داعش اولویت اول خود را گسترش قرائت متفاوت خود از اسلام در سراسر کشورهای اسلامی و در بین مسلمانان جهان قرار دادهبود.
سیاستگذاران داعش امیدوار بودند بتوانند بین کشورهای اسلامی، جامعه جدید با دولتی جدید به وجود بیاورند، به همین منظور اقدام به لشکرکشی و توسعه قلمرو خود کرده و علاوه بر آن در کشورهای دورتر اقدام به ترور و بمبگذاری و ایجاد وحشت نسبت به خود میکردند.
داعش عملا از سال ۲۰۱۴ که به صورت رسمی شکل گرفت تا سال ۲۰۱۶، یعنی طی مدت دو سال، فقط در عراق حدود ۱۸هزار نفر کشته و حدود ۳۶ هزار نفر مجروح به بار آورد. داعش با اجرای احکام خشونت بار خود در ملأ عام در تلاش برای جا انداختن این بود که هر کس از قوانین و دستورات و احکام شریعت مورد نظر آنها پیروی نکند تاوانش را خواهدپرداخت.
در سال ۲۰۱۴ داعش کنترل بیش از ۸۸ هزار کیلومترمربع از خاک سوریه و عراق را در دست داشت. مساحتی کمی کمتر از کشور پرتغال در اروپا. بحث داشتن سرزمین، بحثی کلیدی بین سیاستگذاران و متفکران داعش بود. ادعای خلافت بر مسلمانان از سمت آنها بدون داشتن سرزمین محقق نمیشد.
یکی از اصلیترین دلایل پیشروی داعش در عراق و سوریه این بود که آنها از روشهای معمول جنگ برای پیشروی و دفاع از قلمرو خود بهره نمیبردند و این در حالی بود که نیروهای ضدتروریست که شامل نیروهای رسمی و نظامی میشد، ارتشهایی بودند که برای جنگ با ارتشهای منظم جهان آموزش دیدهبودند.
یک ویژگیدیگر گروههایی همچون داعش این بود که آنها چون مدام در حال جنگ بودند، نیرو از دست میدادند. برای همین نیاز به جذب مداوم نیرو داشتند.
یکی از موفقیتهای داعش در این عرصه، جذب نیروهای جهادی از سراسر دنیا بود. داعش موفق شد تبدیل به محلی برای تحقق آرمانها و آرزوهای مسلمانان رادیکال جهان شود.
به طوری که تعداد زیادی از مبارزان داعش را مهاجران تشکیل میدادند؛ مهاجرانی از سراسر جهان. اینترنت نقشی اساسی در عضوگیری این مسلمانان خارجی داشت.
مسلمانان محافظهکار از داخل خانههایشان میتوانستند آنلاین عضو داعش شده و سپس آماده سفر به عراق و سوریه شوند.
از طرفی از آنجا که کشورهای بیثبات و ناآرام برای رشد سازمانهای تکفیری تروریستی مکانهای ایدهآل بودند، خود این امر ریشه پیدایش داعش در عراق بود. با توجه به ناآرامیهای سوریه این امکان برای گسترش قلمرو داعش فراهم شد.
بغدادی ابتدا به فرستادن گروهی از مبلغان به سوریه اقدام کرد. این گروه تأثیری بسزا در شورآفرینی و احیای روحیه نبرد بر ضد حکومت سوریه داشتند و اولین هستههای مخفی در حمایت از دولت اسلامی عراق را تشکیل دادند.
عناصر دولت اسلامی عراق، نبرد در برابر ارتش سوریه را آغاز کردند و حضور نظامی این گروه در شرق سوریه (که شبیه موصل و تکریت در غرب عراق است) ادامه یافت. با گذشت زمان حضور عناصر تروریستی و عناصر دولت اسلامی عراق، عاملی برای ضعف ارتش سوریه شد.
در آغاز 2012 زمانی که جدایی گروههای معارض از دولت سوریه گسترش یافت، گروه جبهه النصره به رهبری ابومحمد الجولانی که درواقع فرستاده ابوبکر بغدادی برای نظارت بر امور و تشکیل شاخه دولت اسلامی در سوریه بود، تمرد خود را از القاعده به رهبری ایمن الظواهری اعلام کرد و همین امر باعث شد بغدادی در 8 آوریل 2013 تشکیل «اتحاد دولت اسلامیعراق و شام» را اعلام کند.
با این که دولت اسلامی جبهه النصره را به وجود آورده بود اما جبهه النصره به دستورات آن سازمان بیتوجهی میکرد. دولت اسلامی بسیار دیکتاتورمنش عمل میکرد و تمامیتخواه بود؛ در حالی که ابومحمد الجولانی دیگر گروههای معارض سوری را هم در قدرت سهیم و با آنها همکاری میکرد.
این مسأله باعث مخالفت و جنگ دولت اسلامی با شاخه سوریه شد. البته یکی از خبرنگاران که دو سال گروگان جبههالنصره بود، میگوید: مسأله اصلی بین جبههالنصره و دولت اسلامی آن بود که فرماندهانش که قبلا در عراق با هم روابط نزدیکی داشتند بر سر تقسیم عواید حوزههای نفتی در شرق سوریه که تحت تصرف جبهه النصره بود توافق نداشتند.
در یک نزاع نسبتا مفصل بین جبههالنصره القاعده و دولت اسلامی، در نهایت دولت اسلامی توانست دست برتر را در سوریه از آن خود کند و با این غلبه، هزاران جهادی النصره به داعش پیوسته و گروه جبهه النصره نامش را به جبهه فتح شام تغییر داد.
ابوبکر بغدادی خود شخصا وارد سوریه شد و بهسرعت پایگاههای داعش را در شهر شمالی رقه برپا کرد. از آن زمان، داعش و پیروانش بیعت با بغدادی را بر هر کسی که بر ضد نظام سوریه اسلحه به دست گرفته، واجب شمردند.
با گسترش پهنه نفوذ داعش در سوریه و سیطره آن بر بسیاری از منابع مالی همچون چاهها و پالایشگاههای نفت که از آنها برای تأسیس دولت و تأمین بودجه استفاده میکند، این گروه به سوی عراق رهسپار شد و در جنگی تمامعیار استان نینوا (دومین استان عراق) را اشغال کرد و بر بسیاری از اموال بانکها استیلا یافت.
به علاوه با گروگانگرفتن غربیها، پولی بهعنوان فدیه طلب کرد و از تجار جزیه گرفت. سپس داعش در 29 ژوئن 2014 رسما «دولت خلافت اسلامی» را اعلام کرد.
بنابراین با آنکه داعش ریشه در القاعده داشته است اما بر اثر تحولات از آن جدا شد تا جایی که در دوم فوریه 2014، ایمنالظواهری، رهبر القاعده طی بیانیهای بهطور رسمی از آن سلب وابستگی کرد و گفت این گروه عضو القاعده نیست و این سازمان هیچ مسؤولیتی در قبال اقدامات این گروه بهعهده نمیگیرد.
همچنین داعش در شمال لبنان توسط ابوسیاف الانصاری هدایت میشود که در حال انجام عملیات و نفوذ در لبنان هستند.
رشد تکثر مذهبی در لبنان باعث شده تا یک جنگ مذهبی میان گروهها و قبایل مختلف لبنان رخ دهد که عمده تلفات این جنگها از غیرنظامیان است.
مرکز مطالعات «سوفان گروپ» در نیویورک آمریکا گزارشی منتشر کرد که نتیجه آمارهای سازمانهای اطلاعاتی کشورهاست.
این گزارش تعداد افراد با ملیتهای گوناگون در گروه تروریستی داعش را اعلام میکند. براساس این گزارش در میان کشورهای عربی، عربستان سعودی و تونس با بیش از 2500 و 3000نفر، بیشترین سهم را در بدنه تروریستهای داعش دارند.
این آمار ترکیبی از تروریستهای داعشی فعال در جنگ داخلی سوریه و نیز تروریستهای فعال این گروه در عراق را نشانمیدهد.
براساس گزارش سوفان گروپ، شاکله اصلی تروریستهای فعال گروه داعش از کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا تشکیل میشود.
در میان کشورهای عربی مغرب با 500 نفر و الجزایر با 200نفر در ردههای بعدی قرار دارند و از ترکیه نیز 400نفر در جمع این گروه فعال هستند.
به گزارش منبع فوق، داعش تا ژوئن2014 با جذب نیرو از بیش از 81کشور جهان، بزرگترین و پیشرفتهترین شبکه تروریستی در تاریخ بشریت را ایجاد کرده است. اما بسیاری نیز از دیگر کشورهای جهان ازجمله کشورهای اروپایی و آمریکایی به این گروه پیوستهاند.
از میان کشورهای اروپایی نیز 700نفر از فرانسه، 800نفر از روسیه و 400نفر از شهروندان انگلیسی در بین تروریستهای گروه داعش در عراق و سوریه هستند.
طبق این گزارش، آمار حضور شهروندان از دیگر کشورهای جهان به شرح زیر است: بلژیک 280نفر، استرالیا 150نفر، کوزوو 120نفر، هلند 120نفر، دانمارک 100نفر، آلمان 70نفر، آمریکا 70نفر، اسپانیا 51نفر، نروژ 50نفر و کانادا، فنلاند، ایرلند و سوئد هرکدام به طور مساوی 30نفر. طبق این گزارش از میان تروریستهایی که از کشورهای اروپایی به داعش پیوستهاند تنها 6درصد آنها بعدا مسلمان شدند و 94درصد از آنان مسلمان بودهاند.
سوفان گروپ در گزارش خود تأکید میکند که جنگ داخلی سوریه رکورد قبلی افغانستان در ورود جنگجویان از خارج را شکستهاست و در سه سال گذشته بیش از 12هزار تروریست خارجی برای جنگ با ارتش سوریه وارد این کشور شدهاند؛ این در حالی است که آمار ورود نیروهای خارجی به افغانستان در دوره اشغال این کشور توسط ارتش سرخ شوروی 10هزار نفر بودهاست.
البته این آمار و میزان گرایش و جذب نیروهای خارجی به داعش بهطور مداوم در حال تغییر بود و از زمان انتشار جمعآوری و انتشار این گزارش تغییر زیادی کردهاست.
مطابق با آماری که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا -سیا- در فوریه 2015 منتشر کرد: 20هزار نفر از 90کشور دنیا به داعش پیوستهاند که از جمله آنها 3400نفر از کشورهای غربی و بیش از 150نفر از آنها از آمریکا هستند.
شورای امنیت سازمان ملل بعدتر در گزارشی اعلام کرد: 25هزار تروریست خارجی از بیش از 100 کشور به سوریه، عراق،افغانستان، یمن و لیبی رفتهاند. طبق این آمار، از نیمه سال 2014 میلادی تا مارس 2015 نزدیک به 70درصد افزایش تعداد تروریست خارجی در سطح جهانی را شاهد بودهایم بنابراین میتوان گفت که فرماندهان و مدیران دوران بعث و چهرههای نزدیک به صدام، نظامیان بریده از ارتش سوریه و عراق، جنگجویانی از اروپا، چچن، بوسنی، شرق ترکمنستان، لیبی، افغانستان و چندین کشور دیگر، افرادی هستند که حاضر بودند به عنوان نیروهای تحت امر بغدادی، به داعش بپیوندند.
براساس آنچه درباره سوریه گفته شد میتوان بیان کرد فعالیت نظامی داعش نخست در سوریه آغاز شد. داعش که عملا از دیگر گروههای تندرو فاصله گرفتهبود، موفق شد بخشهایی از شمال سوریه و تقریبا سراسر استان رقه را تصرف کند سپس همزمان با اقدام نظامی در سوریه، به عراق حمله کرد و موفق شد رمادی و فلوجه -مرکز استان الانبار-را در عراق به تصرف خود درآورد.
داعش دیگر علاوه بر یک گروه تروریستی، یک سازمان سیاسی-نظامی هم محسوب میشد که با ارائه یک تفسیر افراطی از اسلام، سعی داشت جهانبینی و اندیشه افراطگرایانه خود را به صورت یکسان و با اعمال زور و خشونت بر مسلمانان و غیرمسلمانان تحمیل کند و مرزهای مورد ادعای خود را گسترش دهد.
از طرفی و در عراق، نوری مالکی، نخستوزیر عراق از غیبت ابوبکر بغدادی در عراق استفاده کرده و به سرکوب شدید نیروهای سلفی و جهادی پرداخت. بسیاری از نیروهای سرکوب شده مشتاق بودند به گروه تروریستی داعش بپیوندند.
این در حالی است که آنها جهادی نبودند و فقط میخواستند به حکومت نوری مالکی خاتمه دهند. این نیروها خون تازهای در رگ داعش تزریق کردند و این باعث شد داعش هم در سوریه حضور قدرتمندی داشتهباشد و همزمان بتواند شهرهای بیشتری را در عراق تصرفکند.
مهمترین فتح آنها شهر موصل دومین شهر پرجمعیت عراق بود. تصرف یکشبه موصل در سال ۲۰۱۴ پیروزی بزرگ برای داعش محسوب میشد و این پیروزی داعش را به تمام جهان شناساند و باعث شد داعش قدرتمندترین گروه جهادی حال حاضر دنیا تلقی شود.
ابوبکر بغدادی خطبه معروف خود را در مسجد موصل ایراد کرد.
پس از فتح موصل، داعش بر قلمرویی که مساحتش از بریتانیا هم بیشتر بود، مسلط شده بود. این در حالی بود که بن لادن و القاعده حتی در خواب هم خلیفهای واقعی و دارای سرزمینی به این وسعت نمیدیدند.
بعد از فتح موصل و ایراد خطبه خلیفه دولت اسلامی، سیل مسلمانان رادیکال و جهادی به سوریه و عراق روانه شد.
ابوبکر بغدادی برای توسعه قلمرو و پیشروی و بقای دولت اسلامی خود از مفهوم مهدویت هم بهشدت بهره میبرد. به عنوان مثال براساس تعریف آنها از قرآن وقتی سپاه کفار با سپاهیان اسلام در شهر دابق سوریه درگیر شوند، همه مسلمانان باید در کنار خلیفه حضور داشته و او را یاری کنند.
گروههای تروریستی عمدتا با هدف ایجاد هراس، تغییر و تحول یا تخریب پدید میآیند. با این همه درخصوص گروههای مذهبی -تروریستی، وضعیت تا اندازهای متفاوت است.
در خصوص گروه افراطی داعش این مساله حتی متمایز است. این گروه خود را نه یک گروه تروریستی، که یک دولت و در وهله بعد یک دولت جهانی تلقی میکند و به مناسبت این هویت، ساختار تشکیلاتی خود را بهمثابه یک دولت تمام عیار ترکیببندی کردهاست.
شرایط تشکیل یک دولت، وجود سرزمین، جمعیت، حکومت و حاکمیت است که در ظاهر به نظر میرسد داعش توانسته در درون مرزهای متصرفه خود آنها را ایجاد کند.
این گروه برای خود رهبر، شوراهای متعدد، وزارتخانه و دستگاهای امنیتی، آموزشی و رسانهای قدرتمند را طراحی کردهاست که البته متناسب با وضعیت کنونی جامعه و محیط بینالمللی نیست.
با در کنار هم قرار دادن تشکیلات داعش و کارکردهای آن میتوان به نوعی حکومت استبدادی و پلیسی رسید که خشونت را در دستور کار خود قرار داده است و با روشهای منسوخ شده پلیسی، اطلاعاتی و نظامی قصد تصرف سرزمینها و حفظ خلافتی را دارد که اکنون در ساختار بین دولتی منطقه و جهان در جوامع تحت کنترلش ارزش و اعتبار ماندگاری ندارد.
به همین دلیل است که بهرغم برنامهریزی برای یک ساختار جدی حکومتی، عدم مشروعیت و مقبولیت عمومی در داخل و خارج مرزهای متصرفه در کنار از دست دادن مناطق متصرفه، سبب ضعف و انحطاط داعش به مثابه یک دولت شدهاست.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد