به او بیشتر كرد و متهم ردیابی شد و حدود سه ماه بعد از قتل در حالی كه در یكی از شهرهای خراسان شمالی مشغول كارگری در یك باغ بود، او را شناسایی و دستگیر كردند.
متهم پس از انتقال به دادسرای جنایی تهران به اتهام خود اعتراف كرد و گفت: «رحیم به من شش میلیون تومان بدهكار بود و برای پرداخت آن امروز و فردا میكرد. شب حادثه سر همین با او بحثم شد و درگیر شدیم و به او چند ضربه با چاقو زدم و فرار كردم.»
با اعتراف متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه كیفری یك استان تهران ارجاع شد و روز گذشته بهادر به اتهام قتل و سرقت اموال مقتول پای میز محاكمه رفت.
ابتدای جلسه رسیدگی مادر 90 ساله رحیم به عنوان ولیدم در دادگاه تقاضای قصاص قاتل فرزندش را كرد. همسر رحیم هم به نیابت از طفل صغیر خود تقاضای قصاص كرد.
سپس بهادر در جایگاه دفاع قرار گرفت و گفت: شب حادثه قرار بود رحیم پول من را پس بدهد، اما وقتی سراغ او رفتم با تمسخر به من گفت پولی در كار نیست. از دوستانم شنیده بودم كه رحیم پشت سر من الفاظ ركیك به كار برده است و همین رفتارش برای من عقده شده بود. كارت عابر بانكش را برداشتم و گفتم اگر رمزش را نگویی به تو چاقو میزنم. او نگفت و من دو ضربه به پای او و یك ضربه به پهلویش زدم و زمین افتاد، اما باز هم رمز عابر بانك را نمیگفت. بالا سر جسم نیمه جانش نشستم و گفتم با بدحسابی و حرفهایی كه پشت سرم زدی كار را به اینجا كشاندی. او خیلی درد میكشید و من برای اینكه راحت شود، چندین ضربه به گردن و سینه او زدم و فرار كردم، اما از ابتدای مراجعه به محل زندگی او قصد كشتنش را نداشتم. اتهام سرقت را هم قبول ندارم، چون كارت بانكی و گوشی دوستم را بعد از قتل در سطل آشغال ترمینال تهرانپارس انداختم و به شهرمان رفتم.
قاضی از او پرسید: پس چرا چاقو همراه بردی؟
متهم گفت: چند ماه قبل پدرم فوت كرده بود و برای مراسمش گوسفند قربانی كرده بودیم. چاقو از همان وقت در جیبم بود.
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم برای صدور رای وارد شور شدند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد