انتخاب نام «شیده» برای زنی در نقش یک راننده تاکسی که تلاش می کند با هیبتی تقریبا مردانه نان حلال سر سفره خانواده اش ببرد در همان ابتدا به ساکن برای هر بیننده ای جلب توجه می کند، اما مریم سرمدی با بازی خوبش در این سریال توانست مخاطبان را راضی نگه دارد. بازیگری که سابقه کار در آثار کارگردانانی چون ابراهیم حاتمی کیا، محمدرضا هنرمند، جلیل سامان، داریوش فرهنگ و شهرام شاه حسینی را در کارنامه حرفه ای خود دارد این روزها بیش از گذشته اش گزیده کار شده و منتظر نقش های چالش برانگیز است تا رسالت بازیگری اش را در آنها به بهترین شکل اجرا کند. از این رو با سرمدی در جام جم آنلاین درباره تجربه بازی در سریال «احضار» و حضور موفقش در ایفای شخصیت شیده و ویژگی های آن گفت و گویی داشتیم که در ادامه می خوانید.
شما پیش از این در فیلم ها و سریال های بسیاری حضور داشتید و در نقش های تاثیرگذاری هم بازی کردید، اما فکر می کنید چه اتفاقی افتاد که در ماه رمضان امسال، «احضار» تا این حد مورد توجه قرار گرفت؟ گرچه این واقعیت را نمی توان کتمان کرد که مردم به داستان های ماورایی علاقه بسیاری دارند.همانطور که خودتان هم اشاره کردید مردم به داستان های ماورایی علاقه دارند و دیگر آنکه علیرضا افخمی، سابقه خوبی در سریال سازی دارد و طبعا مردم کارهایشان را دنبال می کنند. ضمن اینکه «احضار» متن خوبی هم دارد. درست است که روح و مسائل مربوط به آن همیشه موضوع جذابی برای فیلم ها و قصه هاست، اما این سریال در کنار این مسئله داستانک های دیگری را هم روایت می کند که آنها هم ممکن است برای مردم جالب باشد. مثلا داستان زندگی کاراکتری که خود من بازی می کنم، به عنوان زنی که راننده تاکسی است و از این طریق خانواده اش را اداره می کند داستانکی است که در نوع خود جذابیت دارد.
بله، معمولا کارهای آقای افخمی مورد توجه مخاطب قرار می گیرد، اما با توجه به اینکه ایشان سالها بود که سریال سازی نمی کردند، شما به عنوان یکی از بازیگران این سریال همان ابتدا که فیلمنامه را مطالعه کردید، فکر می کردید که تا این اندازه مورد توجه قرار بگیرد؟
حقیقتا در مورد سریال فکر نمی کردم تا این اندازه مورد توجه مردم قرار بگیرد، اما در مورد نقش خودم به نظرم نقشی کاملا متفاوت بود.
از چه جهت متفاوت؟
از این جهت که سابق بر این هیچوقت نقش یک زن راننده تاکسی با ویژگی های رفتاری خاص به خودش را بازی نکرده بودم. نقش های من در سریال ها همیشه مادران فداکار و مهربانی بود که حتی یک جاهایی به قول معروف به بچه هایشان آوانس هم می دهند، اما شیده مادری را به شیوه خودش مادری می کند. متاسفانه مادرهای تلویزیونی انقدر تکراری شده اند که اغلب وقتی متنی را به من می دهند و در توضیح می گویند نقش مادری که فلان و... ،دیگر اصلا فیلمنامه را نمی خوانم و کنار می گذارم.
مادرهای مختلف در کارهای مختلف که شاید دیگر تبدیل به تیپ شده باشند!
می توان گفت مادرهای تکراری که حداقل برای من دیگر جذابیتی برای بازی ندارند، اما آقای افخمی وقتی همان ابتدا توضیح کوتاهی در مورد کاراکتر «شیده» به من داد برایم جالب آمد. حتی خاطرم هست در توضیح این شخصیت گفت که حواست باشد این کاراکتر به جز یکی-دو مورد در طول سریال هیچوقت به مهرداد، پسرش لبخند نمی زند. چون در نگاه این زن زجرکشیده تک والدی که زندگی را نه از روی کتاب ها بلکه از دل جامعه آموخته و می خواهد پسرش را مرد بار بیاورد لبخند زدن به پسر باعث لوس شدنش می شود و من دلم محکم شد به اینکه شیده مادری است که با خیلی از مادرهای تلویزیونی فرق دارد.
«شیده» در مورد تربیت دخترش هم همین نکات را رعایت می کند؟
نه، اتفاقا در فیلمنامه با دخترم رابطه خیلی خشنی ندارم، اما این مادر با اینکه روی پسرش سخت گیری بیشتری دارد ولی اتفاقا او را بیشتر از دخترش دوست دارد. این نکته را جایی می بینیم که وقتی «شیده» غرق تنهایی خودش است پسرش است که کنارش می آید و حالش را خوب می کند. انگار که این زن با اینکه سالهاست روی پای خودش ایستاده، اما باز هم به یک نیرو و انرژی مردانه در زندگی اش نیاز دارد. شیده خلاف آنچه در ظاهر نشان می دهد، اما عاشق پسرش است و همین ویژگی دوگانه و پارادوکسیکال بود که به کاراکتر «شیده» خیلی بعد می داد. این شخصیت به قدری برایم عمیق است که یک بار به آقای افخمی گفتم؛ زحمتی که برای طراحی و نگارش شخصیت شیده کشیدید برای دیگر شخصیت های داستانتان نکشیدید.
خودتان نسبت به بازی خودتان نقد هم دارید. به عنوان مثال با دیدن سریال فکر کنید که کاش فلان صحنه را بهتر بازی می کردم؟
طبیعتا بله. به خصوص اینکه من نه تنها هر شب خود سریال را بلکه تکرارش را هم نگاه می کنم. به این جهت که اگر دیشب به کلیات سریال توجه کردم در تکرار به جزئیات آنهم توجه کنم و همیشه فکر می کنم هر انسانی اگر با خودش صادق باشد بهترین منتقد خودش است؛ چه در کار چه در زندگی. آنچه را که جلوی دوربین آقای افخمی بازی کردم هم همان بود که ایشان در آن لحظه از من خواست، اما وقتی که سریال را می بینم با خودم می گویم کاش در فلان صحنه پشت مانیتور نگاه و پیشنهاد خودم را هم مطرح کرده بودم تا ایشان بین نگاههای مختلف یکی را انتخاب می کردند.
هنگام مطالعه فیلمنامه، چقدر قصه «احضار» را باور کردید؟
«احضار» درصدد رد اعتقادات خرافی است و به نظرم برای اثبات بیشتر این موضوع باید تا انتهای سریال منتظر ماند. ایشان با ساخت این سریال درصدد هستند که مانع از حضور مردم در چنین مجالسی شوند تا هم مرتکب گناه نشود و هم تبعات ویرانگر حضور در این محافل دامان خودشان و خانوادهاش را نگیرد. متاسفانه امروزه شاهد این هستیم که مجالس احضار روحی برگزار می شود که اکثر قریب به اتفاق آنها بر پایه دروغ و فریبکاری است. در این مجالس فریبکاری هایی انجام می شود که آقای افخمی اصلا نمی توانند آنها را در تلویزیون نمایش دهند. به غیر از بخش های ماورایی و دینی این سریال که آقای برازش، مشاور مذهبی این سریال هم بر آن نظارت دقیق داشتند، بخش دیگر سریال مسائل مربوط به جوانان است که بارها انواع و اقسام آن را در جامعه مان دیده ایم و من به عنوان بازیگر زمانیکه این فیلمنامه را می خواندم کاملا باورش داشتم.
تصویربرداری سریال «احضار» به پایان رسیده؟
نه، هنوز چند قسمت پایانی نوشته هم نشده.
این سوال را از این جهت پرسیدم که بدانم تا چه اندازه واکنش اطرافیان و مردم در کوچه و خیابان نسبت به نقش شما در ادامه بازی تان تاثیرگذار است؟
قطعا تاثیر گذار است، اما این تاثیر و تغییر را خیلی باید با ظرافت انجام بدم. چون اگر بخواهم یکدفعه تغییرات گل درشتی روی نقش اعمال کنم مخاطب آن را پس می زند، اما خب یکسری حرف ها و انتقادات روی این شخصیت دیگر دست من نیست. به عنوان مثال شاید از نظر خود من هم کلاه بافتنی که این کاراکتر روی سرش می گذرد، جالب نیست، اما در نهایت حرف حرف کارگردان و طراح لباس است.
مهمترین انتقاد به این سریال بازی بازیگران جوان آن است. با وجود اینکه در بیشمار موارد دیگر بازی بازیگران با گذشت زمان برای مخاطب عادی می شود، اما تا اینجای سریال که بازی تصنعی این بازیگران و عدم رعایت ظرافت در بیان و اجرایشان برای مخاطب عادی نشده! آیا کمبود وقت باعث انتخاب چنین بازیگراهایی شده یا مسائل دیگر مثل صرفه جویی در این انتخاب ها دخیل است؟
من از وسط پروژه وارد آن شدم و اطلاعی راجع به این مسائل ندارم، اما بالاخره تمام کارگردان ها دوست دارند که با بازیگران جدید کار کنند و اساسا جوان ها هم باید از جایی کارشان را شروع کنند. این از افتخارات هر کارگردانی است که بگوید فلانی را من به دنیای تصویر و سینما معرفی کردم و آقای افخمی هم از این قاعده مستثنی نیستند.
این درست، اما من می گویم اگر هم به دلیل فضای کار آقای افخمی صلاح دیدند که از نابازیگر در کارشان استفاده کنند حداقل از نابازیگرانی استفاده می کردند که به معنای کیفی به کلیت سریال ضربه نزنند!
بازیگران جوان این سریال از یکی از بهترین آموزشگاههای هنری تهران انتخاب شدند. کمااینکه بعضی از بازیگران مطرح فعلی هستند هم اولین کار حرفه ای شان را با آقای افخمی انجام دادند و اتفاقا اولین تجربه بازیگری شان اصلا تجربه درخشان و آنچنانی نبود. بنابراین آقای افخمی کسی نیست که بی گدار به آب بزند. ایشان بر اساس تجربیات قبلی شان و علاقه مندی که به معرفی بازیگران جوان دارند، این کار را انجام دادند. بازیگران جوان این سریال هم بسیار نقدپذیر و مشتاق رشد و یادگیری هستند. آنها دائما از خود آقای افخمی و بازیگران باسابقه این سریال در حال پرس و جو هستند که کجای کارشان، نگاهشان و کلامشان غلط بوده و همین ویژگی شان است که آنها را در نظرم بسیار قابل احترام می کند.
کار با آقای افخمی چطور است؟«احضار» تجربه بسیار شیرینی برایم به همراه داشت. از این جهت که آقای افخمی وسواس ها و حساسیت هایی دارند که در هیچ کارگردانی دیگری نمونه آن را ندیده ام. به همین خاطر روزهای اول، کار برایم خیلی سخت بود، اما به قدری ایشان بااخلاق، حرفه ای، باوجدان و باانصاف هستند که خیلی زود همه ما ایشان را به چشم برادر بزرگتر دیدیم و کار جلو رفت.
از آنجا که سریال های مناسبتی مخاطب بیشتری نسبت به باقی سریال ها دارد، بیشتر دیده می شود و بنابراین بیشتر هم زیر تیغ منتقدان قرار می گیرد. از این بابت واهمه ای از بازی در همچین سریالی نداشتید؟
اصلا. چون خیلی انسان نقدپذیری هستم و حتی بعضا خودم از کسانیکه صلاحیت دارند و متخصص هستند، راجع به خیلی از مسائل نظرخواهی می کنم. اینکه بعضی ها به خصوص در فضای مجازی صرفا هیجاناتشان را تخلیه می کنند برایم مهم نیست، اما نظر تخصصی را با کمال میل می پذیرم.
و در پایان مابین سریال های رمضانی تلویزیون، پیش بینی می کنید کدام سریال در نهایت به عنوان پر بیننده ترین سریال انتخاب شود؟
پیش بینی دقیقی نمی توانم داشته باشم، اما با احترام به تمام تلاشی که دیگر همکارانم در شبکه های مختلف برای برنامه سازی در این ایام داشتند، فکر می کنم تا اینجا آنطور که از بازخوردهای مردم پیداست اقبال عمومی نسبت به «احضار» بیشتر از باقی سریال ها باشد. سریال سازی در تلویزیون به دلیل حساسیت هایی که وجود دارد بسیار مشکل تر از سینماست و چه خوب است که مردم با در نظر داشتن تمام وضعیت و شرایط موجود زحمات یک گروه را مورد ارزیابی قرار دهند.
منبع: ساناز قنبری – روزنامه نگار / جام جم آنلاین