سالروز این بعثت، البته در درجه اول ما را به یاد پیامبر عزیز و مهربانمان میاندازد و سیره شخصیتی و ابعاد وجودی عزیزترین مخلوقات را به ما یادآور میشود اما از این گذشته بعثت مفهومی است که میتوان آن را در یک سیر تاریخی بررسی نمود و آن را سرآغازی برای آخرین هدایت عام به وسیله خالق متعال دانست.
زندگی و زمانه آن دوران بهگونهای بود که انتقال مفاهیم الهی و حقایق عالم وجود توسط پیامبراکرم(ص) به مردم دلبریده از نبوت، کاری نهچندان آسان بود. از این منظر تحمل مشقتها در این راه از مهمترین ملزومات ابلاغ رسالت به مردم بود که تاریخ شهادت میدهد حضرت محمد(ص) توانست بهخوبی از پس آن برآید. پیامبر اسلام(ص) از دوره کودکی پیامبر بود، لیکن در چهلسالگی وظیفه پیدا کرد که پیام الهی را تبلیغ کند و به مقام رسالت نایل شد. انتخاب سن۴۰ برای تبلیغ حضرت، هماهنگ با فرهنگ در میان اعراب آن زمان است که کمتر از ۴۰سال را خام و ناپخته میپنداشتند.
با توجه به این فرهنگ، احتمال موفقیت تبلیغ در سن کمتر از ۴۰سال ناچیز تلقی میشد. شاید بتوان گفت که خاتمالانبیا بهاین جهت در ۴۰ سالگی به تبلیغ دین پرداخت و مأموریت یافت.در این پرونده مختصر به بررسی شرایط زمان پیامبراکرم(ص) و سختیهایی که او متحمل شد تا به ابلاغ رسالت بپردازد پرداختهایم و مطالبی نیز درخصوص ابلاغ رسالت پیامبر به تمام مردم جهان، قرنها بعد از بعث پیامبر(ص) ارائه کردهایم. پرسش ما در این مطالب آن است که آیا مسلمانان توانستهاند شخصیت جهانی پیامبر اکرم(ص) را در سطح جهان به مردم همه کشورها به درستی نشان دهند؟
رسالت پیامبر (ص)، ابلاغ پیام خداوند بود. ما در ابلاغ رسالت ایشان با زبان هنر چقدر موفق بودهایم؟
برای پیامبر کمکاری کردهایم
رسول گرامی اسلام (ص) قرنها پیش در چنین روزی و در ۴۰سالگی تبلیغ برای دین الهی را آغاز نمود. تبلیغ را بایست به معنای ابلاغ رسالتی دانست که از سمت خداوند متعال بر دوش رسولان الهی نهاده شده بود و آنان تا پای جان برای این هدف ایستادند. بعد از پیامبر(ص)، که خاتم پیامبران الهی بود، امامان برای این هدف جنگیدند و در مسیری که انبیاء سرسلسله آن بودند، گام نهادند.
امروز و با تاسیس نظام اسلامی، رسالتی بر دوش ماست و آن ابلاغ رسالت پیامبر به مردم جهان است. در این شکی نیست که ما در دینمان شخصیتی داریم که میتوانیم آن شخصیت را به عنوان الگویی برای زندگی به تمام جهانیان معرفی کنیم. از طرفی معتقدیم که بهترین ابزار برای تبلیغ، هنر و ادبیات است و از این منظر بایست با یک برنامهریزی دقیق و هدفشناسی درست این باری که بر دوش داریم را به سرمنزل مقصود برسانیم. در این راستا شاید بد نباشد که کارنامه فرهنگ و هنر در این زمینه را بار دیگر از نظر بگذرانیم تا به حوزههای مغفول مانده دقت کنیم. در این گزارش به بررسی کارنامه رمان فارسی در حوزه تاریخ زندگی پیامبر اسلام(ص) خواهیمپرداخت. همچنین ادای دین سینما به ساحت خاتم الانبیاء را از نظر خواهیم گذراند. به امید اینکه در آینده نزدیک تعداد آثار تولید شده به زبان هنر در خصوص رسولاکرم(ص) آنقدر زیاد باشد که نتوان در یک صفحه و دو صفحه به آنها پرداخت.
سیمای پیامبر(ص) در رمان فارسی
ترسیم چهره شخصیتهای بزرگ ادیان در قالب رمان و داستان، کار آسانی نیست. مولف در ابتدای امر مطالب بسیاری در دسترس دارد و از این نظر به اصطلاح دستش باز است، اما در عین حال شخصیتها را آنگونه که خود میخواهد نمیتواند به تصویر بکشد و نمیتواند از دایره تاریخ پا را فراتر بگذارد. توجه به مستندات و بیان مطالبی که معتبر و قابل استناد باشند در اینجا بسیار حائز اهمیت است. در عین دشواری کار، لذتهای بسیاری هم در نوشتن برای چهرهها و شخصیتهای تاریخی ادیان مختلف وجود دارد که احتمالا نویسندههای این آثار بیش از همه این لذایذ را درک کردهاند. ما که خواننده این آثار هستیم نیز البته از این لذتها محروم نیستیم و خواندن آنها، شخصیتهای بزرگ را از آن جایگاه پشت هالهای از نور و غبار بیرون میآورد و برای ما ملموس میکند.
در سالهای اخیر به مساله زندگی پیامبراسلام(ص) در داستانها و رمانهای فارسی توجه بیشتری شدهاست. چنان که چندین اثر قابل دفاع و خواندنی در این عرصه پیش چشم داریم که در اینجا مختصری درباره هرکدام توضیح خواهیم داد.
سهکاهن
سهکاهن عنوان رمانی است به قلم مجید قیصری که نشر کتابستان معرفت آن را منتشر کردهاست. داستان در ۱۴۸۰ سال پیش در صحرای حجاز و در میان قبیله بنیسعد رخ میدهد. رمان سه کاهن، اتفاقات زندگانی پیامبر در دوران کودکی ایشان را مرور میکند. نویسنده کتاب با انتخاب دوران کودکی پیامبر، بر چند مسأله مهم تأکید کردهاست. وی با تصویر کردن دنیای پیامبری که هنوز به بعثت نرسیدهاست، بر شخصیت انسانی او تأکید دارد. که همانا محمد(ص) بشری است مثل ما الا اینکه بر او وحی میشود. اما مهم است بدانیم حضرت محمد(ص) در ششسالگی چگونه با دیگران رفتار میکردهاست؟ چگونه آن هنگام که هنوز جبرئیل در غار حرا آیات سوره علق را بر پیامبرش نخوانده بود، به حسن خلق و امانتداری شهره بود. چگونه از همان کودکی، برکت و عظمت و شرف در وجود مبارکش متبلور میشد؟
در این داستان حلیمه؛ دایه پیامبر در تلاشی قابل توجه، سعی دارد تا جان پیامبر را از گزند کاهنانی نجات دهد که میخواهند بر اساس نشانههای ظاهری پیامبر خاتم(ص)، وی را در کودکی از بین ببرند.
محمد(ص)
محمد(ص) به قلم ابراهیم حسنبیگی، رمانی بر اساس زندگی پیامبر اسلام است که با ادبیاتی بسیار روان و مستند به اسناد معتبر تاریخی نگاشته شدهاست. راوی داستان یک یهودی است که از سرزمین شام در سال ۱۳ هجری با مأموریت نابودی پیامبر و دینش به مکه میآید و بعد از مدتی تحقیق در مکه به مدینه میرود و به دروغ ادعای اسلام میکند و تا پایان زمان حیات رسولخدا در مدینه میماند و در طول این ۱۰سال با رهبر یهودیان بیتالمقدس مکاتبه دارد و یافتههایش را برای او گزارش میکند. در سرآغاز رمان که بخشی از روایت کلی است، آمده: «تو (مرد یهودی) باید به آنجا بروی و از نزدیک با عقاید این مرد آشنا شوی، سپس اگر توانستی او را بکش و اگر کشتناش به مصلحت نبود دینش را از درون متلاشی کن. مقدمات سفر را مهیا کن، رسیدی، گزارش سفر را نیز فراموش نکن، هرچه دیدی و درباره او دریافتی، برایم بنویس و بفرست، بدان که ما در شورای عالی یهود سخت نگران اتفاقهایی هستیم که در حجاز رخ میدهد».
درواقع در سراسر این رمان ما با گزارشهایی مواجهیم که یک غیرمسلمان از پیامبر مسلمان میدهد. این گزارشها از تاثیرپذیری پیامبر(ص) بر اطرافیان، دشمنان و روند شکلگیری اسلام حکایت دارد.
در گزارش اول از ۱۵گزارش میخوانیم: «اینجا سرزمین عجیبی است، بربریت و بدویت بیداد میکند... نامش محمد(ص) است. پیروانش او را رسولا... یعنی فرستاده خدا مینامند.»
مخاطب در نخستین گزارش درمییابد که قرار است این رمان روایتگر زندگی پیامبر اسلام باشد. او سرانجام درمییابد که اتفاقی در درونش رخ داده است. سرانجام مینویسد: «این ۱۰سال بر من چون ۱۰۰سال گذشت. محمد(ص) با دینش کاخی بنا نهاد که من بهتنهایی قادر نبودم، آن را ویران سازم.»
آنک آن یتیم نظر کرده
کتاب آنک آن یتیم نظر کرده، نوشته محمدرضا سرشار اولین کتابی است که با موضوع زندگی پیامبر اسلام مخصوص نوجوانان بهصورت کاملا تخصصی، نوشته شده است. این کتاب که بهدلیل محبوبیتش به زبانهای دیگر هم ترجمه شده، روایتی از زندگی پیامبر(ص) از زمان تولد تا هجرت به حبشه است و با نثری تاریخی که به فارسی دری نزدیک است، نوشته شدهاست.
بیشتر خوانندگان، کتاب آنک آن یتیم نظر کرده را بهعنوان بهترین کتابی که خواندهاند، توصیف و لذت خواندن این کتاب را بینظیر عنوان میکنند. کتاب آنک آن یتیم نظر کرده، توسط انتشارات سورهمهر برای علاقهمندان چاپ و در دسترس قرار گرفتهاست.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«شب، درازشبی بود آن شب؛ هرلحظه، ساعتی! خورشید انگار در چاه خاور غرق گشته و در آنجا مانده بود و سر بر دمیدن نداشت. گاه تب میآمد و چونان کورهای سرخ، تن رنجور آمنه را میگداخت؛ و عرق همچون جویهایی باریک از لب، از روزنههای تن او به در میجست. در این حال نفسش به شماره میافتاد؛ چندان که میپنداشت هوایی برای تنفس نیست. آنگاه روانداز را به یکسو میافکند و میکوشید تا از جای برخیزد و خویشتن را به بیرون رساند. لیک، دستان و پاهایش آن توان را نداشتند که در این خواسته، بدو یاری رسانند. پس تا کودکش و برکه بیدار نشوند، ناتوان از هرکار، افتاده بر بستر، لب به دندان میگزید و بیصدا میگریست...»
قافاین کتاب حجیم که به تصحیح یاسین حجازی و توسط نشر شهرستان ادب منتشر شده، بازخوانی زندگی رسول مکرم اسلام از سه متن کهن است؛ سیرت رسولا... ، شرفالنبی و تفسیر سورآبادی. قاف زندگانی پیامبر را از زمان تولد تا هنگام رحلت ایشان روایت کردهاست.
ویژگی اول و مهم قاف، کتابهایی است که براساس آن زندگانی پیامبر را بازخوانی کردهاست. هر سه کتاب جزو متون کهن و متقدم هستند. یاسین حجازی با انتخاب لحظههای دراماتیک زندگی پیامبر، گرچه همه سیره پیامبر را با ریز جزئیات نیاورده اما در تمام لحظات، پیامبر را دنبال کردهاست و روایتی زنده و جاندار از زندگانی پیامبر پیش چشم ما گذاشتهاست.
ویژگی دیگر خواندن قاف، آشنایی با نثر کهن ایرانی است بدون اینکه درگیر پیچیدگیهای فنی آن شویم. آشنایی با افعال و ترکیباتی که با تمام جذابیتشان در ذهن و زبان ما جایگاهی ندارند. اما با تمام این اوصاف، قاف بوی کهنگی نمیدهد. یاسین حجازی بسیاری از زوائد غیرضروری را پاک کردهاست و توانسته متنی شستهرفته، پاکیزه و در همان حال، روایی و جاندار پیش چشم مخاطب بگذارد.
ویژگی سوم شکل داستانی این اثر است. قاف، خواننده را به درون میبرد. او را درگیر اتفاقها میکند. زندگانی پیامبر را بدون انقطاع، بدون تحلیلهای تاریخی، بدون یاد کردن جزئیات حدیثی و تخصصی که در اغلب کتابهای مربوط به زندگانی پیامبر (صلیا... علیه و آله) وجود دارد، روایت کردهاست.
در انتهای کتاب یک اتفاق هیجانانگیز و جالب افتادهاست. اینکه ما با یک فرهنگ واژگان خُرد مواجهیم. واژگان و ترکیبات دشوار برای مخاطب امروز سادهسازی شدهاند تا او هم از زیباییهای متون کهن ایرانی باز نماند هم بتواند آنها را درک کند و با کلماتی که امروزه برایش نامأنوس است ارتباط برقرار کند.
رسالت ناتمام سینماتا وقتی فکر و برنامهریزی برای تولید آثار سینمایی درباره اسلام و شخصیتهای برجسته دینی و مذهبی و انتشار آن در جهان نداشته باشیم، تنها فعالیت در این فضا منحصر به واکنش و انتشار بیانیه خواهد بود. نسبت به چه چیزی؟ نسبت به فیلمهای شیطنتباری که غربیها هرازگاهی در عناد با اسلام و با نگاهی اسلامستیزانه میسازند تا شمایلی وحشتآفرین و دور از واقعیت از دین و پیامبر مهربانی تصویر کنند. اما چرا سینمای جهان اسلام در این زمینه منفعل و دست بالا واکنشی عمل میکند و از کنش و ساخت آثاری جذاب و شایسته در این زمینه گریزان است؟ اصلا تولید فیلمهای جذاب و شایسته پیشکش، سینمای جهان اسلام حتی به لحاظ تعداد و کمیت هم قدمهای مهمی در این زمینه برنداشته که بخواهیم از آن میان، چند فیلم را بهعنوان آثاری شاخص و برجسته انتخاب کنیم.
در این تاریخ ۱۲۶ ساله سینمای جهان، سهم درستدرمان آخرین دین آسمانی و پیامبر گرامی اسلام، تنها دو فیلم است؛ اولین و شاخصتریناش فیلم الرساله مشهور به محمد رسولا... ساخته مصطفی عقاد، فیلمساز فقید سوریهای، محصول سال ۱۹۷۶ است (که البته ابتدا یک نسخه عربی آن را با بازیگران عرب ساخت و بعد سراغ تولید نسخه جهانی آن با بازیگران بینالمللی رفت) و دومی هم فیلم محمد رسولا... ساخته مجید مجیدی.
فیلم اول با مشارکت برخی سینماگران محبوب و شناخته شده همچون آنتونی کوئین در نقش حضرت حمزه، عموی پیامبر اسلام، ایرنه پاپاس در نقش هند و آهنگسازی موریس ژار و... ساخته شد و نمایش مستمر آن در سالهای اواخر دهه ۷۰ میلادی و همزمانیاش با انقلاب اسلامی ایران، تلاقی جالب و معناداری در جهان اسلام و میان مسلمانان و آزادیخواهان جهان پیدا کرد و دایره اثرگذاریاش وسیع بود. تمرکز فیلم روی بعثت و رسالت پیامبر و دشمنی دشمنان اسلام هم بار دراماتیک و مهیجی داشت و در ترکیب با قصهپردازی عقاد، ضمن جلب رضایت مخاطبان مسلمان، حتی تماشاگران دیگر ادیان را هم با خود همراه میکرد.
فیلم مجید مجیدی هم گرچه ویژگیهای مثبت و ارزشمندی داشت (از جمله اینکه فیلمهای سینمای جهان درباره پیامبر اسلام را از یک به دو رساند) و مروج چهره مهربان اسلام و حضرت محمد (ص) بود اما متاسفانه نتیجه درخشان و چشمگیری نداشت. فیلم بهدلیل ضعف در فیلمنامه و حیرانی انتخاب شخصیت اصلی قابل رویت و اثرگذار که بار قهرمانی فیلم را به دوش بکشد (مثل نقش حمزه در فیلم عقاد)، حتی در مواجهه با برخی مخاطبان سینمای ایران هم چندان موفق عمل نمیکند و بنا را روی ذهنیت قبلی تماشاگر و آشنایی او با تاریخ صدر اسلام میگذارد. در چنین وضعیتی، چندان فکری برای ارتباط با مخاطبان جهانی و اثرگذاری بر آنها نشده است. اصرار کارگردان بر استفاده از بازیگران ایرانی هم در این زمینه مزید علت شده، درحالیکه بهرهگیری از دستکم یکی دو بازیگر مشهور جهانی، میتوانست تضمینی نسبی برای اکران جهانی و ارتباط مخاطبان خارجی با اثر و دریافت پیامها و مفاهیم والای مورد نظر و مطروحه در فیلم باشد.
مجیدی برای ارتباط بیشتر با تماشاگر، به جای تمرکز روی تصاویری صرفا شاعرانه و متکی بر چشماندازهای زیبا، باید بیشتر از این روی استحکام و جذابیت فیلمنامه و شخصیتپردازیها کار میکرد و قصهاش را دراماتیکتر پیش میبرد؛ ضمن اینکه چون از ابتدا بنا را روی فیلم سه قسمتی درباره زندگی پیامبر گذاشته بود و در این اولین قسمت، سراغ کودکی حضرت محمد (ص) رفت، کاملا امکان معرفی همه ابعاد شخصیت ایشان و بسیاري از ماجراهای دراماتیک مقاطع سنی دیگر پیامبر را پیدا نکرد.
منبع: علی رستگار و پیمان طالبی - فرهنگ و هنر / روزنامه جام جم