دادگاه خانواده

درخواست طلاق از شوهر حسابرس

ماهرخ از زندگی در شهرستان‌های مختلف خسته شده بود. او به خاطر ماموریت‌های بیش از حد شوهرش عصبانی بود. برای همین وقتی دید شوهرش حاضر نیست شغلش را عوض کند، تصمیم گرفت برای همیشه به زندگی مشترکش پایان دهد. او طلاق را به تحمل زندگی در شهرستان‌های مختلف ترجیح داد.
کد خبر: ۱۳۰۱۲۴۷
به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، زن جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره زندگی مشترکش گفت: پنج سال است ازدواج کرده‌ام. شوهرم حسابرس است. اوایل اصلا تصوری از این زندگی نداشتم. فکرش را نمی‌کردم بعد از ازدواج باید مثل آواره‌ها سرگردان باشم. شوهرم به واسطه شغلش مجبور است به ماموریت‌های مختلف در شهرها و شهرستان‌های مختلف برود. از آنجا که اغلب ماموریت‌هایش طولانی می‌شود برای همین ما مجبوریم با هم به همان شهر یا شهرستان برویم. 
 
در این پنج سال یک جای ثابت زندگی نکرده‌ام. مرتب از این شهر به آن شهر کوچ کرده‌ایم. مثل کسانی که آواره‌اند و جای ثابتی برای زندگی ندارند مجبوریم فقط مهاجرت کنیم. تا به محل زندگی جدیدم عادت می‌کنم باز هم باید به جای دیگری بروم. از این همه ماموریت و زندگی در جاهای مختلف خسته شده‌ام. هر لحظه باید به این فکر باشم که دفعه بعد قرار است کجا و در چه محله‌ای زندگی کنم. بهمن مرا درک نمی‌کند. این همه مدت صبر کردم.
 
با خودم گفتم بعد از گذشت مدتی کارش درست می‌شود و به تهران می‌آییم. تصور می‌کردم به‌زودی زندگی‌مان را در تهران ادامه می‌دهیم. ولی بهمن نمی‌خواهد دست از شغلش بکشد. وقتی اعتراض می‌کنم، می‌گوید همین است و اگر او را می‌خواهم باید تا آخر عمر به این وضعیت راضی باشم. اما من نمی‌توانم تحمل کنم. تا الان هم به خاطر این‌که عاشقش بودم، صبر کردم.
 
ولی بهمن مرا دوست ندارد که بخواهد به خاطر من از کارش دست بکشد و شغل راحت‌تری انتخاب کند. ما زندگی نداریم. مرتب باید سرگردان و آواره باشیم. دیگر خسته شده‌ام. برای همین وقتی این وضعیت را دیدم تصمیم گرفتم به زندگی مشترکم برای همیشه پایان دهم.
 
زندگی در کنار مردی که من و خواسته‌هایم برایش اهمیتی نداریم، فایده‌ای ندارد. به همین دلیل درخواست طلاق دادم. در ادامه، شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی! ماهرخ از همان روز اول با شغل من آشنا بود. می‌دانست مجبورم به ماموریت‌های مختلف بروم. اما مرتب غر می‌زند. زندگی را برای هردویمان جهنم کرده است. به او می‌گویم می‌تواند در تهران بماند و من به ماموریت بروم. آخر هفته‌ها به تهران برمی‌گردم. ولی قبول نمی‌کند. خودش دوست دارد هر کجا که من می‌روم، همراهم بیاید.
 
بعد هم توقع دارد من از شغل چندین ساله‌ام بگذرم. مگر می‌شود یک‌شبه خودم را بیکار کنم و در این گرانی بدون پول بمانیم. اما گوشش بدهکار نیست. فقط حرف خودش را می‌زند. من هم دیگر تحمل غر زدن‌های او را ندارم. برای همین می‌خواهم از این زن جدا شوم. 
 
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد. 
 

قبل از ازدواج شرایط شغلی هم را بشناسید

 
​​​​​​​سارا شقاقی، روان‌شناس در این ارتباط می‌گوید: گاهی اوقات، زوج‌ها دچار بعضی از اختلالات روحی و روانی و مشکلاتی می‌شوند. آن‌گاه تصمیم‌های غیرمنطقی و نابجا برای زندگی‌شان می‌گیرند. آنها به مرحله‌ای می‌رسند که تصور می‌کنند جدایی از شریک زندگی‌شان بهترین راه‌حل برای فرار از مشکلات است. در صورتی‌که در این‌گونه موارد زن یا مرد باید ابتدا به خودسازی کامل برسد.
 
باید سعی کند به جای فکر کردن به جدایی از همسرشان، به فکر درمان مشکلات خود باشند. آنها اگر در این‌گونه موارد با یک مشاوره یا روان‌شناس صحبت کنند می‌توانند کمک بیشتری به خودشان کنند. در این پرونده هم مرد به خاطر نوع شغلش مجبور به مسافرت است و اگر بخواهد از شغل خود به خاطر راحتی همسرش دست بکشد با مشکلات بیشتر در زندگی روبه‌رو می‌شود.
 
بارها تاکید کرده‌ام قبل از ازدواج شرایط همدیگر را بهتر شناخته و با تفکر کامل زندگی مشترک را آغاز کنید. اگر زن جوان قبل از ازدواج بیشتر درباره شغل همسرش و شرایط آن تحقیق می‌کرد شاید وارد این زندگی نمی‌شد که حالا با شکست روبه‌رو شود. در پایان تاکید می‌کنم در زندگی مشترک باید دو طرف همراه و کنار هم باشند تا بتوانند از پس مشکلات برآیند و مشکلات کوچک برایشان تبدیل به یک بحران نشود.
 

سیما فراهانی / تپش ضمیمه حوادث روزنامه جام جم

 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها