ادواردو یکی از ثروتمندترین مردان جهان، صاحب کارخانههای فیات، فراری، مازراتی، آلفا، رمئو، لانچیا، آپارات، اویکو و چندین کارخانه تولید قطعات صنعتی، چند بانک خصوصی، شرکت طراحی مد و لباس، صاحب باشگاه اتومبیلرانی و باشگاه یونتوس است. همه این شکوه و ثروت پایان چندان دلانگیزی را برای زندگی ادواردو رقم نمیزند. جسد او در زیر پل ژنرال فرانکو پیدا میشود. مرگ مرموز ادواردو شوک بزرگی به همراه داشت و رسانهها سعی میکردند آن را خودکشی نشان دهند. در رمانی که بهزاد دانشگر از زندگی ادواردو نوشته، مسیر داستان با سه خط موازی و بازگشت به بطن داستان باعث کشف حقیقت دیگری درباره زندگی و مرگ او میشود.
رمزگشایی از نوع ایرانیداستان این رمان از جایی آغاز میشود که پیرمردی به نام لوییجی آستیجانو جسد ادواردو را زیر پل میبیند. پیرمرد به دلایلی از گزارش دادن به پلیس امتناع میکند اما بعد از مدتی پلیس وارد عمل میشود. در ادامه جستوجو توسط پوپو، خبرنگار ایتالیایی و تیم مستندساز ایرانی روایت میشود. پوپو سالها منتظر پیدا کردن مطلبی مناسب برای ارتقای شغلی است و تیم مستندساز ایرانی برای ساختن فیلمشان به دنبال واقعیت به ایتالیا سفر کردهاند. ابتدا هر دو گروه با شکست مواجه میشوند اما کمکم با پیدا شدن اسناد واقعی مانند عکس و خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی همچنین گفتوگو با نامزد ادواردو و بررسی خانواده او و تجسس در امر کالبدشکافی مقتول نکات مهمی برای آنها روشن میشود. هرچند دلیل قتل معلوم میشود اما نام قاتل و قاتلین در پردهای از ابهام باقی میماند.
قصه در سه خط داستانی پیش میرود و در نهایت به یک نقطه منتهی میشود آنهم قتل ادواردو آنیلی ملقب به مهدی آنیلی؛ نوکیش مسلمان شیعه. خط اول داستان روایت زندگی ادواردو، خانوادهاش، دوستانش، مسلمانشدنش و غلبه مافیای صهیونیست بر یک عقیده است. خط دوم داستان جریان سفر مستندسازان ایرانی به ایتالیا برای جستوجوی جریانات زندگی ادواردو و خط سوم جریان خبرنگار ایتالیایی که حقیقت را با ذهنیت خودش دنبال میکند. هرچند هر سه خط داستانی در یک نقطه به هم میرسند اما هر سه هنوز ماجراهایی دارند که ابتر باقی مانده است مانند: مساله قتل ادواردو، همچنین زندگی حسین و همسرش نسرین.
مستندنگاری یک مرگ
قصهها بین خیال و واقعیت در نوسان هستند؛ هر داستانی میتواند ریشه در واقعیت داشته باشد اما برخی قصهها کاملا براساس یک ماجرای واقعی نوشته میشوند و معمولا داستانهای برگرفته از یک ماجرای واقعی میتوانند برای مخاطب جذابتر و قابلقبولتر باشند. از جذابیتهای رمان ادواردو همین مستند بودن داستان است. قلم سلیس نویسنده، صحنهپردازیهای درست و خردهروایتهایی که باعث کشش و ادامه خوانش متن میشود. در رمان دو موضوع عاشقانه روایت میشود یکی داستان نسرین و حسین (بزرگمهر) دوم داستان خبرنگار ایتالیایی و دستیار جدیدش که هر دو در هالهای از ابهام قرار میگیرند. گویی نویسنده سرنخی به مخاطب میدهد و بعد مطلب را رها میکند و انتظار دارد مخاطب خودش به نتیجه برسد.
آنسوی معما
گرچه شخصیت ادواردو نقش پررنگی در رمان ندارد اما بهخوبی توانسته یکی از مسائل مهم جهان اسلام را مطرح کند. مشکلات تازه مسلمانان شیعه که نمیخواهند زیر یوغ صهیونیست زندگی کنند. این معنا باعث میشود ژانر به ظاهر پلیسی- معمایی با رویکردی سیاسی- مذهبی رنگوبوی دیگری پیدا کند. خصوصا با اشاره نویسنده به مسافرتهای ادواردو به ایران این مهم پررنگتر میشود. سفر به حرم امام رضا(ع) و دیگربار سفر برای دیدار با آقای خمینی در جماران. هر عمل اجتماعی در ذات خود یک عمل سیاسی است. درونمایه اصلی یک اثر ادبی میتواند در شرایط حال حاضر تبلیغ سیاست یا دین باشد. گسترش چنین رویکردی در سطح کلان مورد علاقه و حمایت سرمایهداران و حاکمان کشورها و مردمان آن است زیرا دولتها برای حفظ شرایط خود به چنین موضوعاتی نیازمند هستند. شاید داستانها نتوانند ما را به حقیقت محض هدایت کنند اما میتوانند راههای رسیدن به حقیقت را نشان دهند. رمان ادواردو توانسته این مهم را برآورده کند.
اگر کشف حقیقت که مساله اصلی سه خط اصلی رمان ادواردو است را معیار این نقد قرار دهیم قبل از آن باید به موضوع دیگری اشاره کنیم و آن فردیت هر انسان به عنوان یک عضو از خانواده یا جامعه است. نادیده گرفتن فردیت، مسالهای است که مورد توجه نویسنده بوده و لابهلای ماجراهای معمایی داستان به آن میپردازد؛ اگرچه این داستان در دل اروپا شکل گرفته اما نادیده گرفتن برخی حقوق طبیعی یک انسان، یادآور دیدگاه طالبان و داعش است. اگر خانواده ویترین یک فرد باشد ما شاهد نمای وحشتناکی از خانواده سلطنتی ادواردو هستیم که برای ترس از دست دادن اموالشان و نفوذ قوم یهودی در تار و پود زندگیشان نهتنها یک فرد را به قتل میرسانند که شاهد کشتن یک ایمان هستیم. سوالی که مطرح میشود آن است که آزادی بیان در کجای حاکمیتشان وجود دارد وقتی بستر فکری از بنیاد دچار دگماتیسم است؟ دیگر آنکه هر انسان یک دنیای کامل است. هر جذابیتی که در این جهان وجود داشته باشد کاملتر و زیباترش در وجود خودمان نهفته است که باید به کشف آن برسیم تا بتوانیم به حقیقت در بیرون دست یابیم. اگر رسالت انسان کشف خود باشد به نظر میرسد ادواردو به آن رسیده است؛ همچون فرانسیس قدیس که توانسته با انتخابش پایههای استبداد کاخ سناتور و مافیا را در ایتالیا بلرزاند. این مهم زمانی صورت میگیرد که هدف و انتخاب راه رسیدن به هدف درست باشد و الا در سال صدها نفر به دین اسلام و مذهب شیعه میپیوندند اما یک نفر میشود شهید مهدی آنیلی.
منبع: مهرو پیرحیاتی - منتقد ادبی / روزنامه جام جم