برج آزادی به رنگ پرچم افغانستان درآمد. شهرداری تهران در اوضاع سختی که با آن روبهروست، تابلوهای بسیاری تهیه و در سطح خیابانها نصب کرد.
شهرداری اصفهان عین این همراهی و همدلی را انجام داد. مردم به طور خودجوش چند شب پیاپی مقابل سفارت افغانستان در تهران و کنسولگری در مشهد اجتماع کرده و با روشن کردن شمع و نثار گل اظهار همدردی کردند.
شاعران سرشناس ایران شعرهایی در این باره سرودند و کارتونیستها نیز در تقبیح تروریستها و دلجویی از بازماندگان شهدای حادثه، طرحهایی نشر کردند.
دانشجویان و استادان دانشگاههای مختلف بیانیه نوشتند یا به مراکز سیاسی این کشور در تهران و مشهد رفتند و حضوری تسلیت گفته و این حمله وحشیانه را محکوم کردند.
در بسیاری از دانشگاهها محافل خاص این اتفاق برگزار شد. حتی یک فراخوان شعر مردمی با ترجیعبند: «جان پدر کجاستی؟» با همکاری چند مرکز اعلام و صدها شاعر ایرانی با این مضمون آثاری سروده و در این سوگواره شعری شرکت کردند.شبهای شعری باهمین عنوان توسط مجموعه های گوناگون باشراکت انبوه مردم برگزارشد.
در سمت دیگر، دولتمردان نیز بهیکسونهادن دعواهای جناحی به دنبال مردم تمام قد به میدان آمدند. رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران به سفارت افغانستان در تهران رفت و در دیدار با سفیر گفت: دانشجویان شهید خون خود را برای بقای افغانستان هدیه کردند.
دکتر علاءالدین بروجردی، رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ایران و معاون فعلی بینالملل دانشگاه آزاد نیز به دیدار سفیر افغانستان در تهران رفت و ضمن اظهار همدلی، پایداری دانشجویان و استادان دانشگاه کابل را ستود.
آقای عراقچی، معاون سیاسی وزیر خارجه ایران برای ابراز همدردی به سفارت افغانستان رفت. آقای حداد عادل با مسوولیتهای متعددی که دارد، همراه چند نفر از بزرگان فرهنگستان ادب فارسی چنین کرد. صدا و سیما برنامههای خاص ومتعددی دراینباره نشر کرد و... صدها مورد و مثال دیگر که ذکرش مثنوی هفتاد من میشود.
چنانکه خود سفیر افغانستان در تهران طی بیانیه.ای رسمی، نه اما در یکی از دیدارها ضمن شرح ماجرا تلویحا اینچنین تشکر کردند، گفتند: «در این میان همدردی و همدلی حکومت، دولت و مردم ایران بیشتر از دیگر کشورها بود. تمام دانشگاههای ایران پیام تسلیت فرستادند و بزرگانی از تمام سطوح به اینجا [سفارت افغانستان در تهران] آمدند.»
همچنین در پاسخِ مهمان خود استاد حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان فارسی و رئیس بنیاد سعدی که ضمن تاکیدبرادری ویگانگی دوملت در آغاز سخن فرمودند «ما امروز در اینجا حضور یافتهایم تا اعلام کنیم غم و اندوه شما غم و اندوه ماست و ملت ایران را شریک غم خود بدانید [زیرا] باور ما همیشه این بوده که دو ملت ایران و افغانستان دو کشورند با یک فرهنگ و ما هیچ نوع دوگانگیای از نظر فرهنگی با ملت افغانستان احساس نمیکنیم.»
جناب سفیر کبیر افغانستان تصریح کردند «کابل شهری است که مشترکات زیادی از تمام فرهنگیهای منطقه در خود دارد؛ از شبهقاره هندوستان گرفته تا ایران و تاجیکستان.»
باری کسی نه از سوی وزارتخانه و سفارتخانه و نه رئیسجمهور ومقام و وزیری در ایران از مردم برای این موج محبت و همدلی رسما تشکری کرده و نه در افغانستان، اما سیل ابراز احساسات مردم ایران ادامه دارد.
مردم افغانستان نیز بسیاری از این همدردی خرسند شده و در فضای مجازی با انعکاس این اخبار و تصاویر ازجمله تصویر برج آزادی و امثالهم از ایرانیان تشکر کردند.
همزمان جناب «شاه حسین مرتضوی» مشاور ارشد فرهنگی آقای غنی در فیسبوک در پاسخ به این احساسات پاک میلیونها ایرانی نوشتند: «همسایهها چقدر مهربان شدهاند. کدام خبری است؟» هم ایشان وقتی در یک مانور، یک ناوچه ایرانی به اشتباه مورد اصابت قرار گرفت و چند نفر از فرزندان این آب و خاک به شهادت رسیدند، ضمن انتشار تصویر ناوچه باطنازی بامردم وخانواده آن شهدا همدلی کردند و نوشتند: «تخصص همسایه در غرق کردن!» من این روزها به شوق آقای غنی برای ارتباط با تهران باور دارم، اما نوع همدلی برخی ماموران و مشاور ارشدشان متفاوت است. باری عشق این دو ملت به هم را دولتمردی نساخته که حالا شبیه دولتمردی ازهرطرف بخواهد و بتواند آن را نابود کند.
به قول شاعر بزرگ افغانستانی جناب محمدکاظم کاظمی:
ما شاخههای توأم سیبیم و دیر نیست / باری دگر شکوفه بیاریم توأمان...
محمدحسین جعفریان - کارشناس ارشد مسائل افغانستان / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد