کتاب ” زندگی بدون ستیزه” نوشته جول اوستین

درباره کتاب زندگی بدون ستیزه

جول اوستین در کتاب زندگی بدون ستیزه را با مثالی از زندگی خصوصی خود و ویکتوریا آغاز می‌کند و اینگونه است که اثر سخنان جول اوستین بیشتر از هر سخنرانی انگیزشی دیگری است. جول اوستین در کتاب زندگی بدون ستیزه تلاش می کند افکار منفی و روح ستیزه جوی انسان را ابتدا به او بشناساند و بعد در راه حذف آن و جایگزین کردن افکار صحیح و کاربردی تلاش می‌کند. کتاب زندگی بدون ستیزه می‌تواند مخاطبان خود را از همه ی گروه‌های سنی به‌ ویژه جوانان و میان سال را به خود جلب کند.

درواقع، این مشخص است که همه ی ما انسان‌ ها برای اثبات وجودی خود شروع به خشونت، جنگ و یا حتی در شرایطی شروع به کینه‌ ورزی می‌کنیم ولی اگر قدرت آرامش و لحظات شاد و تاثیر آنان را بر افکار و روح خود بدانید، به طور حتم تغییر رویه خواهیم داد. کتاب زندگی بدون ستیزه همواره سعی دارد ابتدا قدرت انتخاب را برای مخاطبان پر رنگ کند به دلی اینکه همان انتخاب می‌تواند شخصیت شما و جایگاه اجتماعی شمارا بسازد. اگر انسان بتواند با نگاهی جهان‌ شمول و درست با مشکلات و مسائل روبه رو شود، پس صد در صد پیروزی از آن او خواهد بود و به هدف خود خواهد رسید.
همه ی ما انسان‌ها در وجود خود روحیه ستیزه‌ جو داریم اما باید دقت داشته باشیم که این روح ستیزه‌ جو را در مقابل چه کسی و در چه وضعیتی قرار است بیدار و آشکار کنیم، به دلیل اینکه ممکن است عواقب جبران‌ ناپذیری را به همراه داشته باشد. جول اوستین در کتاب زندگی بدون ستیزه به نیروی شگفت انگیز مکالمه مسالمت‌ آمیز دروضعیت بحرانی اعتقاد دارد زیرا وقتی که شما روح ستیزه‌ جو خود را کنترل کنید و در کمال آرامش صحبت های خود را بازگو نمایید در نتیجه می‌توانید نتیجه‌ای درخور شخصیت و موقعیت خود دریافت نمایید.

قسمتی از کتاب زندگی بدون ستیزه

وقتی که من و ویکتوریا تازه ازدواج‌ کرده بودیم، مانند همه زوج‌های دیگر باید در برخی مسائل بیشتر تلاش می‌کردیم، گفته‌ شده است که هر دو نفر باید یکی شوند. یک نفر شدن یک‌ شبه اتفاق نمی افتد و زمان می‌برد، 28 سال گذشته است و من هنوز هم دارم به او یاد می‌دهم ببخشید او به من یاد می‌دهد..
اما ما یک تصمیمی گرفتیم، از همان ابتدا تصمیم گرفتیم در خانه دعوا نکنیم به‌ صورت خودکار رخ نداد. ما دو نفر انسان متفاوت هستیم ما به دو سبک متفاوت کارهایمان را انجام می‌دهیم، ما با یکدیگر رشد کردیم به یکدیگر اجازه کار دادیم از برخی مسائل گذشتیم اگر تصمیم نگرفته بودیم که دعوا را کنار بگذاریم نه‌ تنها حالا دیگر باهم نبودیم بلکه به همین‌ جایی که الآن هم هستیم به‌هیچ‌ عنوان نرسیده بودیم. زمانی می‌خواستیم این مرکز را بگیریم قدرتی بیش از فقط ایمان من یک نفر احتیاج بود. من به آن قدرت 10برابری نیاز داشتم این رویا آن چنان بزرگ بود که تنها، راه‌ رسیدن به آن این بود که یک نفر دیگر هم با آن هماهنگ شود. گفته‌ شده است آنجایی که یکدلی وجود داشته باشد، به‌ فرمان خداوند برکت در زندگی شما قرار می‌گیرد.
قدرت آرامش را در زندگی خود به جریان بی اندازید، اگر به روح ستیزه‌ جویی اجازه ورود دهید، روابط را از بین می‌برد، زندگی مشترک و خانواده شما را از بین می‌برد، شما باید نفس خود را زیر پا بگذارید و بگویید من ترجیح می‌دهم در زندگی‌ام آرامش داشته باشم، من ترجیح می‌دهم برکت ده برابری داشته باشم تا اینکه حق‌ به‌ جانب باشم. اگر ناسازگاری را کنار بگذارید، می‌توانید تصمیمات بهتری بگیرید، خلاق‌ تر می‌شوید، عملکرد بهتری خواهید داشت و موفق‌ تر خواهید بود. آن‌جا که یک‌ دلی وجود داشته باشد، برکت خداوند، مرحمت او، لطف او در زندگی، ازدواج و در کار شما نشان داده خواهد شد. قدرت در سازگاری است. آرامشی که شما ایجاد می‌کنید دارای چنان قدرت الهی است که تمام نیرو هایی که می‌خواهند روابط شمارا متلاشی کنند را از بین می‌برد.