گفت‌وگو با عباس عبدی، محقق و نویسنده درباره روند نامگذاری افراد در ایران

وداع با اسامی ایرانی

چند روز قبل همزمان با روز ثبت احوال مثل هر سال نام‌های پرطرفدار معرفی شد. در این میان اسم‌هایی مانند محمد، علی، زهرا و فاطمه همچنان پرطرفدارند و در این میان نام‌هایی هم دیده شد که در سال‌های اخیر طرفداران زیادی پیدا کرده، مثل سامیار.
کد خبر: ۱۲۹۷۳۸۳

با عباس عبدی محقق و نویسنده که تاکنون دو کتاب درباره روند نامگذاری در ایران منتشر کرده هم‌صحبت شدم تا برایمان بگوید ما ایرانی‌ها معمولا بر چه اساسی نام فرزندان خود را انتخاب می‌کنیم.

نام چه تاثیری بر شخصیت افراد دارد؟

درباره این موضوع تحقیق نکرده‌ام، اما طبق شواهد و تجربیاتم می‌توانم بگویم برخی اسم‌ها، تاثیری بر شخصیت افراد ندارند؛ مثل نام من که عباس است، اما می‌توانست حسن یا حسین باشد. اگر نام من کامبیز یا چنگیز بود در این صورت واکنشم نسبت به آن حتما تغییر می‌کرد. افراد بر حسب این که از یک کلمه چه تصور و معنایی در جامعه وجود دارد، نسبت به آن واکنش نشان می‌دهند؛ به‌ویژه اگر این کلمه نامشان باشد. اوایل انقلاب یک روحانی که نامش رستم بود می‌خواست آن را تغییر دهد. وقتی قاضی دلیلش را برای تغییر نام می‌پرسد، گفت روحانی که نباید اسمش رستم باشد و با اجازه دادگاه نامش را به علی تغییر داد. معمولا روحانیونی که نام‌های غیرمذهبی دارند آن را تغییر می‌دهند، چون احساس می‌کنند نامشان با شخصیت‌شان سنخیتی نداشته و نسبت به آن احساس خوبی ندارند و انتظارات مخاطب را تامین نمی‌کند. گاهی افرادی که اول انقلاب برای آنها نام‌های انقلابی یا مذهبی - سنتی انتخاب کرده‌اند نیز تصمیم می‌گیرند نامشان را تغییر دهند، حتی اگر نتوانند در شناسنامه آن را عوض کنند، اما اطرافیان و دوست و آشناها آنها را با نام دیگری خطاب قرار می‌دهند و دو اسمی هستند. این اتفاق در جوامعی رخ می‌دهد که اسم‌ها، بار معنایی صریح و روشن و ایدئولوژیکی دارند. نام هرچقدر فاقد بار معنایی خاصی باشد، مثل پروانه یا سعید، افراد بیشتر با آن کنار می‌آیند، اما وقتی اسم بار معنایی پیدا می‌کند، واکنش‌ها متفاوت می‌شود و برخی با مفهوم نام خود کنار نمی‌آیند.

چرا برخی نام خود را دوست ندارند؟

دلایل مختلفی دارد. برخی اسم‌ها تلفظ خوبی و بعضی معنای خوبی ندارند و تصور جامعه از آنها خوب نیست. مثلا قدیم‌ها اسم‌ها را با غلام شروع می‌کردند، مثل غلام‌حسن. آن زمان غلام بودن ضدارزش نبود طبعا غلامی ارزش بود، اما امروزه غلام بودن ارزش نیست. شاید فرد به ائمه ارادتمند باشد اما مفهوم غلام را دوست ندارد و حس بدی بهش دست می‌دهد، بنابراین آن را حذف می‌کند و اکنون تقریبا فراوانی این نام صفر شده است. یک نکته مهم در تغییر احساس آدم‌ها نسبت به اسمشان را می‌توان در تحولات اجتماعی ردگیری کرد، وقتی این تحولات سرعت پیدا می‌کند، نام‌ها هم سریع‌تر تغییر می‌کنند. مثلا صد سال قبل، هر اسمی که پدر و مادر روی فرزند خود می‌گذاشتند، فرد با همان نام تا آخر عمرش مشکلی نداشت، چون ارزش‌ها و مفاهیم نیز ثابت می‌ماند. ولی الان شرایط به گونه‌ای شده که پدر و مادر در چارچوب ارزشی خود برای فرزند، نامی را انتخاب می‌کنند؛ در حالی که فرزند وقتی بالغ می‌شود به علت تحولات از این نام و ارزش معادل آن خشنود نیست. شاید برای همین است که در برخی کشورها برای بچه‌ها اسم‌های موقت انتخاب می‌کنند تا وقتی به 15یا 18سالگی رسید خودش حق انتخاب نامش را داشته باشد. البته این روش هم در اصل ماجرا تغییری ایجاد نمی‌کند چون شاید امروز فرد نامی برای خودش انتخاب کند و 10سال بعد به علت تحولات پشیمان شود و دیگر از آن خوشش نیاید.

آیا با توجه به نام می‌توان به طبقه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی افراد پی برد؟

صد درصدی نیست، اما به صورت معنادار می‌توان تعمیم داد. مثلا یک خانواده در دهه30 ، سه تا پسر به دنیا آورده و سه نام ملی برای آنها انتخاب کرده، از روی همین انتخاب می‌توان فهمید به احتمال زیاد این خانواده مذهبی نبوده‌اند و می‌توان به گرایش سیاسی یا فرهنگی آنها پی برد. اگر آدم‌هایی که طی سال‌های 1300تا1320 به دنیا آمده‌اند را بررسی کنیم از روی نام آنان می‌توان تا حدی به نوع تفکر پدر و مادرشان پی برد. اما به صورت قطعی نمی‌توان درباره طبقه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنها نظر داد.

در دهه 60نام‌های مذهبی زیاد شد، نام‌هایی مانند یاسر، عمار، میثم، سمیه، ابوذر و...اما در دهه‌های بعدی این جریان تغییر کرد و اسم‌های ترکیبی مثل امیرسام، نازنین‌زهرا و... زیاد شد. از دهه 80 انتخاب‌ها به سمت نام‌هایی که گفته می‌شود اصیل و ایرانی‌اند گرایش پیدا کرد. این در حالی است که نام‌هایی مانند گیتی،گیتا، سیمین، کیومرث، جهانگیر و...دیگر انتخاب نمی‌شوند این انتخاب‌های عجیب و غریب نشان‌دهنده چه تغییری در جامعه ماست؟

در دهه 60نام‌های اسلامی که انقلابی هم بود زیاد شد، طوری که از حدود صفر به 18درصد کل نام‌های پسران رسید. اما الان به جایگاه صفر نزدیک شده و ثابت می‌کند انتخاب نام‌ها در آن سال‌ها متاثر از هیجانات انقلابی بود. نمودار این گرایش را در کتابم آورده‌ام. اما نام‌های مذهبی- ملی که از قدیم در جامعه از آنها استفاده می‌شد، مثل محمد، علی، فاطمه، حسین، مهدی، حسن در دهه 60 هم روندی معمولی داشت و اکنون نیز تاحدی همان روند را طی می‌کند. انتخاب نام در نشان دادن سمت و سوی جامعه آن‌قدر مهم و روشن است که اگر قبل از انقلاب، شاه هم روی این موضوع کار می‌کرد متوجه می‌شد گرایش جامعه به کدام سمت حرکت می‌کند. امروزه هم از روی انتخاب نام‌ها می‌توان پی برد چه اتفاقاتی در حوزه فرهنگ در حال رخ دادن است. کتابی اخیرا درباره سیر تحول نام‌ها در ایران سال‌های 75تا 94 نوشته‌ام که به این موضوع پرداخته‌ام. در دهه اخیر نام‌های ترکیبی زیاد شده‌اند مثل امیرسام یا نازنین‌زهرا. این گرایش به دلیل شرایطی است که ما به آن دوره انتقالی می‌گوییم. خیلی‌ها دوست دارند نام دخترشان زهرا باشد، اما در عین حال دوست دارند اسم جدید هم باشد، در این شرایط ابتکار به خرج داده و نام نازنین‌زهرا را برای دختر خود انتخاب می‌کنند. نام نازنین‌زهرا در شناسنامه ثبت شده، اما معمولا در خانواده و بین دوستان او را نازنین صدا می‌زنند یا نام‌هایی که با امیر شروع می‌شود در چند سال گذشته زیاد شده چون می‌خواهند شدت معنایی بخش اصلی نام را کم کنند. مثلا امیرعلی، بار ایدئولوژیک بودن علی را کم می‌کند. یا امیرسام، غلظت ملی بودن سام را کمتر می‌کند. به نظرم نام‌های ترکیبی به مرور و در دهه‌های بعد کم می‌شود. اسم‌های به ظاهر ملی که این روزها زیاد شده، نام‌ها ملی-سنتی نیستند، بلکه ملی از نوع جدیدش است. الان دیگر پدر و مادرها دوست ندارند اسم‌هایی مانند داریوش و کوروش روی بچه‌هایشان بگذارند و در عین حال دوست دارند اسامی ملی انتخاب کنند. به همین دلیل نام‌های جدیدی از سنت ایرانی انتخاب می‌کنند که این نشان‌دهنده گرایش غیردینی یا خنثی است که در کشور شکل گرفته و هم به نوعی نوآوری در سنت ملی را نشان می‌دهد. به نظرم این انتخاب‌ها نشان‌دهنده تفکر ملی‌گرایی به معنای گذشته نیست، بلکه گرایش جدیدی از سنت ملی-ایرانی است.

نام‌هایی مانند محمد، علی، زهرا، فاطمه و زینب هنوز پرطرفدارند. این نشان‌دهنده میزان مذهبی‌بودن مردم است یا احترام و علاقه به این شخصیت‌ها؟

این نام‌ها هنوز هم پرطرفدارند که نشان‌دهنده مذهبی بودن جامعه است. اما با توجه به آماری که از روی این نام‌ها منتشر می‌شود می‌توان نتیجه گرفت آمار بالایی نیستند. مثلا نام زهرا شاید حدود 10تا 12درصد اسامی دختران را تشکیل دهد، اما نسبت به تعداد دختران ایرانی، درصد قابل ملاحظه‌ای نیست. در واقع در جامعه مذهبی انتظار می‌رود حدود 70درصد مردم گرایش به انتخاب چنین نام‌هایی داشته باشند. در حالی که رقم آن خیلی کمتر است.

طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها