چند کلمه درباره نجات و منجی‌ما

شاه راه نجات

جهان پس از امام مهدی(عج) از دیدگاه روایات

ظهور و قیام امام زمان(عج) _ که در دوره پایانی جهان رخ می‌دهد _ سبب‌ساز تغییرات و دگرگونی‌های وسیع می‌شود و جهان را در جایگاهی مطلوب و ایده‌آل قرار می‌دهد. در روایات، تصویری روشن و شفاف از عصر ظهور ارائه شده است.
کد خبر: ۱۲۹۳۳۵۱

به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از پژوهشکده مهدویت؛ از دیرباز عالمان مسلمان _ اعم ار محدّثان، مفسران و متکلمان _ در آثار خود به‌موازات دیگر موضوعات و بحث‌های علمی، به گفت‌وگو دربارۀ ظهور مردی از خاندان نبوی، به‌نام مهدی(عج) پرداخته‌اند که در دورۀ پایانی جهان و پیش از برپایی قیامت رخ می‌نماید و با ظهور او وضعیّت جهان به‌یک‌باره دگرگون می‌شود.

جهان پس از امام مهدی(عج) از دیدگاه روایات
مطالعه و بررسی روایات اسلامی درباره ظهور و قیام منجی و پیامدهای آن نشان می‌دهد این پدیده موجبات تغییر و تحولاتی عظیم را در شئون مختلف زندگی بشری فراهم آورده، جامعه را در مسیر نیل به سعادت و کمال قرار می‌دهد که نتیجۀ آن تحقق مدینۀ فاضله و آرمان‌شهر موعود خواهد بود.
اما سؤال این‌جاست که پس از این‌که جهانیان برکت حضور امام(عج) را از دست دادند، چه روی خواهد داد؟ آیا حکومت سراسر عدلی که در عصر حضور امام تشکیل شد، پس از ایشان پایدار می‌ماند و تا برپایی قیامت ثبات خواهد داشت، یا نه؛ با فقدان امام، موقعیت جهان متزلزل شده، دچار آسیب می‌شود و سرانجام در اثر روند قهقرایی، قیامت در زمان بدترین مردم برپا خواهد شد؟
واقعیّت این است که اگرچه دربارۀ واقعۀ بزرگ ظهور و مقدّمات و پیامدهای آن پژوهش‌های زیادی صورت گرفته، دامنۀ همۀ آن‌ها محدود به زمان حیات منجی شده است و درباره سرنوشت جهان در فاصلۀ پایان زندگی منجی تا وقوع قیامت ابهاماتی وجود دارد. در این پژوهش سعی شده از طریق بررسی وضعیّت حاکمیّت جهان پس از پایان زندگی حضرت مهدی(عج) به پرسش‌های مذکور پاسخ داده شود.
اطلاعات مورد نیاز برای نگارش نوشتار حاضر با استفاده از روش کتابخانه‌ای جمع‌آوری شده و با تجزیه و تحلیل آن‌ها نتیجه حاصل شده است؛ بنابراین شیوه تحقیق از نوع توصیفی _ تحلیلی است.
پایان زندگی امام
پس از این‌که حضرت ولیّ عصر(عج) با برپایی قسط و عدل، سعادت را برای بشر به ارمغان آورد و جهانیان از عطر عدالت مهدوی سرمست شدند، زندگی این‌جهانی آن حضرت به‌پایان می‌رسد. در این‌که آیا آن بزرگوار با مرگ طبیعی از این جهان خواهند رفت یا با شهادت، اختلاف وجود دارد. برخی با استناد به روایت امام صادق(عج) که می‌فرماید: «ما منّا الّا مسموم أو مقتول؛ هیچ‌یک از ما [اهل‌بیت] نیست، مگر آن‌که مسموم یا کشته می‌شود» (خزاز رازی، 1401: 227؛ مجلسی، 1403: ج27، 217)، بیان می‌دارند که اهل‌بیت(علیهم السلام) همگی با مقام رفیع شهادت از دنیا می‌روند، نه با مرگ طبیعی و حضرت مهدی(عج) نیز از این امر مستثنیٰ نیست. آنان برای تقویت قول خود روایت زیر را شاهد می‌آورند:
امام صادق(ع) فرمود:
فإذا تمّت سبعون السنةأتی الحجّة الموت فقتلته امرأة من بنی‌تمیم إسمها سعیدة و لها لحیة کلحیة الرّجل بهاون صخر من فوق سطح و هو متجاوز فی الطریق؛ (یزدی حائری، 1422: ج2، 139)
هنگامی‌که هفتاد سال گذشت، مرگ حجت خدا فرا می‌رسد. پس زنی از بنی‌تمیم به نام سعیده _ که مانند مردان ریش دارد _ سنگ بزرگ هاون را هنگام عبور امام(عج) از پشت بام به‌سوی آن حضرت پرتاب می‌کند و ایشان را به قتل می‌رساند.
در ردّ این نظر، شهید صدر، روایت اول را به دلیل مرسل بودن شایستۀ اثبات تاریخی نمی‌داند (نک: صدر، 1384: 531) و درباره روایت دوم معتقد است:
استفاده از هاون در عصر مهدوی که با تمدّن و مدنیتی پیشرفته شکل گرفته، غیرمحتمل است. شاید کسی مقصود از هاون را ابزاری پیشرفته بداند، همان‌طور که ما شمشیر را بر هرگونه ابزار جنگی اطلاق کرده‌ایم، ولی سیاق کلی خبر، کشته شدن امام به این‌ وسیله را نفی می‌کند. (همو: 532)
با این اوصاف، نمی‌توان شهادت حضرت مهدی(عج) را قطعی و یقینی دانست؛ زیرا:
اولاً: روایت اول که دلالت بر مرگ غیرطبیعی عموم اهل‌بیت(علیهم السلام) دارد را می‌توان به مورد امام مهدی(عج) تخصیص زد. افزون بر این، گفته شد که این روایت مرسل است.
ثانیاً: نقل إلزام الناصب درباره کشته شدن حضرت توسط زنی به نام سعیده، اساساً شایستگی اثبات تاریخی ندارد؛ زیرا نه از معصوم، بلکه از شخصی ناشناس (نک: یزدی حائری، 1422: ج2، 138) نقل شده و علاوه بر مضامین غریبی که دارد، روایتی مرسل و بدون سند است.
در هر صورت، زندگی زمینی حضرت ولی عصر(عج) پایان می‌یابد و موقعیت جهان پس از ایشان به نوع حاکمیّت وابسته است.
دربارۀ دوران پس از امام و وضعیت جهان پس از ایشان، تصویر چندان روشنی از روایات به دست نمی‌آید و تنها با توجه به گزارش‌های مختلف روایات از وضعیت حاکمیت پس از امام، می‌توان موقعیت جهان را پیش‌بینی کرد.
پاسخ به دو سؤال
سؤال اول: آیا زمین از حجّت خالی خواهد ماند؟
در منابع مهم و کلیدی روایات فراوانی وارد شده است که اشاره دارد، سنّت ثابت و تغییرناپذیر خداوند ایجاب می‌کند زمین حتی یک لحظه بدون حجّت الهی باقی نماند و اساساً بقای زمین به وجود حجّت خداوند بستگی داشته باشد و اگر حجت نباشد، زمین از بین رفته، یک‌سره نابود شود (نک: کلینی، 1375: ج1، 168؛ مجلسی، 1403: ج23، 1)؛
یا آن‌که اگر مردم دو نفر باشند، یکی از آن‌ها بر دیگری امام است و آخرین کسی که می‌میرد امام است تا احدی به خدا احتجاج نکند که چرا او را بدون امام رها کرده است (نک: 1375: ج1، 180).
با این اوصاف، چگونه ممکن است زمین چهل روز بدون حجت باقی بماند؟
شیخ حرّ عاملی در این‌باره معتقد است روایاتی با این مضمون اختصاص به زمان تکلیف دارد؛ یعنی تا مکلف در عالم هست، حجّت هم هست (نک: حر عاملی، 1362: 399).
به‌عبارتی، روایات بیان می‌کند وقتی آخرین حجّت از دنیا می‌رود، در توبه بسته می‌شود و دیگر ایمان آوردن سودی ندارد و قیامت برپا می‌شود؛ گویی با رحلت آخرین حجت، جهان وارد نشئۀ دیگری می‌شود و آن مقدّمات قیامت است.

جهان پس از امام مهدی(عج) از دیدگاه روایات

سؤال دوم: آیا قیامت در زمان بدترین مردم برپا می‌شود؟
سؤال دیگری که با دقّت در روایات دستۀ سوم ایجاد می‌شود این است که: در این احادیث منظور از «شرار من خلق الله و هم الذین تقوم علیهم القیامه» چیست؟ بدترین خلق خدا که قیامت بر آن‌ها واقع می‌شود کیستند؟
علاوه بر این، روایات دیگری نیز از پیامبر(ص) در این‌باره وارد شده است که به‌نوعی این روایات را تقویت می‌کند؛ از جمله:
1. حاکم از انس‌بن مالک، روایت کرده است که رسول خدا(ص) فرمود:
لایزداد الأمر إلا شدّة و لا الدّین إلّا إدباراً و لا النّاس إلّا شحّاً و لا تقوم الساعة إلّا علی شرار الناس؛ (حاکم نیشابوری، بی‌تا: ج4، 440)
کارها هرچه پیش‌تر رود، دشوارتر می‌شود و همه به دین پشت می‌کنند و مردم دچار حرص و بخل می‌گردند و قیامت جز بر مردم شرور و تبه‌کار برپا نمی‌شود.
2. لا تقومنّ السّاعة حتی تکون الولد غیظاً و تفیض اللّئام فیضاً و تغیض الکرام غیضاً و یجترئ الصّغیر علی الکبیر و اللّئیم علی الکریم؛ (همو)
قیامت به‌پا نشود تا وقتی فرزند مایۀ خشم شود و لئیمان فراوان شوند وکریمان کمیاب گردند و کوچک بر بزرگ جسارت ورزد و لئیم بر کریم جری شود.
3. لا تقوم السّاعة حتّی یکون الزّهد و الورع تصنّعاً؛ (همو)
قیامت به‌پا نشود تا وقتی که زهد و تقوی ساختگی باشد.
4. لا تقوم السّاعة حتی یکون أسعد الناس فی الدنیا لکع ابن لکع؛ (همو)
قیامت به‌پا نشود تا خوشبخت‌ترین مردم جهان، فرومایه پسر فرومایه باشد.
با برداشتی ظاهری از این روایات، درمی‌یابیم که در آستانۀ وقوع قیامت، زهد و تقوا کم می‌شود، مردم به دین پشت می‌کنند، اخلاق و اخلاق‌گرایی جایگاه خود را از دست می‌دهد و ارزش‌ها جای خود را به ضد ارزش‌ها می‌دهند. از این‌رو مهم‌ترین سؤالی که به ذهن می‌رسد، این است که آیا قیامت در حالی رخ می‌دهد که جامعه به فساد می‌رسد، حال‌آن‌که با ظهور حضرت مهدی(عج)، جامعه با حاکمیت ارزش‌ها به صلاح رسیده، آرمان‌شهر موعود تحقق یافته و مدینۀ فاضله بنیان نهاده شده است؟
در پاسخ به این سؤال باید اذعان کرد که وجود روایات فراوان و قطعی مبنی بر استمرار حکومت عدل مهدوی تا قیام قیامت _ که در ادامه خواهد آمد _ انکارناپذیر و با روایات بالا در تعارض است. بنابراین، باید به دنبال وجه جمع یا توجیهی پذیرفتنی بود که به رفع این تعارض بینجامد. در این راستا، وجوه گوناگونی قابل تصور است:
1. با دقت در روایات مذکور، مشخص می‌شود نوع بیان پیامبر(ص) یک بیان تأکیدی است؛ به این معنا که پیامبر(ص) می‌فرماید: «قیامت برپا نمی‌شود تا وقتی که زهد و تقوا کم شود، کریمان کمیاب شوند، مردم دچار حرص و بخل گردند و ...» یعنی این اتفاقات حتماً در آینده واقع خواهد شد. به عبارتی، بیان پیامبر(ص) ناظر به تأکیدی بر وقوع فتنه‌ها و ابتلائات و نابسامانی‌ها در آیندۀ پیش روی امّت است، نه الزاماً در آستانۀ وقوع قیامت. نظیر این مطلب در روایات دیگری نیز آمده است؛ مثلاً آن‌جا که می‌فرماید:
و الذی بعثنی بالحقّ نبیاً لو لم یبق من الدنیا إلّا یوم واحد لطوّل الله ذلك الیوم حتی یخرج رجلاً من أهل بیتی یملأ الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً؛ (طوسی، 1411الف: 180)
سوگند به خدایی که مرا به حق پیامبر برانگیخت، اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را آن‌قدر طولانی کند تا مردی از اهل‌بیت من در آن ظهور کند و زمین را از عدل و داد پر کند، همان‌گونه که از ظلم و جور پر شده است.
روشن است که در این حدیث مشهور، منظور پیامبر(ص) این نیست که حضرت مهدی(عج) یک روز مانده به پایان دنیا ظهور می‌کند، بلکه مقصود آن حضرت از این بیان، تأکید بر حتمیّت و قطعیّت وقوع ظهور حضرت مهدی(عج) است.
2. در عبارت «لا تقوم الساعة إلّا علی شرار الناس»، چنان‌که «عَلی» برای افادۀ ضرر استعمال شده باشد، معنای روایت چنین می‌شود: «قیامت برپا نمی‌شود، جز به ضرر (علیه) بدترین مردم»؛ یعنی با برپا شدن قیامت، بساط تکلیف هم برچیده شده، فرصت تقرب و کسب خیر از انسان گرفته می‌شود و مشخص است در چنین شرایطی، هرچه عمل انسان سبک‌تر باشد، از وقوع قیامت بیشتر متضرر می‌شود تا جایی که برای شرار ناس و بدترین مردم، قیامت ضرر محض است.
3. گذشته از این توجیهات، به نظر می‌رسد وجود انسان‌هایی تبه‌کار و شرور هنگام وقوع قیامت، منافاتی با حاکمیت صالحان و استمرار دولت عدل تا برپا شدن قیامت نداشته باشد، زیرا انسان ذاتاً مختار آفریده شده و در دولت مهدوی(عج) هیچ اجبار و اکراهی جز با معارضان و غرض‌ورزان _ برای واداشتن آن افراد به تسلیم شدن در برابر حق _ وجود ندارد.
بنابراین، طبیعی است افرادی _ به‌ هر دلیل _ از حق و حقیقت روی‌گردان شده، به شرارت و بدی بگروند و به همۀ فرصت‌های طلایی که خداوند با ظهور دولت حق برایشان فراهم کرده، پشت‌پا بزنند و البته وجود آنان هیچ‌گاه به هدایت قاطبۀ انسان‌ها _ که در صراط مستقیم قرار گرفته، از نعمت‌های بی‌شمار الهی نهایت بهره‌برداری را می‌کنند _ خللی وارد نخواهد ساخت.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها