یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
به گزارش جام جم آنلاین به نقل چطور ، «برنده تنهاست» داستانی شگفتانگیز است که در دنیای شانس و شهرت اتفاق میافتد. صنعت مُد امروزه چه جایگاهی دارد؟ شهرت، سینما و فرش قرمز چه مفاهیمی را برای شما تداعی میکند؟ اگر برای درک بهتر دنیای امروز بهدنبال پاسخ چنین پرسشهایی هستید، معرفی کتاب امروز را از دست ندهید. کتاب برنده تنهاست با بیان داستانی عاشقانه مخاطب را به جهانی متفاوت میبرد و با زیروبم دنیای سینما آشنا میکند.
برنده تنهاست اثر نویسندهای است که انتظار داریم آثاری عرفانی از او بخوانیم. پائولو کوئیلو غالبا عرفان را بهعنوان موضوع اصلی کتابهایش انتخاب میکند؛ اما این بار داستان کمی متفاوتتر است. در این کتاب، کوئیلو عشق، شهرت، مد و سینما را ترکیب کرده و معنویت را بستر داستانش قرار داده است. با ما همراه باشید تا با کتاب برنده تنهاست، اثری دیگر از نویسنده «کیمیاگر»، آشنایتان کنیم. در این کتاب، با وجوه متفاوت صنعت مد و سینما و نیز اثر شهرت بر زندگی افراد روبهرو خواهید شد.
کتاب برنده تنهاست بعد معنوی انسان را در لابهلای داستانی عاشقانه مطرح میکند. نویسنده چند ماجرا را بهخوبی باهم ترکیب کرده و در سایه داستان اصلی جای داده است. درونمایه همه داستانها یکی است: معنویت انسانی، شهرت، مد و سینما. در این کتاب، نویسنده تلاش کرده است اثرات ویرانگر فرهنگ غرب بر جوانان سایر نقاط دنیا را بررسی کند؛ اینکه چطور یک همایش بینالمللی فرهنگی مانند جشنواره کَن از هدف اصلیاش دور میشود و دنیایی پر از رقابتهای ناسالم و بیمارگونه را برای جوانان خلق میکند.
کوئیلو در برنده تنهاست به این پرسشها بهخوبی پاسخ میدهد: با چه زرقوبرقی افراد را جذب مسیر مد و شهرت میکنند؟ چگونه تمام آرزوی یک جوان فقط کسب شهرت میشود؟ زندگی این آدمها چه شکلی است؟ محدودیتهایشان چیست؟ درآمدشان چگونه و از چه راهی به دست میآید؟ زندگی واقعیشان چقدر فاصله دارد با آنچه از بیرون دیده میشود؟ تمام این سؤالات در قالب داستان بههمپیوستهای از زندگی جوانان مختلف بیان میشود.
کتاب ارتباط نزدیکی با خواننده برقرار میکند. یکی از داستانها که داستان اصلی است، از ابتدا تا انتها بهقدری جذاب است که مخاطب را مشتاق نگه میدارد. همواره در مسیر پیشرفت داستان، سؤالاتی در ذهن مخاطب ایجاد میکند که یافتن پاسخ آنها و درگیرشدن با چالشهای موجود باعث ارتباط بهتر و قویتر داستان و مخاطب میشود.
پائولو کوئیلو خودش تعریف جالبی از این کتاب دارد. او در ابتدای کتاب میگوید: «… بردگی کودکان ادامه دارد. صدهامیلیون نفر زیر خطفقر مطلق زندگی میکنند. ثابت شده است که تأثیر سلاحهای کشتارجمعی بازگشتناپذیر است. بیماریهای جدید ظهور کردهاند. هنوز بیماریهای قدیمی مهار نشدهاند. اما این است تصویر جهانی که در آن زندگی میکنم؟ البته که نه. وقتی تصمیم گرفتم از زمانه خودم عکس بگیرم، این کتاب را نوشتم.»
اگر آدم نامتعادلی چند نفر بیگناه را با چاقو بکشد، همه مردم دنیا وحشت میکنند؛ اما کی به خشونت روشنفکرانهای که دارد در کن رخ میدهد، توجه میکند؟ جشنواره ما دارد به نام یک دیکتاتوری به قتل میرسد. دیگر مسئله انتخاب بهترین فیلم نیست؛ مسئله جنایت علیه بشریت است، مجبورکردن مردم به خریدن محصولاتی که نمیخواهند، فراموشی هنر و فکرکردن به مد، امتناع از رفتن به نمایش فیلمها برای شرکت در مهمانیهای ناهار و شام. این یعنی سبعیت! من برای این اینجا هستم… . (ص۲۲۷)
***
«پس توصیه میکنم قبل از اینکه برای انتخاب لباس امشبت به هتل هیلتون بروی، خوب به تمام عواقب کار فکر کنی. همین که وارد آن سوئیت بشوی، چهار نسخه از قرارداد حجیمی منتظرت است. قبل از امضای آن، تمام دنیا مال خودت است و میتوانی با زندگیات هر کاری که میخواهی بکنی. لحظهای که امضایت را پای آن قرارداد بگذاری، دیگر مالک چیزی نیستی؛ ما همهچیز را تعیین میکنیم، از روش کوتاهکردن مویت تا جاهایی که باید غذا بخوری… حتی اگر اشتها نداشته باشی. البته میتوانی با کمک شهرت، از راه تبلیغات پول دربیاوری و برای همین، مردم این شرایط ما را قبول میکنند.»
دو مرد از جایشان برمیخیزند.
«از اینکه همبازی او بشوی، احساس خوبی داری؟»
«ازش بازیگری عالی درمیآید. در لحظهای که همه میخواهند فقط قابلیتشان را نشان بدهند، او احساساتش را نشان داد.»
گیبسون کسی را صدا میزند تا گابریلا را تا قایقی که باید او را به اسکله برگرداند، همراهی کند و میگوید: «فکر نکن این قایق مال من است.»
آن دختر پیام را بهخوبی فهمیده. (ص۱۹۲)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد