به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین از ضمیمه تپش، سکانس اول؛ گزارش یک قتل: شامگاه یک روز گرم تابستانی، حادثه خونینی در شمال تهران رخ داد. آن شب رهگذران دو مرد جوان را دیدند که باهم مشاجره میکردند و در این هنگام یکی از آنها با چاقو ضربهای به پهلوی دیگری زد و فرار کرد. در این میان زن جوانی که درصحنه درگیری حضور داشت با فریاد از مردم کمک خواست و با حضور آمبولانس اورژانس در محل، جوان مجروح به بیمارستان انتقال یافت.
تلاش پزشکان برای نجات مرد جوان آغاز شد و همزمان مأموران پلیس با حضور در محل حادثه، ضارب را که دوباره به آنجا برگشته بود، دستگیر کردند. یک روز پس از دستگیری این مرد، از بیمارستان خبر رسید جوان مصدوم جانش را ازدستداده و با گزارش ماجرا به قاضی کشیک جنایی تهران، عامل این جنایت به دادسرای جنایی انتقال یافت و پیش روی بازپرس پرونده قرار گرفت.
سکانس دوم؛ اعتراف به قتل: مرد جوان وقتی رو به روی بازپرس جنایی نشست با اعتراف به ارتکاب جنایت گفت: چند ماه قبل با دختر موردعلاقهام ازدواج کردم. من و همسرم در دو رستوران مختلف کار میکردیم و از زندگیمان راضی بودم تا اینکه چند وقت پیش متوجه تغییر رفتار همسرم شدم. موضوع را بررسی کرده و متوجه شدم چندی قبل که با همکارانش به شمال رفته، یکی از آنها مرد بوده است.
میگفت آن مرد مدیر داخلی رستورانی است که در آنجا کار میکند. از همسرم خواستم دیگر با آن مرد صحبت نکند اما او به ارتباطش ادامه داد. روز حادثه متوجه صحبت آنها شدم و همین باعث شد از همسرم بخواهم با او قرار بگذارد. تصورش این بود که قرار است با مرد مزاحم صحبت کنم اما وقتی سر قرار رسیدم با او درگیر شدم و با چاقویی که همراهم بود، ضربهای به او زدم.پس از آنکه به او ضربه زدم، فرار کردم اما هنگامیکه با تمام قدرت میدویدم یاد همسرم افتادم. تازه فهمیدم که او همراهم نیست و درحالیکه شوکه شده در محل حادثه مانده است. بهخاطر همسرم به محل حادثه برگشتم که پلیس دستگیرم کرد.
مأموران در ادامه به تحقیق از همسر متهم پرداختند که او گفت: مقتول مدیر بخشی بود که در آنجا کار میکردم. او وقتی فهمید بهخاطر مشکلات مالی نمیتوانم همراه همسرم به شمال بروم، مرا با یکی دیگر از همکارانمان به شمال برد که همسرم متوجه عکسهای من و مقتول شد و درگیری را آغاز کرد. آخرین بار وقتی به خانه آمد، من در حال صحبت تلفنی با مقتول بودم که عصبانی شد و مجبورم کرد با او قرار بگذارم و این جنایت رقم خورد. من نمیدانستم او قصد کشتن همکارم را دارد.
سکانس سوم؛ محاکمه: با تکمیل تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت. در این جلسه اولیای دم برای متهم به قتل، درخواست قصاص کردند. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت:من،همسر و زندگیام را دوست داشتم. وقتی فهمیدم همسرم همراه مقتول به شمال رفتهاند، شوکه شده و تصمیم به طلاق گرفتم اما همسرم گریه کرد و دلم برایش سوخت و بخشیدمش. همسرم قول داد به ارتباط با همکارش پایان دهد. روز حادثه وقتی به خانه آمدم، همسرم در حال صحبت با مقتول بود که او را کتک زده و خواستم با مرد جوان قرار بگذارد. وقتی به محل قرار رفتم، او منکر ارتباط با همسرم شد و بیاعتنا به حرفهای من، محل را ترک کرد. عصبانی شده و از پشت سر ضربهای به او زدم. من قصد کشتن او را نداشتم اما کنترل اعصابم را از دست دادم.
پس از دفاعیات متهم، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد