به گزارش جام جم آنلاین، این شرکت در طول عمر کوتاه و البته ناموفق خود صرفاً به تولید دو سدان فوق لوکس با نامهای ۵۷ و ۶۲ پرداخت اما در سال ۲۰۰۵ مایباخ خودرویی را معرفی کرد که هیچکس انتظارش را نداشت. این ماشین یک هایپرکار خیرهکنندهای بنام اکسلرو بود.
اکسلرو درواقع توسط شرکت فولدا (زیرمجموعهٔ آلمانی گودیر) برای آزمایش لاستیکهای جدید خود بنام «کارات اکسلرو» به مایباخ سفارش داده شده بود. شرط مهم فولدا برای این خودرو این بود که باید بتواند به سرعتی بیش از ۳۵۰ کیلومتر بر ساعت دست پیدا کند تا محدودیتهای لاستیکها آزمایش شود. فولدا اما در مورد وزن اکسلرو هیچ محدودیتی تعیین نکرد زیرا یک خودروی سنگین فشار بیشتری روی لاستیکها وارد میکند و قابلیتهای آنها را بیشتر نشان میدهد.
البته این اولین باری نبود که فولدا برای آزمایش لاستیکهای خود درخواست ساخت خودرویی را میکرد زیرا این شرکت در سال ۱۹۳۸ نیز سفارش ساخت خودرویی با توانایی رسیدن به سرعت ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت را به شرکت اتاقسازی Dorr & Schreck داد. این خودرو با همکاری مایباخ ساخته شد و W38 نام گرفت. به همین دلیل، مایباخ به احترام تاریخچهٔ همکاری خود با فولدا تصمیم گرفت اکسلرو را با الهام از W38 طراحی کند. بدین منظور، مایباخ در اقدامی شجاعانه مسئولیت طراحی این خودرو را به چهار دانشجوی آکادمی طراحی فورتسهایم سپرد و نُه ماه بعد طرح یکی از آنها انتخاب شد. این طرح علیرغم جذابیتی فوقالعاده، شباهت خانوادگی با W38 را هم بهخوبی نشان میداد.
این بدنهٔ جذاب روی شاسی سدان مایباخ ۵۷ قرار گرفت ولی بااینحال اکسلرو بیش از ۱۰ سانتیمتر طول بیشتری داشت و عرض آن نیز با ۱۶ سانتیمتر افزایش نسبت به سدان ۵۷ به ۲.۱۲ متر رسیده بود! علاوه بر این، برای ایجاد حس یک کوپه در اکسلرو، کابین آن تقریباً ۴۰ سانتیمتر عقبتر از ۵۷ طراحی شده بود.
از زمانی که فولدا سفارش ساخت اکسلرو را داد، تنها ۲۵ ماه طول کشید تا مایباخ پروژهٔ ساخت آنرا به اتمام برساند و سرانجام این هایپرکار خارقالعاده را در ۱۱ می ۲۰۰۵ در برلین برای جهانیان به نمایش درآورد.
مایباخ ۵۷ علاوه بر پلتفرم، قلب خود را هم به اکسلرو اهدا کرد. پیشرانهٔ ۵.۷ لیتری V12 توئین توربوی استاندارد این سدان فوق لوکس با تولید ۵۵۰ اسب بخار قدرت و ۹۰۰ نیوتن متر گشتاور مطمئناً بسیار قدرتمند بود اما برای رسیدن به سرعت موردنیاز فولدا، این پیشرانه به اصلاحاتی نیاز داشت تا قویتر شود.
برای شروع، حجم موتور به ۵.۹ لیتر افزایش پیدا کرد و سپس توربوشارژرها، رادیاتور و اینترکولرهای بزرگتری روی آن نصب شدند.
نتیجهٔ این تغییرات رسیدن خروجی موتور به اعداد فوقالعادهٔ ۷۰۰ اسب بخار قدرت و ۱۰۲۰ نیوتن متر گشتاور بود که حتی امروزه هم چشمگیر هستند.
برای انتقال این نیروی عظیم به چرخهای عقب نیز از همان گیربکس پنج سرعتهٔ اتوماتیک مایباخ ۵۷ استفاده شد.
اکسلرو برای اینکه بتواند به سرعت هدف فولدا یعنی ۳۵۰ کیلومتر بر ساعت دست پیدا کند به تکتک این اسبهای بخار نیاز داشت زیرا وزن خشک آن ۲۶۶۰ کیلوگرم بود که این عدد با مایعات کامل و راننده به نزدیک به ۲.۹ تن میرسید یعنی کمی سبکتر از کوه اورست! اما هایپرکار مایباخ با وجود این وزن بسیار سنگین هنوز هم میتوانست ظرف تنها ۴.۴ ثانیه از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت برسد.
هرچند شاید این عدد در مقایسه با شتاب زیر سه ثانیهای سوپراسپرتهای امروزی چندان قابلتوجه نرسد اما برای خودرویی که از کوههای یخ قطب جنوب وزن بیشتری دارد بسیار چشمگیر است.
در اول ماه می سال ۲۰۰۵ مایباخ برای آزمایش سرعت اکسلرو، آنرا به پیست ناردو برد. هرچند رسیدن به حداکثر سرعت نهایی اکسلرو در این پیست امکانپذیر نبود اما مایباخ و فولدا دستیابی به همان سرعت ۳۵۰ کیلومتر بر ساعت را هدف قرار دادند.
برای این کار، پشت فرمان خودرو رانندهٔ مسابقه «کلاوس لودوینگ» قرار گرفت که راکبی کاملاً مناسب برای چنین خودروی شیطانی محسوب میشد.
مأموریت او این بود که نزدیک به سه تن فلز را در پیست خوابآور ناردو هدایت کند و تا سرعت ۳۵۰ کیلومتر بر ساعت پای خود را روی پدال گاز نگه دارد.
در پایان، اکسلرو توانست به سرعت ۳۵۱ کیلومتر بر ساعت دست پیدا کند که حتی یک کیلومتر از سرعت هدف هم بیشتر بود.
در این آزمایش، میانگین مصرف سوخت خودرو ۱۱۸ لیتر در هر صد کیلومتر بود که این یعنی در هر دور از پیست ۱۲.۵ کیلومتری ناردو، نزدیک به ۱۵ لیتر بنزین از باک ۱۱۰ لیتری آن کم میشد!
ویژگیها
اصلیترین ویژگیهای ظاهری اکسلرو کاپوتی بسیار کشیده، جلوپنجرهٔ عمودی کرومی و دو درب باک سوخت بودند.
در داخل خودرو نیز از چرم دورنگ مشکی و قرمز، تریم فیبر کربنی براق و تزئینات آلومینیومی استفاده شده بود.
اکسلرو همچنین به صندلیهای اسپرت با کمربندهای ایمنی به سبک خودروهای مسابقهای هم مجهز شده بود.
این هایپرکار عظیمالجثه روی رینگهای ۲۳ اینچی آلیاژی قرار گرفته بود که با لاستیکهای ۳۱۵ فولدا پوشیده شده بودند.
برای مهار کردن این شوالیهٔ شیطانی هم در هر چهارچرخ از ترمزهای دیسکی خنک شونده با سامانهٔ ABS استفاده شده بود.
سرنوشت
اکسلرو در اصل یک خودروی تک ساخت نمایشی بود و مایباخ هرگز قصد تولید آنرا نداشت. پسازاینکه این ماشین به هدف خود رسید مایباخ آنرا با قیمت ۵ میلیون یورو برای فروش گذاشت.
اکسلرو بلافاصله توسط یک صنعتگر الماس خریداری شد و بعداً آنرا با قیمتی نامشخص به یک کارآفرین اروپایی فروخت سپس در سال ۲۰۱۱ این ماشین با برچسب قیمتی ۸ میلیون دلار برای فروش گذاشته و گفته شد که یک رپر آمریکایی آنرا خریده است البته در مورد این معامله تردید وجود دارد و از آن زمان اکسلرو از نظرها پنهان شده است.
به همین دلیل هماکنون اطلاعات کاملی در مورد مالک این شوالیهٔ تک ساخت در دست نیست ولی بااینحال گفته میشود مایباخ اکسلرو در حال حاضر متعلق به «فرانک ریکت» بنیانگذار شرکت تیونینگ مکاترونیک است.
چرا تکرار نشدنی است؟
شکی نیست که مایباخ اکسلرو خودروی خارقالعادهای است و هماکنون پس از گذشت پانزده سال هنوز هم بسیار شگفتآور و اغواگر به نظر میرسد.
هرچند این خودرو در اصل برای آزمایش و تبلیغ لاستیکهای فولدا ساخته شده بود اما کسانی که اکسلرو را میدیدند آخرین چیزی که به نظرشان میآمد لاستیکها بود.
اکسلرو توسط شرکتی ساخته شد که امروز دیگر وجود ندارد و به زیر برند مظلوم مرسدس تبدیل شده است.
جهان دیگر خودرویی مشابه این را نخواهد دید و مایباخ اکسلرو برای همیشه بهعنوان چشمگیرترین قایق جادهای تاریخ باقی خواهد ماند.
منبع: پدال
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: