به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، رسیدگی به این پرونده از پنجماردیبهشت سال 84 و با گزارش شهادت یک مامور پلیس در شهریار و فرار سه متهم آغاز شد.
بررسیها نشان داد استواردوم سیروس فولادوند و یکی از همکارانش در شهریار به یک دستگاه پژو مشکوک شده و به راننده و دو سرنشین آن دستور ایست میدهند. زمانی که استوار پلیس قصد داشت راننده را بازرسی بدنی کند، راننده به سوی او شلیک کرد و همراه دو همدستش گریخت.
به دلیل اصابت گلوله به قلب مامور پلیس او به شهادت رسید و تحقیقات برای دستگیری سه متهم آغاز شد. با گذشت چند ماه از این ماجرا ماموران دو متهم پرونده را دستگیر کردند اما ضارب به نام مهدی فراری بود.
14 سال بعد از این قتل، مهدی در یکی از شهرستانهای غربی کشور شناسایی و در عملیاتی ویژه دستگیر شد. این مرد 43ساله به شلیک خونین اعتراف کرد و گفت: من و دو نفر از دوستانم به باغی در شهریار میرفتیم که ماموران پلیس ایست دادند. استوار فولادوند در بازرسی بدنی سلاحم را پیدا کرد. به دروغ گفتم مامور هستم اما قبول نکرد و قصد داشت سلاح را بگیرد که گلولهای شلیک شد و به قلب او اصابت کرد.
وی درباره علت حمل سلاح گفت: سلاح متعلق به یکی از دوستانم بود. ما برای خرید یک دستگاه فلزیاب به باغی میرفتیم و آن را به امانت گرفتم تا اگر مشکلی پیشآمد بتوانم دفاع کنم.
با تکمیل تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست به اتهام قتل، مشارکت در سرقت و حمل سلاح گرم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران رسیدگی شد. در ابتدای این جلسه وکیل اولیای دم برای قاتل درخواست قصاص و برای دو متهم دیگر درخواست اشد مجازات کرد و گفت: شهید فولادوند در زمانی که به شهادت رسید پسر سهماههای داشت که الان 16.5 ساله شده است.
نماینده ناجا هم در شکایتی اعلام کرد: تیراندازی از فاصلهای نزدیک صورت گرفته و گلوله مستقیم به قلب مامور پلیس اصابت کرده است. به نمایندگی از ناجا درخواست مجازات متهم را دارم.
در ادامه رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به مهدی از او خواست از خود دفاع کند که او مدعی شد: آن روز همراه سعید و منصور به پارکینگی در شهریار رفتیم و ماشین را برداشتیم تا به باغی در حاشیه شهریار برویم. در میان راه ماموران به ما دستور ایست داده و مدارک خواستند. مدارک را دادم اما استوار فولادوند در بازرسی بدنی من، سلاح را پیدا کرد و خواست آن را بگیرد که گلوله شلیک شد و من گیج شده و فرار کردم. قصد قتل نداشتم و اسلحه از قبل مسلح شده بود و من خبر نداشتم.
رئیس دادگاه: چرا 14 سال فرار کردی؟
متهم به قتل: ترسیده بودم و به همین دلیل به شهرهای مختلف رفته و زندگی مخفیانهای در پیش گرفتم.
سپس منصور در جایگاه قرار گرفت و گفت: اتهام معاونت در قتل را قبول ندارم. آن روز در ماشین بودم که صدای شلیک گلوله را شنیدم و از شیشه عقب دیدم مامور پلیس روی زمین افتاد و مهدی سوار شد و فرار کردیم.
سومین متهم در دادگاه حاضر نشده بود و وکیلش در دفاع از او گفت: نمیدانم موکلم به چه دلیلی در دادگاه حاضر نشده اما طبق گفتههایش در پرونده، نقشی در قتل نداشته است.
پس از آخرین دفاع متهمان، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
حوادث - روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد