به گزارش جام جم آنلاین از روابط عمومی معاونت برون مرزی رسانه ملی، انتشار تحلیلها و گزارشهای رسانهای درباره تحولات سیاسی منطقه و جمهوری آذربایجان توسط شبکه سحر آذری، همواره با واکنشهایی در فضای رسانهای این کشور همراه بوده است. در موارد متعددی، برخی رسانههای داخلی با فرافکنی و انتشار مطالب غیرمستند، به محتوای ارائهشده در این شبکه واکنش نشان دادهاند. این واکنشها بار دیگر نقش مهم شبکه سحر آذری در بازتاب تحولات منطقهای و تأثیر آنها بر فضای رسانهای جمهوری آذربایجان را برجسته کرده است.
در تازهترین نمونه، روزنامه ینی مساوات بهعنوان پرتیراژترین رسانه چاپی در جمهوری آذربایجان که عمدتاً بازتابدهنده دیدگاههای حاکمیت است، با انتشار مقالهای در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴ نسبت به نقد بیطرفانه شبکه سحر آذری واکنش نشان داد. در این میان، روایت متفاوت و اقناعی قهرمان نورانی، کارشناس شناختهشده سحر آذری، در برنامه سیاسی «کمپاس» درباره بازداشت رهبران اپوزیسیون به محور اصلی این واکنش بدل شد؛ بهگونهای که روزنامه ینی مساوات مقالهای مفصل را به آن اختصاص داد.
مقاله روزنامه «ینی مساوات» با عنوان «دفاع سحر تیوی از رامیز مهدیاف»، رئیس پیشین نهاد ریاستجمهوری و از شخصیتهای مهم در جمهوری آذربایجان، شاید در ظاهر یک گزارش رسانهای یا پاسخ سیاسی ساده به نظر برسد، اما با دقت در ساختار، گزارهها و شدت حملات، بهوضوح مشخص میشود که هدف واقعی این مطلب، نه شخص مهدیاف و نه حتی سخنان یک کارشناس سیاسی، بلکه اصل اثرگذاری شبکه سحر در افکار عمومی جمهوری آذربایجان است.
از همین رو، «ینی مساوات» و دیگر رسانههای تحت کنترل ساختار امنیتی، حمله به سحر را بهعنوان یک پروژه اضطراری در دستور کار قرار دادهاند؛ پروژهای که هدف آن پنهانسازی نوعی نگرانی عمیق است: نگرانی از آنکه کنترل انحصاری بر روایتها دیگر کارآمدی گذشته را نداشته باشد.
طبق آمار، در سال جاری شدت کنترل رسانهها در جمهوری آذربایجان افزایش یافته و این محدودیتها به رسانههای اجتماعی و آنلاین نیز تسری پیدا کرده است؛ بهگونهای که حتی کامنتنویسی، لایککردن یا دنبالکردن برخی رسانهها، بسته به ماهیت آنها، میتواند برای کاربران دردسرساز باشد.
در چنین فضایی که رسانهها، احزاب و هرگونه فعالیت دینی و اجتماعی بهشدت تحت سختگیرانهترین نظارتهای نظاممند قرار دارند و حتی در حوزه جریانسازی، اجماعسازی و تبدیل یک موضوع به گفتمان، دستورکار دولتی اعمال میشود، در یکم آذرماه یکی از جریانهای جداییطلب در باکو با مجوز دولتی و با حضور رسانهها، کنفرانسی با عنوان بهاصطلاح «آینده ایران و نقش آذربایجان» برگزار کرد. کنفرانسی که در آن سخنانی کاملاً مغایر با منافع ملی، تمامیت ارضی ایران و اصول حسن همجواری مطرح شد و در نهایت، بیانیهای جداییطلبانه به انتشار رسید.
در پی این رویداد، شبکه سحر گزارشی جامع درباره ماهیت این جریان معلومالحال منتشر کرد که مورد توجه قرار گرفت و به دنبال آن، سلسله مطالبی در همین چارچوب ارائه شد؛ مطالبی که نشان میداد جمهوری آذربایجان بهجای تمرکز بر مسائل داخلی خود، همچنان بر کلیشههای جعلی درباره همسایه بزرگش اصرار ورزیده و رویکردی مبتنی بر عناد را دنبال میکند.
در ادامه این روشنگریها، رسانههایی که در فضای یکسویه رسانهای جمهوری آذربایجان فعالیت میکنند، به رسانه جایگزین و روایت متفاوت شبکه سحر یورش آوردند و کوشیدند ناکامیهای خود را در آنسوی مرزها جستوجو کنند.
طبیعی است که این سطح از شدت بیان، فراتر از یک پاسخ صرفاً رسانهای تلقی شود؛ چراکه شبکه جهانی سحر نخستین رسانه بینالمللی است که گفتمان رسمی را به چالش میکشد و حساسیت خود را نسبت به موضوعات مرتبط با ایران بهصورت آشکار ابراز میکند. در واقع، شبکه سحر با این رویکرد، روایتهای آلترناتیو را به فضای عمومی جمهوری آذربایجان ارائه میدهد و همین امر، به یکی از اصلیترین چالشهای ساختار متمرکز رسانهای دولتی و رسانههای وابسته به حکومت تبدیل شده است.
از سوی دیگر، شبکه سحر سالهاست با پارازیت بر فرستندههای زمینی مواجه است و وبسایت این شبکه در جمهوری آذربایجان فیلتر شده است. همچنین شبکههای اجتماعی آن بهشدت تحت نظارت و محدودیت قرار دارند؛ با این حال، این اقدامات کارگر نیفتاده و حتی در این شرایط نیز پستهای شبکه سحر در شبکههای اجتماعی همچنان با بازدید بالایی مواجه هستند. یکی از نکاتی که رسانههای باکو هرگز بهصراحت بیان نمیکنند، اما از رفتار آنها آشکار است، این است که فیلترینگ نتوانسته مانع اثرگذاری شبکه سحر شود. حضور گسترده این شبکه در فیسبوک، اینستاگرام، یوتیوب، تلگرام و دیگر پلتفرمها موجب شده است که پستهای آن به صدها هزار بازدید برسد.
بنابراین، مقاله اخیر «ینی مساوات» دقیقاً تلاشی برای مهار همین وضعیت است؛ تلاشی برای بازپسگیری روایت از دست یک رسانه فرامرزی که با وجود مسدود بودن، موفق شده افکار عمومی را مخاطب خود قرار دهد.
از سوی دیگر، این روزنامه حملات خود را متوجه مخاطبان شبکه سحر میکند و مدعی است که مردم «سادهدل» تحت تأثیر این شبکه قرار گرفتهاند. این ادعا در واقع ترجمان رسانهای این واقعیت است که بخشی از جامعه دیگر روایت رسمی را بدون، چون وچرا نمیپذیرد و شبکه سحر توانسته در میان جامعه آذربایجان، مخاطبانی فعال، علاقهمند و پیگیر به دست بیاورد.
به باور کارشناسان، چنین واکنشهای تندی، گواه آن است که شبکه سحر، چه از طریق پخش ماهوارهای و چه با حضور گسترده در شبکههای اجتماعی، توانسته است بر آگاهیبخشی به افکار عمومی تأثیر بگذارد و خطوط رسمی ضد ایرانی و تبلیغات دولتی در برخی مناقشات داخلی را با چالش روبهرو کند.
ترکیه طی سالهای گذشته در افکار عمومی جمهوری آذربایجان از جایگاهی ویژه برخوردار بوده است؛ جایگاهی مبتنی بر اشتراکات زبانی، فرهنگی و شعار «یک ملت، دو دولت». اما پروندههایی مانند احتمال استرداد گولتکین حاجیبیگلی چهره معروف اپوزیسیون آذربایجان و یا عدم شفافیت در وضعیت وی، بهویژه وقتی با سابقه تاریخی تلخی، چون فاجعه بورالتان مقایسه میشود، این جایگاه نمادین را با چالش جدی مواجه کرده است.
در افکار عمومی آذربایجان، مسئله صرفاً یک فرد یا یک پرونده حقوقی نیست؛ بلکه احساس بازتولید یک الگوی تاریخی از ترجیح مصلحت سیاسی بر همبستگی انسانی و ملی از سوی ترکیه است. این برداشت، بهویژه در میان نخبگان، فعالان سیاسی و کاربران فعال شبکههای اجتماعی، میتواند باعث فرسایش اعتماد به نقش اخلاقی و حمایتی این کشور شود.
در چنین فضایی رسانههای رسمی و نزدیک به قدرت در جمهوری آذربایجان عموماً یا سکوت میکنند یا روایت یکسویه ارائه میدهند. اینجاست که شبکه جهانی سحر و بهویژه محتوای تحلیلی آن در حوزه سیاست منطقهای توجه بیشتری را به خود جلب میکند. از این روی، این شبکه مورد هجمه رسانههای فوقالذکر قرار میگیرد. نکته مهم این است که هجمهها علیه سحر نهتنها باعث تضعیف آن نشده، بلکه موجب افزایش دقت مخاطبان، کنجکاوی بیشتر و رشد اثرگذاری شبکههای اجتماعی متعلق به آن شده است.
بهویژه پس از جنگ ۱۲روزه، مخاطب آذربایجانی نسبت به روایتهای رسمی دچار تردید شده و تحلیلهای چندلایه، تاریخی و انتقادی را جدیتر دنبال میکند و نقش سحر دقیقاً در همین نقطه برجسته میشود. به همین دلیل حملهها علیه شبکه سحر جنبه نظاممند به خود گرفته است و در راستای تخریب این شبکه بهجای نقد تحلیلها یا ارائه استدلال به تخریب شخصیتی، انگشتگذاشتن روی افراد شاغل در سحر و برچسبزنی سیاسی یا امنیتی در دستور کار قرار میگیرد.
در این چارچوب، میتوان فرضیهای منطقی مطرح کرد: هجمه علیه شبکه جهانی سحر در این برهه زمانی میتواند تلاشی برای انحراف افکار عمومی از پیامدهای منفی تصمیمات ترکیه در خصوص امکان استرداد خانم گولتکین حاجی بیگلی به آذربایجان باشد. زیرا تحلیلهای سحر بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به هزینههای اخلاقی و سیاسی تصمیمات آنکارا اشاره میکند و طرح مقایسههایی مانند قتل عام روشنفکران آذربایجانی روی پل مرزی بورالتان (در پی تحویل آنها توسط عصمت اینونو رئیس جمهور وقت ترکیه در سال ۱۹۴۴) افکار عمومی را به سوی بازاندیشی در روایتهای تاریخی و توجه به مسئولیت سیاسی سوق میدهد.
در چنین شرایطی، بهجای پاسخ شفاف از سوی دولت یا رسانههای همسو، سادهترین راه حمله به رسانهای است که این پرسشها را برجسته میکند. این هجمهها البته نشانه نگرانی از تأثیرگذاری فزاینده تحلیلهای مستقل است. چیزی مشابه آنچه در جنگ تحمیلی ۱۲روزه علیه کشورمان شاهد بودیم. در جریان این جنگ و پس از آن، نبرد روایتها سویهای تازه به خود گرفت و سحر آذری در حوزه مخاطبان خود به رسانهای مرجع و اثرگذار تبدیل شد. کلیشههای مشروعیتبخش و گفتمانهای هژمونیک مسلط در منطقه، با روایتهای سحر آذری بهطور جدی به چالش کشیده شدند.
در این نبرد، سحر آذری یکهتاز میدان روایت بود؛ بهگونهای که رسانههای رقیب، بهجای روایت رویدادها و تبیین واقعیتها، بر بیاعتبارسازی همکاران، مجریان و کارشناسان سحر آذری تمرکز کردند. با این حال، این دستورکار نیز راه به جایی نبرد و نهتنها تأثیری معکوس داشت، بلکه بر اعتبار سحر آذری بهعنوان رسانهای روایتساز و جریانساز در محور مقاومت و در میان مخاطبان قفقاز افزود. این مسیر همچنان ادامه دارد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
اصغر شرفی در گفتوگو با جام جم آنلاین:
تینا چهارسوقی امین در گفتوگو با جام جم آنلاین: