هجدهم اردیبهشت، شنبه ساعت ۴ اتفاق افتاد. در کابل اتفاق افتاد. صدایی مهیب، آتش، ترکشهای گدازان و بوی خون و گوشت زغال شده فضا را بغلکرده بود. هشتاد و پنج انسان در ثانیهای بدل به ارواحی یله در آسمانها شدند.
در مدرسه «سید الشهدا»(ع) اتفاق افتاد. اینبار هم غرب کابل بود. دانش آموزان شاداب و لبریز آرزو، دخترکان معصوم سرشار از امید در تباهی جنگ، همه ناگهان چون میوههای رسیده یا چون برگ درختان پاییزی فروریختند اما سوخته اما تکه تکه شده.
چنانکه تا هنوز 15 نفر از شهدا قابل شناسایی نیستند. این روزها در افغانستان مرگ ارزانترین کالاست. اوضاع امنیتی چنان متزلزل است که دولت حتی قادر به تامین امنیت دبستانها نیست و به این اذعان دارد. هردو سوی جنگ شعار صلح میدهند، اما گفتن این واژه از عمل کردن به آن خیلی آسانتر است. عباس استانکزی ماهها پیشتر در مسکو گفت اگر اشرف غنی کنار برود ما با دولت جایگزین او مذاکرات صلح را آغاز میکنیم. اما نشد. جنگها شدیدتر شدند زیرا آقای غنی گفت قهرمان صلح است وکنار نمیرود.
فقط خدا میداند تا امروز چه تعداد از مردم مظلوم افغانستان با خونشان تاوان لجبازی طالبان و قهرمان صلح ماندن دکتر غنی را دادهاند. در هرج و مرج کشتن آسان میشود.
آلبوم ترورها ورق خورد و باز فقط خدا میدانست قاتل کیست. تقریبا در هیچ ترور هدفمندی کسی مسؤولیت نمیپذیرد.
این اوضاع برای آنها که بهدنبال حذف دشمنان خویشند، یک بهشت تمام عیار است. میکشی و بعد محکوم میکنی و قتلها را به گردن دشمن میاندازی. یا دشمنت میکشد و تو را متهم میکند یا از جغرافیایی دیگر میآیند و میکشند و هردوطرف را متهم میکنند.
یک چیز اما روشن است. در تمام این سالها و ماهها شیعیان و بهویژه هزارهها، هدف حملات بیسابقهای قرار گرفتهاند.
فقط به یک آموزشگاه کنکور در غرب کابل(منطقهای که ساکنانش عمدتاً شیعیان هزارهاند) طی دوسال دوبار حمله انتحاری شد با قریب 200شهید وزخمی.
به دبیرستان دخترانه، به باشگاه ورزشی، به هیات عزاداران حسینی، به خبرگزاری، به اجتماع سالگرد عبدالعلی مزاری و...حتی به یک زایشگاه، طوریکه در کنار انبوه شهدا و مجروحان، نوزادی پیش از تولد و در شکم مادرش تیر خورد. در غرب کابل هر جایی و جنبندهای هدف بالقوه حمله انتحاری است.
انگار یک نسلکشی تمامعیار در حال وقوع است. با این همه، یک نماینده پارلمان افغانستان که از افراطگرایان سرشناس قومی است آشکارا در صحن مجلس، هزارهها را به «تکرار تاریخ» وعده داد و تهدید کرد. عبدالرحمان خان (1259-1280ش) ازحکام بدنام تاریخ افغانستان بیش از 60 درصد جمعیت هزارهها را به طرز وحشیانهای قتلعام و محو کرد.
حالا دارند به وعده خود وفا میکنند. با آتش انداختن به جان غرب کابل، با قصابی کردن دخترکان مدرسه سیدالشهدا(ع) وتیر زدن به طفل هزاره پیش از تولد و در شکم مادرش و...تاریخ تکرار میشود! البته این قاتلان، دیگر اقوام افغانستان را هم بینصیب نگذاشتند.
یک هفته پیش از حمله اخیر، آنها در لوگر ۲۴ دانشآموز را که ۲۳نفرشان از یک دهکده بودند، بهشهادت رساندند. قیامتی شده بود در روستا.
از مقامات ارشد آمریکایی پرسیدم؛ اگر دهها نفر از زنها و بچههای ما کشته شوند این تروریسم هست یا نیست؟ مقامات آمریکایی گفتند خیر این تروریسم نیست. تروریسم زمانی هست که علیه منافع ما باشد. این سخنان حامد کرزی رئیس جمهور سابق افغانستان است.
حالا عشق سینماها میتوانند «12 نیرومند» نیکولای فوسی با فیلمنامه پیترکریگ و 35 میلیون دلار هزینه را دوباره ببینند. حالا احتمالا میفهمند چرا در پرخرجترین فیلمهای هالیوود با موضوع افغانستان آقای کرزی یا کاراکتر او تا این حد مسخره میشود. البته تا کنون آقای غنی تمسخر یا از او تصویرسازی منفی نشده است.
بگذریم. یافتن مجرم ساده نیست. مرسوم است پلیسها در پروندههای قتل یک قانون نانوشته دارند. تفحص وتعقیب را از کسانی شروع میکنند که با وقوع حادثه بیشترین سود را میبرند. اینطوری لیست متهمان یا همان مجرمان و قاتلان احتمالی کوتاهتر میشود.
محمدحسین جعفریان - کارشناس ارشد مسائل افغانستان / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد