به گزارش جام جم آنلاین ؛ حضرت عبدالعظیم در امور دین آگاه و مطلع بود ، و به مسائل مذهبی و احکام قرآن به خوبی آشنا بوده و حقایق دینی را درک می کرد ، و به عدل و توحید که مذهب اهل حق است اعتقاد داشت، وی احادیث و روایات زیادی نقل کرده و از حضرت جواد و ابوالحسن هادی ـ علیهم السلام ـ روایت می کند و آن دو بزرگوار مراسلات و توقیعاتی برای حضرت عبدالعظیم نوشته اند .
به طوری که از حالات ایشان پیداست وی به محضر سه نفر از ائمه ـ علیهم السلام ـ رسیده و از آن بزرگواران نقل حدیث فرموده است. ایشان مورد مهر و علاقه و محل اطمینان ائمه ـ علیهم السلام ـ بوده اند.
حضرت عبدالعظیم در زمان خود دارای موقعیتی ویژه بوده اند . ایشان با بزرگان شیعه و روات درجه اول در ارتباط بوده اند و با عده کثیری از اصحاب حضرت صادق وکاظم و رضا ـ علیهم السلام ـ محشور بوده اند.
صاحب بن عباد در رساله خود گفته : ابوحمادد رازی گوید:« خدمت حضرت هادی ـ علیه السلام ـ رسیدم و از آن امام مسائلی پرسیدم ، هنگامی که اراده کردم از محضر مقدس امام بیرون شوم ، فرمودند: هرگاه مشکلاتی برایت پیش آمد کرد، آنها را از عبدالعظیم حسنی بپرس ، و سلام مرا هم به او برسان.
در امالی شیخ صدوق در ضمن حدیث « عرض دین » آمده ، وقتی که حضرت عبدالعظیم خدمت امام هادی ـ علیه السلام ـ مشرف شد و عقاید خود را اظهار نمود، امام فرمود : تو از دوستان حقیقی ما هستی .
حضرت عبدالعظیم حسنی کتب و تالیفاتی هم دارد که از آن جمله کتابی است که به « یوم و لیله » نامگذاری کرده بود.
ایشان از سلطان زمان خویش بیمناک بود ، او خائفاً در شهرها گردش می کرد و خود را قاصد و پیک سلطان به مردم معرفی می کرد، در این هنگام که ایشان در شهرها از ترس عمال خلیفه وقت در سیر بود وارد شهر ری شد و در محله ساربانان به منزل یکی از شیعیان در « سکة الموالی » ساکن گردید ، روزها در سرداب این منزل به سر می برد ، شب ها را به نماز و روزها را به روزه می گذرانید.در این موقع که در این خانه مخفی بود، گاهی به طور ناشناس از خانه خارج می شد و قبری را که اکنون در مقابل قبر ایشان قرار گرفته را زیارت می کرد و در بین آن منزل و قبر نیز راهی فاصله شده بود ، وی اظهار می داشت که این قبر متعلق به یکی از فرزندان موسی بن جعفر ـ علیهم السلام ـ است. در این هنگام خبر ورود حضرت عبدالعظیم حسنی به گوش شیعیان رسید ، و دوستان و محبان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ از ورود ایشان باخبر گردیدند ،اکثر آنها با او آشنا شدند و رفت و آمد کردند. در این موقع یکی از شیعیان ، حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را در خواب دید که آن حضرت به وی فرمود : مردی از فرزندان من که در « کوی بردگان » اقامت دارد از دنیا می رود، و نزدیک درخت سیبی در باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب دفن می شود.
در این وقت حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ با دست مبارک خود اشاره به جایی فرمود ( که اکنون محل دفن حضرت عبدالعظیم است) نمودند . این مرد هنگام بیدار شدن از خواب تصمیم گرفت که زمین مزبور را از صاحب باغ خریداری کند، صاحب باغ به خریدار گفت : برای چه این باغ را می خواهی بخری ؟ وی خواب خود را برای او نقل کرد.
صاحب باغ و درخت به او گفت: من نیز خوابی مانند شما دیده ام ، و تصمیم دارم که این باغ را بر سادات وشیعیان وقف کنم تا مردگان خود را در این زمین دفن کنند.
نجاشی گوید: عبدالعظیم مریض شد و پس از مدتی درگذشت ـ خداوند او را رحمت کند ـ هنگامی که وی را برای غسل آماده کردند ، در جیب ایشان نامه ای یافتند که حضرت عبدالعظیم نام پدران خود را نوشته بودند، متن این نامه از این قرار است: « من ابوالقاسم عبدالعظیم فرزند عبدالله ، فرزند علی، فرزند حسن، فرزند زید، فرزند حسن بن علی بن ابیطالب ـ علیهم السلام ـ هستم .» (عبدالعظیم حسنی حیاة و مسنده، ص 31)
علت محبوبت حضرت عبدالعظیم ـ علیه السلام ـ نزد ائمه ـ علیهم السلام ـ
علت اینکه حضرت عبدالعظیم حسنی مورد علاقه و محبت حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ واقع گردیده و از طرف آن بزرگواران نسبت به وی تجلیل شده ، این است که وی در مقابل آن حضرات از خود رأی و عقیده نداشته، و در کلیه مسائل تابع نظریات و اوامر آنها بوده است.
سادات بنی حسن همواره با حضرات باقر ، صادق و کاظم ـ علیهم السلام ـ اختلاف داشتند ،آنها می خواستند قیام کنند و خلافت را در دست بگیرند و چون ائمه ـ علیهم السلام ـ با آنها موافقت نداشتند و خروج آنها را تجویز نمی کردند، از این جهت همیشه موجبات ناراحتی آن حضرات را فراهم می کردند.اما در این میان حضرت عبدالعظیم حسنی برخلاف اسلاف و بنی اعمام خود در برابر حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ بسیار خاشع و خاضع بودند و از اوامر و دستورات آنان سرپیچی نمی کرد، وی به امامت و وصایت آنها اعتقاد کامل داشت، اخبار و نصوصی که راجع به امامت ائمه اثنی عشر ـ سلام الله علیهم ـ از ایشان نقل شده دلیل روشنی است که وی به اینگونه روایات اعتماد داشته و رسیدن ایشان خدمت حضرت هادی و عرضه داشتن معتقدات دینی خود را به حضور آن جناب مؤید این مطلب است( زندگانی حضرت عبدالعظیم ـ علیه السلام ـ ،ص 46).
فرزندان حضرت عبدالعظیم حسنی ـ علیه اسلام ـ :
در کتاب « عمدة الطالب » ص 49 و ابونصر بخاری در « سر السلسلة العلویه » ص 24 ذکر کرده اند :که حضرت عبدالعظیم را فرزندی بود به نام محمد ، بسیار با ورع و متقی و زاهد و عابد ، وی از دنیا رفت و از او اولادی برجای نماند .
ابونصر بخاری گوید : عبدالعظیم ، دختری داشت به نام « ام سلمه » و این بانو زوجه محمد بن ابراهیم بن ابراهیم بن حسن بود. و از او سه پسر به نام حسن، عبدالله و احمد به جای ماند ، بنابراین قول حضرت عبدالعظیم از طرف پسرش بلاعقب است و اعقاب او از طرف دخترش ام سلمه است.
نتیجه :
تکریم و تعظیم امامزادگان در بین مسلمانان همیشه رایج و مورد توجه بوده است . وجود روایات خاصه در مقام بزرگ حضرت عبدالعظیم حسنی ـ علیه اسلام ـ این توجه را بیش از پیش نموده است. ثواب های زیارت این امامزاده جلیل القدر که همچون زیارت سیدالشهداء ـ علیه السلام ـ دانسته شده است موجب شده است مزار حضرت عبدالعظیم حسنی ـ علیه السلام ـ همچون نگینی در شهر ری و در ایران اسلامی بدرخشد.
نگارنده؛ ز. فیاضی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان