به گزارش جام جم آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم؛ در طول تاریخ انسانها تحت تأثیر عواملی مثل تربیت، خانواده، باور شخصی، خواست و اراده جامعه، ملیت، ویژگیهای آب و هوایی و... خود را پوشش میدهند. با این وجود به نظر میرسد که یکی پیامدهای جهانیسازی در دنیای امروز، تصور همسانی است که برای عدهای از افراد به وجود آمده است. به طوری که بسیاری از عواملی که پوشش انسانها را- اعم از زن و مرد- تعیین میکنند، با عامل همسانپنداری با سایر مردم جهان و حتی جنس مخالف جایگزین شده است. اما این نوع رویکرد نسبت به پوشش و عفاف و حجاب، در طول سالها چه آسیبها و نتایج بدی برای افراد و جامعه میتواند داشته باشد؟ چگونه باید این نوع رویکرد را اصلاح کرد؟ آیا مسئولیت بر عهده بخش فرهنگی جامعه است یا خانوادهها در این مورد نقش تعیینکننده دارند؟
در گفتگویی با دکتر حمیدرضا فلاح، استاد دانشگاه و کارشناس دینی و اجتماعی انجام شدهه است، که به بررسی این مشکل و راهحلهای آن پرداخته است. فلاح معتقد است: «نمیتوان هر نوع بدحجابی را به عنوان بیبندوباری تلقی کرد. چراکه بیبندوباری در حقیقت نوعی بار عامدانه با خود دارد و کسانی مصداق این واژه هستند که با هدف مشخصی حجاب و پوشش را در جامعه رعایت نمیکنند، نه آنهایی که قاصرانه و تحت تأثیر عواملی مانند دوستان، پوشش خود را به درستی حفظ نمیکنند. طبق پژوهشهای انجامشده در حوزه عفاف و حجاب و بر اساس شاخصهای عقیدتی، زیباییشناسی و هویتی در جامعه امروز ما میتوان نتیجه گرفت که تعداد زیادی از افرادی که پوشش درستی ندارند یا انتخاب درستی در پوشش انجام ندادهاند، لزوماً قصد بیبندوباری ندارند. این نکته مهمی است که برای حل مشکلات بدحجابی در جامعه باید به آن توجه داشت.»
این فعال فرهنگی تصریح میکند که: «باعث تأسف است که در سطح جامعه با بحرانهایی در این موضوع مواجه هستیم که نمونهاش ترویج و فروش مانتوهای جلوباز است که بسیاری از خانمها و به خصوص جوانترها ناگزیر میشوند آنها را خریداری کرده و از آنها استفاده کنند، هرچند که در استفاده از این پوشش دچار مشکل میشوند. اینها نشان میدهد که در موضوع حجاب، هنوز هم با مشکلات بسیاری مواجه هستیم که حتی لازم است فروشگاهها و مراکز خرید با دقت بیشتری کنترل شوند و از طراحان دغدغهمند برای طراحی پوشاک خانمها و آقایان استفاده شود.»
ضرورت توجه مداوم به موضوع حجاب عفاف
با توجه به اینکه موضوع حجاب و پوشش، موضوعی است که در همه ادیان و جوامع به نوعی مطرح است، به اعتقاد شما چرا جامعه امروز ما به عنوان کشور اسلامی به نوعی با این موضوع درگیر شده است؟
همان طور که در سؤال اشاره کردید، تاریخ حجاب و پوشش تنها به این دوران و جامعه ما محدود نمیشود. بلکه تاریخ این ماجرا به دوران هبوط حضرت آدم و حوا بر زمین برمیگردد که با برگ درخت خود را میپوشاندند. بنابراین بحث حجاب، موضوعی فطری است که در وجود انسان از بدون آفرینش وجود داشته است. هرچند در برهههای مختلف زمانی دچار تغییراتی شده، اما در ادیان یهود، مسیحیت، آشورایی ها، زرتشت و ... وجود داشته است.
در جامعه امروز هم این موضوع، مسئلهای نیست که تنها به مسلمانان و یا جامعه ایرانی مختص باشد. بلکه در حال حاضر با مروری در اندیشهها و آداب ادیان دیگر و حتی کشورهای اروپایی و آمریکایی مشاهده میکنیم که بحث پوشش در آن جوامع هم مطرح است. به طوری که انسانهای فرهیخته و تحصیلکرده را حتی در جوامع غربی به ندرت با پوشش نامناسب مشاهده میکنیم. تحصیلکردهها و افراد بافرهنگ و اجتماعی در جوامع غربی هم در مراسم رسمی خود با پوشش کامل حاضر میشوند و این موضوع تنها در مورد مردان صدق نمیکند. بلکه پوشش را در مورد خانمهای فرهیخته و چهرههای علمی نیز میبینیم. هرچند که نوع پوشش آنها طبیعتاً بر طبق آداب و رسوم جامعه آنهاست. در جامعه امروز ما هم خوشبختانه روشهای مختلفی برای حمایت و ترویج عفاف و حجاب وجود دارد که سالهاست در کشور فعال هستند.
راهکار مقابله با چالشها در ترویج عفاف
این مطلب درست است، اما به هر حال موانع و چالشهای گوناگونی هم برای ترویج عفاف در جامعه وجود دارد. راهکار مقابله با این چالشها چیست؟
درست است. در مسائل اجتماعی هم چنین مسائلی مطرح است. به عنوان مثال گفته میشود که برای رسیدن به جامعه سالم کافی است که فاصله طبقاتی از بین برود و یا فقر در جامعه ریشهکن شود. تصور افرادی که به این رویکرد قائل هستند آن است که انسانها فطرت پاکی دارند و اگر فقر و مشکلات اقتصادی در جامعه ریشهکن شود، دیگر جایی برای مشکل باقی نمیماند!
اما باید این نوع رویکردها را هم بررسی کرد. از جمله اینکه چه ارتباطی میان فقر، مشکلات شغلی و اقتصادی با حجاب و عفاف وجود دارد؟ آیا اگر فقر در جامعه از بین برود، همه مردم پوشش خود را حفظ میکنند؟ مگر تمام افرادی که دارای تمکن مالی هستند، افرادی محجبه و باعفاف هستند و با پوشش مناسب در جامعه ظاهر میشوند؟
مشخص است که این طور نیست و هر انسانی با نگاه اجمالی به جامعه درک میکند که رابطه مستقیمی میان ثروت و حیا وجود ندارد. پس نباید برای حل مشکلات فرهنگی و از جمله مشکل عفاف و حجاب در جامعه فرافکنی کنیم و مشکل را به سمت مسائل اقتصادی و سیاسی سوق بدهیم.
داشتن قلب پاک برای پاک بودن کافی نمیکند
به هر حال میدانیم که نداشتن پوشش مناسب برای افراد، همیشه از نفی باورها و اعتقادات آنها ناشی نمیشود. درواقع نداشتن عقیده به دینداری و خداپرستی، همیشه موجب بیبندوباری در پوشش نمیشود. چنانکه بسیاری از خانمهایی که پوشش مناسبی ندارند، حاضر نمیشوند به گناهان و آلودگیهای خلاف شرع تن بدهند و این موضوع را این گونه توجیه میکنند که انسان باید قلب پاکی داشته باشد و ظاهرش ملاک دینداری نیست. چه تفاوتی میان افراد پرهیزکاری وجود دارد که پرهیزکاری را در غالب پوشش و حجاب هم رعایت میکنند و گروهی که با وجود پرهیز از گناهان اخلاقی، حجاب را رعایت نمیکنند؟
طبق آموزههای دینی افرادی که به گناه آلوده میشوند، به دو گروه کلی دستهبندی میشوند: عدهای جاهل قاصر هستند و گروهی جاهل مقصر. جاهل قاصر کسی است که عمل او دستخوش عوامل مختلفی است و با بینش و دانایی مرتکب خطا نشده است. در حالی که جاهل مقصر کسی است که دانسته و از روی آگاهی مرتکب خطا شده است و منظور و هدفی از خطای خود دارد.
با چنین رویکردی و قائل شدن تفاوت میان این دو گروه، نمیتوان هر نوع بدحجابی را به عنوان بیبندوباری تلقی کرد. چون بیبندوباری در حقیقت نوعی بار عامدانه با خود دارد و کسانی مصداق این واژه هستند که با هدف مشخصی حجاب و پوشش را در جامعه رعایت نمیکنند، نه آنهایی که قاصرانه و تحت تأثیر عواملی مانند دوستان، پوشش خود را به درستی حفظ نمیکنند.
طبق پژوهشهای انجامشده در حوزه عفاف و حجاب و بر اساس شاخصهای عقیدتی، زیباییشناسی و هویتی در جامعه امروز ما میتوان نتیجه گرفت که تعداد زیادی از افرادی که پوشش درستی ندارند یا انتخاب درستی در پوشش انجام ندادهاند، لزوماً قصد بیبندوباری ندارند. این نکته مهمی است که برای حل مشکلات بدحجابی در جامعه باید به آن توجه داشت.
با این توضیح، این نوع دستهبندی در موضوع عفاف و حجاب هم همین مرحله ختم میشود؟
البته این دستهبندی زیرمجموعههایی هم دارد. از جمله عدهای از افراد هستند که نهتنها با حجاب موافق نیستند، بلکه نسبت به این موضوع مخالفتهایی دارند و آن را برنمیتابند. این عده خوشبختانه در جامعه آماری کشور ما تعداد کمی هستند.
عدهای دیگر هم معتقد به حجاب هستند و این اعتقاد را از مذهب یا اخلاق یا عرف خانواده و جامعه دریافت کردهاند و یا حتی حیای شخصی در وجود خودشان مانع از بیبندوباری پوششی آنها میشود. این افراد با توجه به پیشینه ذهنی خود، خواه ناخواه حجاب و حیا را رعایت میکنند.
اما گروه دیگری هستند که اکثریت افرادی را شامل میشوند که با حجاب کاملی در جامعه ظاهر نمیشوند. این افراد، جاهلانی هستند که تقصیر ندارند. مانند نوجوانها و جوانهایی که در اوج جلوه گری، الگوپذیری، مطرح کردن و نمایش خود هستند، اما تحت تأثیر فضای بدی که خانواده یا گروه همسالان یا جامعه برای آنها فراهم کرده، پوشش کاملی را انتخاب نمیکنند.
حس زیبایی دوستی
چطور میشود فردی بدون قصد، پوشش خود را رعایت نکند؟
در این بحث، طبیعتاً قصد دفاع از رویکرد خاصی را نداریم و تنها قصد داریم زمینههایی برای ترویج عفاف و حجاب را در جامعه پیدا کنیم. عدهای از افراد به خصوص دختران نوجوان، از یکسو حس زیباییشناسی را به درستی درک نکردهاند و میخواهند زیباییهای خود را به دوستان و همسالان نشان دهند.
در عین حال در محیط خانواده، ناخواسته با شبکههای ماهوارهای مواجه شدهاند که بزرگترها و والدین آنها برای سرگرم شدن خودشان از آن استفاده میکنند؛ غافل از اینکه دختر نوجوانشان آموزههای نامناسبی از این شبکهها دریافت کرده و آنها را عملی میکند.
طبیعی است وقتی چنین دختری پوشش و حجاب را رعایت نکند، نمیتوان او را بیبند و بار تلقی کرد یا هدف خاصی را برای بدحجابی او در نظر گرفت. بلکه خانواده و جامعه را باید مقصر دانست.
پاسخ به یک ابهام
به هر حال حس زیبایی دوستی تنها به دوران نوجوانی منوط نمیشود. همه خانمها در تمام دوران زندگی خود، حس زیبایی دوستی قوی دارند. چطور عدهای زیباییها و زیورآلات خود را عرضه نمیکنند، اما گروهی حتی در سنین میانسالی هم در مورد پوشش خود دقت درست و دقیقی ندارند؟
درست است. حس زیبایی دوستی در خانمها حتی تا سنین بالا ادامه پیدا میکند و دوام دارد. اما در کنار این حس، غفلت را نباید نادیده گرفت. غفلت، قرار گرفتن تحت تأثیر خانواده و محیط، جلب توجه و موارد دیگر، موضوعاتی نیستند که تنها در دوران نوجوانی گریبان گیر افراد باشند.
چنانکه عدهای از دوران نوجوانی خود عادت میکنند که پوشش را به درستی رعایت نکنند و این غفلت را تا پایان عمر ادامه میدهند. گروهی نیز با این درک که زیبایی را با پوشش کامل نمیتوان عرضه کرد، از حجاب رویگردان میشوند.
فعالان فرهنگی و طراحان لباس هشیار باشند
به هر حال ما در عرضه محصولات پوششی هم با بحرانهایی مواجه هستیم. به عنوان مثال مانتوهای جلوباز و بدون دکمه که در بسیاری از فروشگاههای زنانه عرضه میشود. در مقابل خانمهایی را در سطح شهر میبینیم که از این مانتوها استفاده میکنند، اما معذب بودن را در سعی آنها برای نگه داشتن جلوی مانتو و حفظ پوشش شان مشاهده میکنیم. این گروه جزء دو دستهای که اشاره کردید قرار میگیرند؟ این جبر اجتماعی را چگونه باید تحلیل کرد؟
به نظر میرسد در سالهای اخیر از طریق روش ایجابی برای نهادینه شدن موضوع حجاب و عفاف در جامعه موفق نبودهایم. با وجود اینکه در جامعه اسلامی زندگی میکنیم، اما متأسفانه در سطح جامعه با بحرانهایی در این موضوع مواجه هستیم که نمونهاش ترویج و فروش مانتوهای جلوباز است که همان طور که اشاره کردید، بسیاری از خانمها و به خصوص جوانترها ناگزیر میشوند آنها را خریداری کرده و از آنها استفاده کنند، هرچند که در استفاده از این پوشش دچار مشکل میشوند. اینها نشان میدهد که در موضوع حجاب، هنوز هم با مشکلات بسیاری مواجه هستیم که حتی لازم است فروشگاهها و مراکز خرید با دقت بیشتری کنترل شوند و از طراحان دغدغهمند برای طراحی پوشاک خانمها و آقایان استفاده شود.
درواقع برنامههایی که در خارج از مرزهای کشور برای مردم ما طراحی میشود، نشانههای مختلفی دارد که یکی از آنها همین مانتوهای جلوبازی است که به آن اشاره کردید. چون دشمن ما سعی دارد از طریق صدمه زدن به فرهنگ، وارد مبارزه با دین و اعتقادات و کشور ما شود. در این شرایط غفلت مسئولان و فعالان فرهنگی موجب پیروزی دشمن میشود و آسیب آن متوجه همه ما خواهد بود.
ترویج فرهنگ نوعدوستی و امربهمعروف
گاهی به محض بحث موضوع ترویج حجاب و عفاف در جامعه، رویکرد پلیسی و نیروی انتظامی به ذهن متبادر میشود. نظر شما درباره چنین رویکردی در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه چیست؟
درست نیست که ترویج حجاب را منوط به اقدامات پلیسی بدانیم. بلکه لازم است رویکرد فرهنگی و دغدغهمند در میان همه مردم جامعه شکل بگیرد. به این معنا که همه مردم خود را در برابر سلامت حرکت کشتی جامعه مسئول بدانند. اگر کسی ناخواسته یا حتی عامدانه قصد سوراخ کردن و صدمه زدن به فرهنگ و بدنه این کشتی را داشت، همه مردم جامعه باید مسئولیتپذیر باشند و با رویکردی عالمانه و دوستانه مانع از به خطرافتادن سلامت جامعه شوند.
این مسیری است که نیاز به فرهنگسازی دارد. از خانوادهها، مدرسهها، دانشگاهها گرفته تا فضاهای کاری و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، در همه جا باید آموزشهای فرهنگی انجام شود. فرهنگی بر طبق آموزههای دینی و سبک زندگی ایرانی اسلامی ترویج شود تا همه مردم بدانند در صورتی که گوشهای از جامعه دچار بحران و مشکل شود، کل جامعه در خطر خواهد افتاد. این همان حس نوعدوستی و ترویج امر به معروف و نهی از منکر است که باید طبق شرایط خود انجام شود تا بهترین و بیشترین تأثیرگذاری را داشته باشد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد