در واقع این هنرمند مردمی با خواندن این ترانه پرمحتوا توانست برای همیشه آن را در میان چند ترانه ماندگار ایران جا کند. نکته قابل تامل این است که نجفیان از کودکی عاشق موسیقی بوده و سازهایی مثل پیانو، تنبور و... را یاد گرفت.
نجفیان جزو هنرمندانی است که تا امروز در عرصههای مختلف همچون بازیگری در تئاتر، سینما، تلویزیون، کارگردانی، خوانندگی، موسیقی و شاهنامهخوانی، نویسندگی و... فعالیتهای چشمگیری داشتهاست.
این هنرمند از ایل بختیاری است و از طایفه هفتلنگ گمار، حتی فامیلی او گمار بود. همه اجدادش به رسم ایل با هم ازدواج میکردند. تا این که مادربزرگش که برای خودش شیرزنی بود به تهران آمد.
نجفیان هم نتیجه ازدواج فامیلی پدر و مادرش بوده و سال ۱۳۳۰ به دنیا آمد. نجفیان بچه میدان حسنآباد است و در خانهای قدیمی، بزرگ و زیبا بزرگ شد، حتی برای سرودن ترانه «رسم زمونه» هم از این خانه الگو گرفت.
وقتی قرار است از خاطرات او بپرسیم او نقبی به گذشته میزند و یادی از مادربزرگش میکند و میگوید وقتی مادربزرگ میخواست او را بخواباند برایش شعرهای مثنوی و شاهنامه میخواند و همین باعث شد تا با موسیقی عجین شود.
به همین دلیل عشق او به هنر از موسیقی شروع و شیفته موسیقی شد. ستایش، مرد هزارچهره، کاکتوس، رعنا و کوچک جنگلی ازجمله سریالهای خاطرهساز تلویزیون در ادوار مختلف بودهاست.
با نجفیان درباره فعالیتهای تازه و نظراتش درباره محصولات تلویزیون گپ زدهایم که در ذیل میخوانید.
مردم برایم اهمیت دارند
من وقتی بحث کار برای رسانه ملی پیش میآید سعی میکنم نگاهم به این باشد که کار برای این رسانه چون دامنه بالای مخاطب را دربرمیگیرد، کاری برای مردم است و نه برای تهیهکننده یا کارگردان. در نتیجه به دنبال این میروم که بهاندازه خودم اسباب ارتقای کیفی کار و به اصطلاح پالایش آن را فراهم کنم. البته نه اینکه مادیات در قبول پیشنهاد نقشی نداشتهباشد ولی سعی میکنم اولویتم اهمیت کار برای مردم باشد. در ۴۰ سال اخیر در سریالها و برنامههای مختلفی حضور داشتهام و در همه کارها ولو خرد و کوچک، هدفم صرفا بالابردن دوز جذابیت کار بود.
هنرمندان در شرایط کرونایی با مشکلات و محدودیتهای زیادی بهخصوص در بحث مالی مواجه هستند و بهخصوص تئاتریها که کلا بیکارند و حتما تولید تلهتئاتر میتواند بخشی از هنرمندان را هم که شده از بیکاری درآورد و درآمدی برایشان ایجاد کند ولی ورای این درآمدزایی، احیای تلهتئاتر میتواند تنوعی در رسانهملی ایجاد کند و رونقی ببخشد به مجموعه آثار سرگرمکننده تلویزیون.
به هر حال صداوسیما هم مثل خیلی از سازمانهای رسمی دیگر، باید پاسخگوی انتظارات مردم و هنرمندان باشد.
تلویزیون و رادیو وظیفه حمایت از هنرمندان را در این شرایط سخت برعهده دارند و باید به وظیفهشان عمل کنند. با این حال داشتن انتظار بیهوده از رادیو و تلویزیون نیز منصفانه نیست و باید خواستهها را منطقی کرد تا بشود برای تحقق آنها کاری کرد.
زندگی در خانوادهای هنردوست
خوشبختانه خانوادهای هنردوست داشتم و همین به من کمک کرد تا با انگیزه بیشتری سراغ موسیقی بروم. پدرم هم به شدت عاشق موسیقی بود و صدای خوبی هم داشت.
وقتی علاقه مرا به موسیقی متوجه شد، قرض کرد و برایم ساز سنتور خرید البته باید بگویم که شیفته ادبیات هم بودم، به ویژه ادبیات قرن ۱۹. شاید باورتان نشود اما همه آثار چخوف، داستایوفسکی و... را خواندهام.
دانشگاه هم در رشتههای موسیقی، ادبیات انگلیسی و روانشناسی قبول شدم. برای ورود به دانشگاه خانم دکتری از ما مصاحبه میگرفت، وقتی متوجه شد که آثار نویسندگان بزرگ دنیا را خواندهام، بسیار شگفتزده شد و به پیشنهاد او روانشناسی خواندم. خیلی این رشته را دوست داشتم، چون هم در کار نویسندگی به من کمک کرد و هم در عالم بازیگری. واقعا عاشق رشته روانشناسی هستم، زیرا در این شاخه علمی را یاد گرفتم که هم به شناخت خودم رسیدم و هم این که توانستم به بقیه کمک کنم. از سوی دیگر تحصیل در رشته روانشناسی در تحلیل نقشها خیلی به من کمک کرد.
شکلگیری سریالهای پر جاذبه
تلویزیون محدود به شبکهای خاص نیست و هر یک از شبکهها برنامهها و سریالهای مختلفی دارند که برای بررسی آنها باید ساعتها وقت گذاشت؛ ولی مختصرا باید بر این مساله صحه گذاشت تا میتوانند کیفیت متن کارها را که شالوده تولید است، بالا ببرند.
تا متن خوب دست بازیگران و کارگردان نباشد انتظار داشتن سریالهای خوب بیفایده است. هر کدام از سریالها و برنامههای موفق این سالها را که درنظر بگیریم، متن موفق و بایستهای داشتهاند که اسباب تحرک و پویایی عوامل و درنهایت شکلگیری سریالی پرجاذبه را رقم زدهاست.
ابتدا نمیخواستم مجری شوم تا این که مرا مجاب کردند این کار را انجام بدهم و خواستند ویژهبرنامه بعثت را اجرا کنم و به این ترتیب اولین اجرای تلویزیونیام را تجربه کردم. بعد از راهاندازی شبکه پنج، پخش زنده در برنامههای تلویزیون باب شد. باید تاکید کنم مجریان و مهمانان در روزهای ابتدایی پخش زنده نگران بودند که مبادا تپق بزنند. به یاد دارم در یکی از شبها زندهیاد داوود رشیدی مهمان برنامه بود و در حالی که نیمساعت به شروع برنامه زمان داشتیم، اعلام کرد نمیتواند در برنامه حضور داشتهباشد. همان لحظه مدیرگروه وقت به من زنگ زد و راهکار خواست. من هم گفتم اجازه بدهید شعر و آهنگی بخوانم و من همانجا «رسم زمونه» را برای اولین بار در یکی از پخشهای زنده خواندم. برنامه روز جمعه پخش شد و تا روز دوشنبه ۳۵هزار نامه به شبکه ارسال شد، زیرا در آن زمان ایمیل و فناوریهای امروزی نبود. واقعا انتظار این همه استقبال از ترانه رسمزمونه را نداشتم.
کار در بیش از ۴۰ تلهتئاتر
من سال ۱۳۶۰ وارد تلویزیون شدم. اولین کسی بودم که طنزهای چخوف را در شبکه دو با همراهی زندهیاد حسین پناهی کار کردم. به یاد دارم در آن مقطع هر دوشنبه در شبکه دو تلهتئاتر داشتیم. مرحوم حسین مینوشت و من کارگردانی و بازی میکردم. بالای ۴۰تلهتئاتر برای تلویزیون کارگردانی، نویسندگی و بازیگری کردم.
تئاتر را باید ریشه هنرهای نمایشی دیگر مثل تلویزیون و رادیو و سینما دانست و هر کاری اگر درست و استاندارد ارائه شود میتواند مقبول افتد.
شخصا طی سالهای مختلف فعالیتم هیچ گاه ارتباطم را با تئاتر قطع نکردهام و حتی در یکی از آخرین کارهای نمایشیام ساز هم میزدم! بدیهی است که اگر با متنهای درست و کارگردانیهای صحیح تلهتئاترسازی را احیا کنیم حتما بیننده خواهدداشت.
همین حالا بازپخش تلهتئاترهای دهههای گذشته در شبکه چهار سیما همچنان مخاطب دارد چون متون بادقت انتخاب شدهبودند و در کارگردانی هم قالب تلویزیون درنظر گرفته شدهبود.
مخاطبان ثابت و وفادار رادیو
غیر از آنها که به خاطر شغلشان فقط رادیو گوش میدهند، هستند بخشی از مردم در همه جای دنیا که شنیدن را بیشتر از دیدن دوست دارند و همین ترجیح شنوندهبودن است که باعث میشود رادیو همچنان و همه جای دنیا، رسانهای زنده باشد. بنابراین نمیتوانیم بگوییم این رسانه مخاطب ندارد یا کم است. اتفاقا برنامهها، شنوندگان خودشان را دارند. ضمن اینکه رادیو رسانه بدون زوائد است و همیشه ساختارهایی که فقط هدفشان سرگرمکردن مخاطب بوده، جواب گرفتهاند. در سالهای اخیر در کنار تلویزیون شاهد رشد شبکههای رادیویی بودهایم؛ شبکههایی متنوع که برای دستهبندیهای مختلف مخاطب شکل گرفتهاند و هر یک نیز نیاز بخشی از مردم را برآورده میکنند.
یک سال است که با کرونا دست و پنجه نرم میکنیم. خوشبختانه من هم با رعایت شیوهنامههای بهداشتی فعالیت هنری خود را ادامه دادهام. در ماههای اخیر صبحهای جمعه در شبکه رادیویی پیام برنامه شاهنامهخوانی را دارم که خیلی مورد توجه مخاطبان قرار گرفتهاست. سعی میکنم در کنار خوانش اشعار تفسیر همهفهم را نیز ارائه کنم، به همین دلیل توجه بخش بیشتری از مخاطبان جلب شدهاست. البته در کنار شاهنامهخوانی، اشعار مولانا و شیخسعدی را هم میخوانم و برنامه را هم توام با موسیقی و به شکل موزیکال پیش میبریم که بتوانیم جامعه مخاطب جوانتر را هم به سمت برنامه بکشانیم. به هر حال همیشه باید به دنبال مخاطب جدید باشیم، زیرا اگر این تصور را داشتهباشیم که فقط مخاطبان فعلی را حفظ کنیم، موفق نخواهیمبود. همیشه باید به راهکارهای جدید فکر کنیم تا برنامههایمان پربیننده و پرشنونده شود.
سراغ نابلدان نرویم
هر چیزی اگر توسط متخصصان اجرا شود میتواند مشتری خود را داشتهباشد. تلهتئاترسازی نباید توسط افراد کارنابلد و آنهایی انجام شود که درکی از تئاتر ندارند. در گذشته اگر تلهتئاترها موفق بودند بهخاطر استفاده از کارگردانان حاذقی بود که سالها تجربه نمایشی داشتند وگرنه اگر بخواهیم با همان نگاهی که فیلم یا سریال روتین میسازیم، تلهتئاتر تولید کنیم احتمالا سخت بتوانیم مخاطب جلب کنیم.
آرشام خدادوست - فاطمه عودباشی / رسانه روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد