آذری‌جهرمی در حاشیه جلسه هیئت دولت:

پرتاب ناموفق ماهواره «پارس یک» و «ناهید» صحت ندارد

نامزد سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری:

برنامه‌ های «دولت سلام» با کمک 150 نفر از جوانان نخبه تهیه شده است

نامزد سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: برنامه‌های «دولت سلام» با کمک 150 نفر از جوانان نخبه تهیه شده است.
کد خبر: ۱۳۲۰۷۸۱

به گزارش جام جم آنلاین، امیرحسین قاضی زاده هاشمی، نامزد سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در برنامه دستخط حضور یافت.

مشروح این برنامه به شرح زیر است:

در این برنامه هم میزبان یکی دیگر از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری هستیم؛ کسی که متولد ۲۵ فروردین ۱۳۵۰ در فریمان در یک خانواده مذهبی است. دانشیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران، پزشک متخصص جراحی سر و گردن، گوش و حلق و بینی است.

کسی است که در دوران دانشجویی از فعالان دانشجویی بوده و از مجلس هشتم نماینده مجلس شورای اسلامی شده و تا همین مجلس یازدهم ادامه دارد. در سال اول مجلس یازدهم که چند روز پیش به پایان رسید، نائب رئیس اول مجلس شورای اسلامی بوده است. به نوعی از چهره های جوان حاضر در میان نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری محسوب می شود. پیش از مجلس هم ریاست دانشگاه علوم پزشکی سمنان را عهده‌دار بوده است.

سلام؛ خوش آمدید. چطور شد آقای قاضی زاده هاشمی در این مقطع حساس و تاریخی قصد کرد وارد عرصه ریاست جمهوری شود؟

اگر بخواهم داستان آن را بیان کنم قصه طولانی می شود. تصمیم مقطعی و ناگهانی نبوده است. این گونه نبود که مثلا نزدیک انتخابات شود و من هم احساس کنم که بنده به سطحی رسیده‌ام که می توانم رئیس جمهور شوم - چون من یک نگاه خاصی در موضوع صلاحیت دارم و اگر لازم شد توضیح خواهم داد - بعد بیایم و تصمیم به ثبت نام بگیرم و بخواهم شانس خود را امتحان کنم.

ما سال 97 با جمعی از دوستانی که کار تحلیلی انجام می دهیم به این جمع‌بندی رسیدیم که برخی از مشکلات کشور مزمن شده و دولت های مختلف که می آیند جابجایی مدیران، آن مشکلات مزمن را حل و فصل نمی کند. مثلاً نمونه تورم را نگاه کنید. تقریباً معیشت، گرانی و تورم شعار تمام دولت ها بوده است. این دال مرکزی گفتمان آنها بوده و هر یک به یک چیزی می‌چسباند. یکی از جنگ در ایجاد تورم نام می برد و با سازندگی قصد اصلاح داشت، دیگری می‌گفت مشکلات اقتصادی را با توسعه سیاسی درست می کنم، دیگری گفته مشکلات اقتصادی برای فاصله طبقاتی است و فاسدین را کنار می‌زنم، دیگری گفته مشکلات اقتصادی به دلیل ارتباط با غرب و آمریکاست. در نهایت خود موضوع درست نشده و سرجای خودش باقی مانده است. آسیب های اجتماعی هم تقریباً همین است، مسئله کاهش باروری، افزایش سن ازدواج، طلاق و غیره نیز به همین منوال است. بخواهم نمونه ذکر کنم در حوزه فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی، مسائل مزمن شده و دولت های مختلف می آیند و نمی توانند این مسائل را حل کنند.

به یک بیانیه تحلیلی رسیدیم و نام آن را «فصل پروانگی» گذاشتم که آن را منتشر کردیم. انجا حرف ما با جوانانی که کار می کردیم این بود که مسئله پوست اندازی نیست. اینطور نیست که آدم ها عوض شوند کار درست می شود. انقلاب اسلامی که به پیروزی رسیده رویکرد سیاسی و سازمان سیاسی کشور را تغییر داده است اما نظام اداری کشور تغییر پیدا نکرده است و نظام اداری موجود در کشور و ساختار حاکم بر اداره کشور ساختار 100 ساله است؛ فارغ از این که هیچ ربطی به انقلاب اسلامی ندارد فرسوده هم هست. یعنی حتی اگر انقلاب اسلامی نبود فرسودگی این سازمان و ناوگان آثار سوء می‌گذاشت و ما این را وصله و پینه کرده‌ایم. وقت این رسیده که نظام ها تغییر کند. حضرت آقا که بیانیه گام دوم را ابلاغ کردند، آن را تائیدیه ای بر این نظریه دیدیم. بعد هم بحث دولت جوان حزب اللهی مطرح شد. در همان گفتگویی که ایشان با جمعی از جوانان داشتند، گفتند این دولت جوان حزب اللهی باید بیاید تا تحول عظیم در نظام مدیریت کشور ایجاد شود. این تحول عظیم در نظام مدیریت کشور یعنی انقلاب در سازوکارها. اخیراً هم که رهبر انقلاب با مجلس صحبت کردند، بیان کردند سیاست ها باید تغییر کند. مقام معظم رهبری چند وقت پیش بیان کردند که برنامه ریزی های درازمدت داشته باشید.

ببینید، ما همیشه در موقعیت حساس کنونی هستیم و هیچ گاه از این موقعیت خارج نمی شویم و همیشه با پیامدهای پشت هم و سریعی که به ما برخورد می کند روبرو می شویم و همیشه هم عقب هستیم. دولت های ما بسیار زحمت کشیده‌اند و نمی خواهم بی‌انصافی کنم؛ بالاخره این رشدی که بعد از انقلاب اتفاق افتاده، ماحصل عملکرد همین دولت هاست.

ما یک اندیشکده ای به نام «بسامد گام دوم» درست کردیم که در دو سال گذشته خواستیم این موضوع تبدیل به مدل و اقدام شود و فقط گفتمان باقی نماند، چون ماموریت را رهبری به جوانان دادند. ما به عنوان بخشی از جوانان این کشور 150-100 نفر جمع شدیم. الان هم یک مدل تحول داریم که به نام «دولت مردم» و بعنوان نظریه است. یک سلسله برنامه اجرایی در حوزه های مختلف داریم که هم به مسائل اضطراری مردم توجه می کند و هم نظام مدیریت کشور را در عرصه های مختلف تغییر می دهد. من نه به عنوان یک نفر، بلکه بعنوان نماینده یک رویکرد تحولی امروز در خدمت شما هستم؛ چون اصلا ریاست جمهوری یک نفره نیست. این باور که ما رئیس جمهور انتخاب می کنیم اشتباه است. ما یک نظام فکری را انتخاب می کنیم، یک رویکرد را انتخاب می کنیم، یک نظام برنامه ای را انتخاب می کنیم و این درباره این جمع صادق است.

چه قابلیت هایی را در خود دیدید که وارد عرصه شوید و این نظام فکری را جلو ببرید؟

شاید یکی از موسسین این ایده مرکزی و دال مرکزی این گفتمان، من بودم و مجموعه اندیشکده و دوستان را اداره می کردم. بعلاوه اینکه در دوستانی که با ما همراهی کردند دوستانی هستند که صاحب پست معاون وزارت و پست های مدیریتی زیادی دارند اما شاید هیچ یک این سابقه بعنوان رجل سیاسی مذهبی قابل شناسایی باشد، در آن ها نبود و ما با هم هم قسم شدیم که این موضوع فرد نیست و موضوع یک جریان است. شاید بزرگترین قابلیت من، یک کار تشکیلاتی و بکارگیری جوانان مدیر، دانشگاهی، انقلابی نوخواسته است تا بتوانند اهداف گام دوم را به نتیجه برسانند.

آیا شما اختیارات رئیس جمهور در قانون اساسی را برای به سرانجام رساندن کارهایی که بتوان مشکلات مردم را به صورت جامع حل کرد، کافی می‌دانید یا مثل برخی الان می گویید اختیارات کافی است و بعد در عرصه ای که ورود پیدا می کنند می گویند رئیس جمهور فقط تدارکاتچی است؟

ما برعکس این سوال شما را عمل کردیم. ما اختیارات رئیس جمهور را استخراج کردیم و بر اساس آن طراحی کردیم. نه اینکه برنامه ای بنویسیم که خارج از حدود اختیارات قانون اساسی و خارج از وظایف رئیس جمهور است و بعد در آن گیر کنیم. مثلا ممکن است من در نظام سیاسی معتقد باشم نظام پارلمانی برای کشور ما مناسب تر است ولی نظام ما نیمه ریاستی است؛ بنابراین بر اساس ریاستی تصمیم گرفتیم.

در قانون اساسی ما فدرالیسم نیامده، اما تمرکززدایی اجرایی طبق اصل 127 قانون اساسی آمده است بنابراین برخی از دوستان که شعار ایجاد دولت های فدرال یا مناطق فدرال می کنند خلاف قانون اساسی است. ما آمده ایم تمرکززدایی تعریف کردیم؛ یعنی قانون گذاری قابل واگذاری نیست، اختیارات اجرایی قابل واگذاری است که طبق اصل 127 قانون اساسی است. ما ظرفیت های قانونی، چه سیاست های کلی و چه قانون اساسی را درآورده ایم. من مرد قانون هستم و 13 سال است در مجلس حضور دارم، با مجمع، با شورای انقلاب فرهنگی کار کردم و اسناد بالادستی را خوب می شناسم و دوستانی هم که با ما کار کردند همینطور هستند. ما در چهارچوب اختیارات رئیس جمهور برنامه ریزی کردیم که گیر این ماجراها نیفتیم.

به نظر می رسد دو نوع نگاه برای حل مشکلات اقتصادی وجود دارد. یک نگاه می‌گوید باید نگاه به درون داشته باشیم و اتکا به توانمندی های داخلی داشته باشیم و در عرصه بین المللی هم از ظرفیت های بین المللی استفاده کنیم. یک نگاه دیگر اولویت نخست را استفاده از ارتباط بین المللی و نگاه به بیرون قرار می دهد. شما کدام نگاه را قبول دارید و بیشتر می پسندید؟

هر دو و هیچ کدام! حالا شاید تعجب کنید. آنهایی که صحبت از بین الملل می کنند منظور آنها 5-4 کشور است، در حالی که ما 200 کشور در دنیا داریم. کشوری که می خواهد رشد یابد، رشد مثبت داشته باشد، می‌تواند بدون صادرات و بدون پیوند خوردن در اقتصاد رشد ایجاد کند؟ خیر.

یعنی کشوری مثل ما با 80 میلیون جمعیت دارد یا مانند روسیه یا ژاپن با جمعیت بیشتر از ما، بدون تبادل تجاری جهانی می تواند رشد اقتصادی ایجاد کند؟ می تواند کیفیت کالا ایجاد کند؟ چون یک اصل در رشد اقتصادی، رقابت و عدم انحصار است و باید از تولید داخل حمایت کنیم و اولویت تولید داخل است. به همین خاطر طراحی ما توسعه بازار است.

اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصاد درون زا و برون گرا است. یعنی باید پایه های اقتصاد داخل کشور باشد، اقتصاد در مقابل تکانه های خارجی مقاوم باشد. 20 درصد تبادل اقتصادی پذیرفته است، 20 درصد واردات و 20 درصد صادرات است. هر چه تراز واردات و صادرات بیشتر شود، بهتر است. یعنی صادرات ما حتماً نسبت به واردات بیشتر باشد، ولی این میزان را باید بپذیریم. وقتی از این صحبت می کنیم یعنی بازار 600 میلیون نفری را باید ایران مدیریت کند و منطقه هم در اختیار ماست. ما می توانیم. ما در منطقه ای هستیم که غیر از 600 میلیون، نزدیک یک جمعیت 2 میلیاردی هم قرار داریم.

در همین منطقه 600 میلیون نفری ما می توانیم مدیر زنجیره تامین منطقه شویم. یعنی در تولید و تجارت اشتراکات فراوانی با منطقه درست کنیم. با ملت هایی که با ما تعلق دارند، با ما دوست هستند، به ما علاقه‌مند هستند، با ما کار می کنند، حاضر هستند برای ما فداکاری کنند و ما هم برای آنها فداکاری می کنیم، همکاری کنیم.

ما یک شعاری داریم که می گویم عمق استراتژیک برادر خود شوید تا عمق استراتژیک شما بشود؛ این نوعی تبادل است. مردم منطقه هم ما را امتحان کرده اند و دیده اند هر زمان همه آنها را تنها گذاشتند ما کنار آنها بودیم و حاضر شدیم برای آنها خون بدهیم؛ این باور آنهاست. در فرهنگ و امنیت با منطقه پیوند خوردیم اما در اقصتاد هنوز پیوند نخورده ایم. باید در اقتصاد هم پیوند بخوریم. بنابراین به اقتصاد درون‌زا و برون‌گرا معتقد هستم که با این تعریف است، نه با تعریف غرب‌گراها.

سهم تحریم ها و سوءمدیریت ها را در مشکلات اقتصادی چقدر می بینید؟

هم تحریم مشکل برای ما درست کرده و بدتر از آن، سوءمدیریت برای ما مشکل زا بوده است. شعار ما وقتی میگوییم آمده ایم انقلاب سازوکاری انجام بدهیم، بدین معنا است که سازمان و ساختار اداره کننده کشور داریم که فرسوده است که متعلق به این دوره و این زمانه نیست، برای یک حرکت چابک و سریع آماده نیست. بروکراسی درهم تنیده است؛ اینها همه سوءمدیریت است. سومدیریت، سوءمدیران به تنهایی نیست. سوءمدیرانی است که اینها را درست نکردند. شاید بزرگ ترین تقصیر دولتمردان ما در گذشته این نبوده که خود بد عمل کردند و بد تصمیم گرفتند، که این هم بوده اما بزرگ تر این بود که اصلاحات نهادی انجام ندادند. نظام نهادی را انقلابی نکردند.

امام (ره) که انقلاب کرد یکسری نهاد انقلابی آورد. همین نهادهای انقلابی به جز سپاه و بسیج بقیه تغییر ماهیت دادند و شکل آنها تغییر کرد و یک سازمان اداری مانند بقیه شدند در حالی که ادارات باید نهاد انقلابی می شدند و کارکرد انقلابی پیدا می کردند. نهاد انقلابی شخصیت انقلابی همچون حاج قاسم است، همانطور که مقام معظم رهبری مثال می زنند. حاج قاسم همه جا هست، 40 سال مجاهدت شبانه روزی است. مردم خوزستان درگیر سیل می شوند، به آنجا می رود؛ بیرون کشور حضور دارد. هیچ جایی نبود که حاج قاسم حضور نداشته باشد و این نمونه مدیر گام دومی می‌شود. یعنی انسانی که هیچ چیز برای خود و خانواده خودش نمی خواهد و همه امور را با مردم جلو می برد. اگر از حاج قاسم مردم را بگیرید، هیچ یک از این موفقیت هایی که توانست بدست بیاورد، را بدست نمی‌آورد.

برخی از سوءمدیریت ها با عنوان خودتحریمی نام برده می شود. اگر این را قبول دارید مصادیقی برای این دارید؟ اگر مصادیقی دارید راهکارهای شما چیست؟

من بحث مجوزها را مثال می‌زنم. بحث مجوزها در جهان جمع شده است و الان مسئله اهلیت در جهان مطرح است؛ یعنی کسی اهلیت کاری دارد یا خیر. اگر اهلیت داشت کار را به او بسپارند. دولت استانداردها را تعریف کند و بگوید استاندارد این شغل فلان شاخص است و فردی که اهلیت دارد و بتواند فعالیت کند، دولت هم نظارت پسینی کند. اگر طرف از این چهارچوب خارج شد با او برخورد کند و پروانه فعالیت او را بگیرد و فرد را ممنوع‌الکار کند.

ما برای ساده‌ترین کار باید 17 دستگاه تصمیم بگیرند و مجوز بدهند و شما کار کنید که 11 ماه طول می کشد. این موضوع در کشور گرجستان که نظام شفافیت جامع را پیاده کرده، دو ساعت است! برای ایجاد کارخانه فولاد، نه برای کار ساده مثل مرغداری و گاوداری که 11 ماه طول می کشد. از این بگیرید و الی ماشاالله مثال داریم. در توزیع رانت ارز 4200 که هزار جور سلطان از آن درآمد. چه کسی گفته باید واردات و صادرات باید دست یک عده خاصی باشد؟ کسی که این اهلیت را دارد باید فعال شود. اصلا چرا باید قیمت رانتی باشد؟ این مدل صحیحی است؟ یک تصمیم بگیریم، رانت ایجاد کنیم، بعد عده ای به اصحاب قدرت و ثروت وصل شوند، از این رانت استفاده کنند و بعد دنبال اینها برویم و آنها را مجازات کنیم! ما صد تا ساحت داریم که اداره کشور را برعهده دارد. باید مجموعه زیست‌بوم کشور تغییر یابدف باید اکوسیستم تغییر کند تا مشکلات حل شود. با حل یک یا دو موضوع، تک ساختی به نتیجه نمی رسیم. تعداد زیادی اقدامات موردی بی نتیجه داشتیم.

در خانواده بزرگ قاضی زاده هاشمی بیکار دارید؟

بله.

وقتی با آنها مواجه می شوید و از شما طلب می کنند که یک شغلی برای آنها جور کنید بعنوان یک مسئول در جمهوری اسلامی چه حسی پیدا می کنید؟

خیلی ناراحت می شوم.

خب چه کاری می توان برای آنها انجام داد؟

ببینید، شغل در جمهوری اسلامی معادل «کار دولتی» شده است. یعنی وقتی می گویند به ما شغلی بدهید یعنی ما را به سازمان دولتی و یا شبه دولتی معرفی کنید که ما را استخدام کند و یک حقوقی به ما بدهد. روح کارآفرینی وجود ندارد.

من معتقد هستم و طرحی هم داریم که ظرف دو سال می توانیم تمام افراد جویای کار را شاغل کنیم. حدود 6 میلیون نفر بیکار مطلق یا مشاغل ناقص داریم. شغل ناقص شغلی است که فرد چند ساعت در هفته کار می کند اما دستمزد او از حداقل حقوق قانون کار پائین تر است. چون حداقل قانون کار را کف معیشت می‌گوییم. از این 6 میلیون نفر حدود 5 میلیون نفر جویای کار هستند. یک میلیون کسانی هستند که می گویند دنبال کار هستند، اما اهل کار به آنن معنا نیستند. این 5 میلیون نفر و سالی دو میلیون نفر را با وضع فعلی ... حدود 100 هزار میلیارد تومان منبع مالی نیاز دارد که نه به صورت یارانه بلکه بصورت تسهیلات پرداخت شود؛ تسهیلات موقت هم نیاز دارد. می توان اینها را سرکار برد ولی جنس کار اینها دولتی نیست. جنس کار این نیست که من چون فلان مدرک لیسانس را گرفته ام متناسب با آن کار کنم.

ما یک نقشه ای از کل کشور تهیه کردیم و شهرستان به شهرستان است. مزیت های شغلی هر شهرستانی را مشخص کردیم و بر اساس آمایش سرزمینی و نیازهای شغلی طراحی کردیم. سامانه ای طراحی کردیم و این سامانه بالا می آید و افراد ثبت نام می کنند. دارایی‌هایشان را هم ذکر می کنند. مثلاً فردی با پدر خودش زمین کشاورزی دارد. مرتعی در اختیار دارد. امکاناتی که فرد دارد را اعلام می کند و با توجه به آن اعلام می کنیم که مثلا برای فرد زنبورداری و یا غیره مناسب است. در کنار این فرد قرار می گیریم و سه ماه آموزش می بیند و امکانات اولیه آن شغل را برای او خریداری می کنیم و در اختیار وی قرار می دهیم و محصول نهایی هم ما می خریم. این چرخه هم رشد اقتصادی ایجاد می کند، هم درآمد ایجاد می کند و هم فرد از بیکاری در می آید و هم تورم را کاهش می دهد و بعد حساب می کردیم 100 هزار میلیارد تومان در عرض سه سال و نیم باز می گردد.

خبر دارید سن ازدواج الان چقدر است؟

متاسفانه بالا رفته است. در آقایان به 27 سال می رسد و در خانم ها به 23 سال رسیده است.

سن ادواج باید چقدر باشد؟

سن ازدواج مطلوب طبق استانداردهای جهانی و فیزیولوژیک در مورد آقایان تا 22 سال است و در مورد خانم ها 19 سالگی است.

اگر رئیس جمهور شوید اولویت اول شما برای این که کاری برای ازدواج جوانان کنید چیست؟

من یک حرف شازی بیان کردم که 500 میلیون بود و خیلی سروصدا کرد... ببینید حضرت آقا در مجلس هشتم درباره قضیه فرزندآوری نکته ای بیان کردند که کارهایی شورای عالی انقلاب فرهنگی کرده بود، من آنجا مسئول کمیته مجلس برای موضوع فرزندآوری شدم. در آنجا خیلی مطالعه و کار کردیم.

یکی از موضوعات فرزندآوری افزایش سن ازدواج است چون دامنه باروری کاهش می یابد در نتیجه تعداد فرزند نیز کاهش می یابد و یکی از بحث های جدی ما کاهش سن ازدواج به حد مطلوب بود؛ البته با کودک همسری مخالف هستیم ولی سن مطلوبی که وجود دارد. در آنجا به موانع ازدواج رسیدیم. موانع ازدواج چند مورد کاملاً روشن است و استخراج شده است و در مقالات مختلف وجود دارد و مرکز پژوهش ها هم چاپ کرده است؛ مثلاً نبود شغل، سربازی، طولانی شدن تحصیلات دانشگاهی و از این قبیل است. بنابراین اگر بخواهیم سن ازدواج کاهش یابد باید این موانع را برداریم که در شعارهای من وجود دارد و هم باید از تشکیل زندگی پشتیبانی کنیم. برای تشکیل زندگی باید هزینه های ازدواج را کمک کنیم و هزینه مسکن اولیه را کمک کنیم و هزینه های اشتغال را کمک کنیم.

برای این یک صندوق اعتبار خانواده درست کردیم و هر زوج ایرانی 500 میلیون تومان اعتبار پیش ما دارند؛ برخی این را وام تعبیر کردند. منابع مالی این را هم دیده ایم، چون برخی سمپاشی در این خصوص کردند، قدری توضیح بدهم بد نیست. 3-2 قانون امسال مجلس مانند قانون مسکن، قانون بودجه ای که گذراندیم منابع آن را دیدیم یعنی من حرف جدیدی بیان نکردم، من فقط درگاه مدیریتی آن را تعریف می کنم و می‌گویم به جای اینکه رها کنیم و جوانان برای ازدواج از یک جا وام بگیرند و از یک جا برای مسکن وام بگیرند و برای اشتغال هم از جای دیگری وام بگیرند، یک درگاه مدیریتی در یک جا درست می کنیم تمام زوج هایی که در این درگاه قرار می گیرند در صورتی که ازدواج به موقع انجام بدهند، در سنی که ازدواج مطلوب است، از آنها پشتیبانی می کنیم.

دختر و پسر شما ازدواج کرده اند؟

نخیر، هنوز.

از هزینه های ازدواج خبر دارید؟

بله. چون یک مورد در شرف ازدواج داریم از هزینه ها خبر دارم.

اگر بخواهید دختر را عروس و پسر را داماد کنید مهریه را چقدر در نظر می گیرید؟

مهریه خانم من 14 سکه بوده و بالاخره بخواهیم مهریه برای طرف تعیین کنیم همان 14 سکه بیشتر نخواهد بود. در رابطه با جهیزیه هم چون حضرت آقا عنوان کردند کسانی که مقلد من هستند، حرام است که کالای غیرایرانی بخرند، حتماً کالای ایرانی خواهد بود، ولی در حد عرف دیگه ...

ولی اوضاع خیلی سخت است!

بله، خیلی سخت شده است. ایرانی هم گران شده است. ارزان ترین یخچال ها 20-15 میلیون شده است.

از فضای مجازی خبر دارید؟

منظورتان چقدر عمق خبر است؟ بعنوان مصرف کننده که همه در فضای مجازی هستند و کرونا هم ما را به این فضا غلتانده است.

اگر فرزندان شما در فضای مجازی باشند و استفاده کنند، با دغدغه مواجه هستید یا خیال شما راحت است؟

حتماً نگران هستم. ما خانواده مذهبی هستیم و در شرایط خاصی تربیت شدیم و علاقه‌مند هستیم فرزندان ما هم در آن شرایط تربیت شوند و آلوده نشوند.

باید چه کار کرد؟

باید حکمرانی فضای مجازی تغییر کند. همان بحث هایی که ابتدا بیان کردم. ما در این مدل حکمرانی نسبت به پدیده ها منفعل هستیم. پدیده ها از ما عبور می کنند و ما تازه درباره آن فکر می کنیم. مثل رمز ارزها که موضوع امروز نیست، موضوع 15 ساله جهان است ولی ما صبر کردیم تا سیلاب آن از ما عبور کند و بعد می گوییم در رمزارز چه کنیم. در سایر پدیده ها هم همینطور است. ما باید واجد فناوری و حکمرانی حاکم بر پدیده های نو در جهان شویم.

الان 42 هزار ماهواره به فضا فرستاده می شود که در سطوح پائین جو حرکت کنند و اینترنت کاملا آزاد می شود و مستقیم روی وسیله ای که دارید وصل می شوید؛ فیلترینگ و غیره بی معنی است. در آنجا چه کار باید کرد؟ لازمه این است که خود ما دارای پلت فرم شویم، خود باید دارای فناوری فضایی شویم که در باشگاه فضایی های جهان، جزو عوامل حکمرانی شویم و قوانین ما تعیین کننده باشد. الان قوانین آمریکا تعیین کننده برای پلت‌فرم های فضای مجازی جهان نیست؟ برای توئیتر و فیس بوک تصمیم گیری نمی کند؟ چون دارنده آن است. ما از مرزها باید بیرون بزنیم. باید در این عرصه ها جهانی شویم.

پدر چه کاره هستند؟

نانوا هستند.

هنوز هم نانوایی دارند؟

بله. من یک نانوازاده هستم و به این افتخار می کنم. لقمه حلال پدر ما خیلی موهبت بزرگ آسمانی بوده است.

در نانوایی به ایشان کمک می کردید؟

بله. بچه بودم کمک می کردم.

مادر چه کاره هستند؟

مادر من خانه دار هستند.

چند خواهر و برادر هستید؟

ما کلاً 6 نفر، دو برادر و 4 خواهر هستیم.

به غیر از شما و آقا احسان، خواهران هم جزو چهره های شناخته شده هستند؟

خیلی فعال در عرصه های اجتماعی هستند اما وارد عرصه های سیاسی و انتخاباتی نشده اند. به خصوص در مجموعه مکتب نرجس مشهد فعال هستند. مادرم من چون رئیس یکی از حوزه ها هستند و در آنجا مسئولیتی در مکتب نرجس فریمان داشتند، همشیره ها هم به این منوال هستند. عمدتاً فرهنگی، استاد دانشگاه و اینها هستند.

در زمان مدرسه وقتی می گفتند انشا بنویسید که دوست دارید چه کاره شوید، برخی مواقع به ذهن شما می رسید یک روزی نامزد انتخابات ریاست جمهوری شوید؟

نه، راستش. البته به یاد ندارم چنین موضوع انشایی از ما خواسته باشند چون مربوط به دوران گذشته می شود. نوجوان بودم برخی به من می گفتند شما رئیس جمهور می شوید.

چه سالی ازدواج کردید؟

من سال 1376 ازدواج کردم.

با همسر چطور آشنا شدید؟

دوستی در دوران دانشجویی داشتیم و من هم جزو فعالان جریان دانشجویی بودم. دوستی داشتیم که با ما همکاری کرد و با هم بودیم، همسر ایشان دوست مادر خانم ما بود و از این طریق آشنا شدیم.

مهریه هم گفتید که 14 سکه بود.

بله.

خطبه عقد را چه کسی خواند؟

خدا رحمت کند حضرت آیت الله طبسی در مشهد ایشان خطبه عقد را خواندند.

از روز عقد خاطره ای دارید؟

چون حاج علی آقای شمقدری که دوست حضرت آقا بودند حاضر در جلسه بودند و ناظر بر این مراسم عقد بودند، ایشان یک شوخی با ما کردند و این باعث شد حضرت آیت الله طبسی نیم ساعتی با من و همسرم درباره وظایفی که نسبت به انقلاب داریم صحبت کنند. با من و همسرم صحبت می کرد که این ازدواج نباید باعث شود وظایف نسبت به انقلاب خود را فراموش کنید و گرفتار زندگی خود شوید و شغل و درآمد اولویت شود و از این مسیر جدا نشوید.

تحصیلات همسر هم پزشکی است؟

بله.

الان هم شاغل هستند؟

بله. ایشان پزشک مرکز بهداشت شرق تهران هستند.

دو فرزند دارید؟

بله. یک دختر و یک پسر دارم. دخترم سال اول دانشگاه است و امسال وارد دانشگاه شده است. پسرم سال هشتم و دبیرستانی است.

آقای امیرحسین قاضی زاده هاشمی اگر رئیس جمهور شود دایره دخالت خانواده و فرزندان را در امور اجرایی چطور تعریف می کند؟ برای ایشان آقازاده تربیت کردن و بوجود آوردن طبیعی است یا در مقابل چنین مسائلی می ایستد؟

ببینید، ما نظام تحولی نظام اداری طراحی کردیم که مدل شهر-کشوری است و بحث مفصلی است و از حوصله برنامه سریع شما خارج است. در نظام تحولی حتی حدود دخالت های خود رئیس جمهور هم حدود خاصی است. رئیس جمهور حتی در انتصاب مدیران خودش هم فقط در انتخاب رئیس دفتر و شاید معاون اول خود نقش داشته باشد و بقیه در سیستم مدیران منصوب می شوند. در یک سیستمی تصمیمات گرفته می شود، چه برسد به خانواده اش.ما یک نظام شایستگی برای انتصاب مدیران تعریف کردیم که 555 پست راهبردی دولت را تعریف کردیم، کد شایستگی تعریف کردیم و یک سامانه ای به نام «دولت جوان» طراحی شده و افراد جوان و معرفین آنها را که شفاف است، تعیین می‌کنیم. 5 شرط برای دولت خودمان داریم که «شفافیت، گفتگو، عدم انحصار، عدالت و پاسخگویی» است. بحث این مفصل است. در نظام کاملاً شفاف افراد و معرفین معلوم هستند و باید آزمون بدهند. آزمون علمی نمی دهند بلکه آزمون های استاندارد شده برای اینکه بتوانید طرف را بسنجید که مدیر راهبردی است یا خیر. مثل هوش هیجانی ای کیو، آی کیو، قدرت رهبری، قدرت قاطعیت در تصمیم گیری و ... است. اینها توسط روانشناسان مصاحبه می شوند برای این که مشکلات پنهان روانی نداشته باشند و دوره دو ماهه می بینند تا با برنامه راهبردی دولت آشنا شوند و تیم بشوند، چون ممکن است فردی برجسته باشید اما در جریان یک کار دولتی نتواند کار کند، چون کار دولت یک کار جمعی است و مثل مدیریت استراتژیک به پرواز قوها تمثیل می کنند که همگی در یک راستا هستند. درست است که یک قو جلوتر است اما همه در امتداد بال آن حرکت می کنند. همه هم یک وظیفه دارند و گاهی جای آنها نیز عوض می شود ولی حرکت و این راهبرد کلان به یک سمت اتفاق می افتد.

بنابراین در نظام تصمیم گیری نیز همین طور است. چون در مدل «دولت مردم» بر اساس نظریه مردم رشید ادغام دولت و مردم را داریم یعنی مردم کارکرد دولت پیدا می کنند یعنی دولت هیچ تصمیمی را بدون نظر ذی‌نفعان نمی گیرد. یعنی هر بخشنامه ای که دولت صادر می کند حتماً نمایندگان ذی نفعان باید آن بخشنامه را امضا کرده باشند والا قابل ابلاغ نیست. بنابراین در چنین سیستمی چه خانواده بنده و چه هرکس دیگری باید دلایل خودش را بیان کند تا جمع بپذیرد و به تصمیم برسد.

در کار خانه کمک می کنید؟

خیلی کم متاسفانه کمک می کنم.

غذا هم درست نمی کنید؟

تقریباً خانه نیستم.

غذا درست کردن هم بلد نیستید؟

در حد چهار عمل اصلی.

تفریح شما چیست؟

تفریح ما کربلا و زیارت اربعین است؛ این از سفر خارجی. آن چیزی داخل انجام می دهیم زمانی که سینما باز بود با خانواده فیلم می دیدیم. پارک می رفتیم.

اهل سینما و تلویزیون هستید؟

بله.

آخرین فیلم سینمایی و سریالی که دیدید چه بود؟

آخرین سریال، سریال های ماه رمضان بود. 3-2 سریال بود که پشت هم پخش می شد. یاور خیلی طرفدار در خانه ما نداشت و شاید ساعت آن بد بود ولی بچه مهندس و احضار به صورت مرتب دیده می شد.

خود شما هم می دیدید؟

من هر وقت فرصت می کردم می دیدم و هر چه نمی دیدم برای من تعریف می‌کردند.

اهل ورزش هستید؟

بودم؛ شنا می کردم که با کرونا استخرها بسته شد. چون پای من مجروح است و جانباز هستم و حرکت مچ پای من مشکل دارد دو نمی‌توانم انجام دهم و ورزشی که برای من مناسب است دوچرخه سواری است و در این هوای آلوده نمی توان دوچرخه سواری کرد. در نهایت شنا می ماند.

ورزش های قهرمانی را پیگیری می کنید؟

بعضاً بله. وقتی تیم ملی می رود پیگیری می کنم. باشگاه ها کمتر است.

با شدت و هیجان است؟

نه. من طرفدار همه تیم ها هستم. من تیم های ملی هم وقتی نزدیک گل خوردن می‌شود، چون اعصابم خراب می شود ول می‌کنم و می روم. (می‌خندد).

تابحال اطراف شهرهای بزرگ سر زده اید؟

بله. یکی‌اش مشهد خودمان است.

وضعیت چطور است؟

خوب نیست. بنا به یک آماری حاشیه‌نشین رسمی ما 11 میلیون نفر است که محیط زندگی مناسب برای بدیهیات و اولیات زندگی ندارند.

باید چه کرد؟

بحث این مفصل است. این امر ناشی از یک مکتب فکری است. ما در دهه 40 که تفکرات الوین تافلری حاکم بر نظام برنامه ریزی کشور شد و بعد هم مدرنیته وارد شد و افت نرخ باروری شروع شد، روستا و اقتصاد روستا با اصلاحات ارضی با انقلاب شاه و ملت، از بین رفت و سیل مهاجرت ها به سمت شهرهای بزرگ اتفاق افتاد، درآمدهای نفتی دولت ها زیاد شد و دولت ها نفت را در شهرهای بزرگ خرج کردند، رفاه آنجا افزایش یافت این اتفاق رقم خورد.

در مدلی که طراحی کردیم، تحت عنوان شهر-کشوری، 485 مرکز شهرستان را 485 پایتخت فرض کرده ایم و تمام اختیارات را بازمی‌گردانیم. مدل هرمی مدیریت کشور را می خواهیم مدل منشوری کنیم و اختیارات را بشکنیم که باعث ایجاد رشد شود و دولت مرکزی به جای اینکه همه به سمت دولت مرکزی بیاید دولت مرکزی به سمت محیط برود و این شروع کار است، چون یک سیر 70 ساله را نمی شود به سرعت برگرداند. باید نیازهای اولیه مردم را به خصوص در حوزه اشتغال و معیشت ایجاد کنیم و بعد کم کم مفهوم «عدالت در رشد» را با تمرکز به محیط این سیر را برگردانیم.

بهتر می دانید یکی از پایه های ازدواج تامین مسکن است. خیلی‌ها به فکر مسکن هستند، چه اجاره ای و چه خرید، که الان خیلی وقت است کسی به خرید فکر نمی کند. می دانید در سالیان اخیر چقدر رشد قیمت در حوزه مسکن داشتیم و چرا؟

سال انتظار برای مسکن‌دار شدن از 5 سال در طی یک دهه به 35 سال رسیده است. یعنی شما بعنوان یک ایرانی بر اساس متوسط درآمد کشور اگر بخواهید منابع مالی را خارج از هزینه جمع‌آوری کنید 35 سال طول می کشد که صاحب خانه شوید. به همین خاطر دخالت سریع و صریح دولت نیاز است.

چرا اینجوری شد؟

این بحث مفصلی درباره تورم دارد. موضوع مسکن یک بحث است بعنوان کالایی که تولید نشد. یعنی بخشی این بود که به اندازه نیاز این کالا تولید نشد و دچار کمبود شدیم. تورم ماحصل دو چیز است که کمبود در سمت عرضه و تقاضا است و حجم پول زیادی که در بازار وجود دارد. در مورد مسکن هر دو اتفاق افتاد!

یعنی هم حجم نقدینگی کشور زیاد شد. سالانه سه همت خلق نقدینگی می کنیم و پایه پولی اضافه می شود و مجموعه منابه نقدینگی کشور بیش از سه هزار همت است در حالی که این اعداد زیر هزار بوده است. رشد نقدینگی به 30 درصد در سال در کشور رسیده است. این بحث مفصلی دارد و در برنامه شما شاید جای بحث های تخصصی نباشد. ما 4 و نیم میلیون واحد کمبود مسکن داریم. برنامه خیلی دقیق برای تامین 4 و نیم میلیون با توجه به قدرت خرید طراحی کرده‌ایم. بخصوص سه دهک پائین که توانائی پرداخت آورده اولیه را هم ندارند. مثلا در مسکن مهر می گفتیم ده میلیون تومان بدهید و بعداً به علت این که پروژه ها سنگین شد نتوانستند پرداخت کنند و ملت پول داده بودند و طلبکار شدند و خانه به آنها داده نمی شد. سه دهک اول را این طور پیش بینی کردیم که مکانیسم تامین مالی برای آن طراحی می کنیم.

یعنی اولویت اول شما برای این سه دهک است؟

اولویت برای همه 4 و نیم میلیون نفر است ولی مدل مالی فرق می کند. آن سه دهک آن پول پیش اولیه را هم نمی توانند پرداخت کنند. 10 میلیون آن زمان الان 100 میلیون شده است، یعنی اگر 10 میلیون آن زمان را کسی الان بخواهد پرداخت کند باید 100 میلیون پرداخت کند. چه کسی می تواند 100 میلیون پول پیش به ما بدهد؟ ما تامین مالی با مکانیسم مفصلی کرده‌ایم، ولی در کتاب دولت اعتماد منتشر کرده‌ایم. بدون این که پول از افراد بگیریم به آنها خانه بر اساس قدرت پرداخت قسطشان می دهیم. الان متوسط هر خانواده ایرانی 42 درصد درآمد خود را پول خانه پرداخت می کند، چه کسی که خانه دارد و چه کسی که اجاره می دهد. آن کسی که خانه دارد سرمایه گذاری کرده و پول خودش را گذاشته و چیزی خریده است. اگر این پول را در بانک می گذاشت به او پول می دادند و آن که اجاره می دهد هم اجاره پرداخت می کند.

ما بر این اساس یعنی بر اساس قدرت خرید متراژ خانه و قیمت منطقه ای زمین تعیین می‌کنیم و 30 ساله برمی گرداند. در مورد سه دهک بعدی که اوضاع اقتصادی بهتر دارند، مشارکت 30 درصدی دارد یعنی 30 درصد پول پیش می دهد و 70 درصد ما پرداخت می کنیم، به جای اینکه 30 ساله بازگرداند 20 ساله برمی گرداند و 4 دهک بعدی 50-50 است؛ یعنی 50 درصد او پرداخت می کند و 50 درصد ما می گذاریم و 15 ساله باید بازگرداند. در این مدل مشکل مسکن خانواده ها را حل می کنیم.

البته موضوع بدمسکنی هم داریم که اینها فاقدین مسکن هستند. ما بافت فرسوده زیادی داریم. در 4 سال اول فعلاً فاقدین مسکن را به یک جایی می رسانیم. البته این را روی بافت فرسوده شهری گذاشتیم. باز جای دوری این را طراحی نکردیم. در پروژه های مسکن ملی مسکن ساخته شده و کسی استفاده نمی‌کند، یعنی مسکن در جایی داریم که کسی قبول نمی کند آنجا ساکن شود چون جایی که فرد نیاز به مسکن دارد باید به او مسکن بدهیم، نه جایی که دور از دسترس اوست.

اگر رئیس جمهور شود قانون واقعی هدفمندی یارانه ها را اجرا می کنید؟ یعنی آن کسانی که پولدار هستند و همچنان یارانه میگیرند مستحق گرفتن یارانه می دانید یا خیر؟

ببیند، ما باید نظام بیمه، یارانه و مالیات را یکپارچه کنیم؛ یک نظام شوند. اولاً نظام برنامه‌ریزی ما بر اساس فرد نخواهد بود، بلکه خانواری خواهد بود. نظام دریافت مالیات ما هم خانواری خواهد بود، نظام پرداخت یارانه ما همینطور. توضیح این مفصل است اما تمام 22 میلیون خانوار ایرانی دارای شناسنامه نزد نظام مالیاتی می شوند و به سه گروه تقسیم می شوند. کسانی که هزینه های واقعی آنها بیش از درآمدشان است، کسانی که هزینه های واقعی آنها برابر با درآمد است و کسانی که هزینه های واقعی آنها کمتر از درآمدشان است.

اینهایی که هزینه‌شان کمتر از درآمد دارند مازاد درآمدشان باید مالیات دریافت کنیم. هر چه این عمق بیشتر می شود، یعنی به صورت پلکانی رشد پیدا می کند. آنهایی که برابر هستند هیچ! آنهایی که هزینه های آنها بیش از درآمد است هر چه عمق بیشتر می شود یارانه بیشتری دریافت کنند. ما یارانه ثابت نخواهیم داشت بلکه یارانه هوشمند خواهیم داشت. ممکن است سال به سال تغییر یابد مثلاً من امثال سالم هستم و سال بعد خدای ناکرده سرطان می گیرم و هزینه ها افزایش می یابد. من سال گذشته مالیات‌بده بودم و امسال یارانه بگیر می شوم. این که ثابت یک عددی را تعیین کنیم و به مردم پرداخت کنیم خطاست. این که عددی بگوییم و مثلاً دو میلیون یارانه پرداخت کنیم، این خطاست. شاید به یکی باید 5 میلیون یارانه پرداخت کنیم و از دیگری باید 5 میلیون مالیات دریافت کنیم.

یعنی جواب سوال ما که همچنان مستحق می دانید منفی است؟

حتماً مستحق نیستند.

پولی که بدست می آورید را صرف تنظیم می کنید؟

وقتی هزینه های جامعه بالا می رود درآمدهای دولت هم زیاد می شود بنابراین گروهی که باید یارانه بگیرند بیشتر می شوند. مثلا در دوران رکود افراد بیکار می شوند و باید بیمه بیکاری و یارانه دریافت کنند. در دوره ای که ما فعالیت اقتصادی داریم، رشد اقتصادی داریم اشتغال بیشتر می شود و درآمد کسب می کنند و افرادی که باید حمایت شوند؛ این قبض و بسط دارد.

ولی یک عده ای هستند که دائم باید بگیرند. فرض کنید عده ای از کار افتادگی های جدی پیدا می کنند. آنها عیال دولت هستند و باید دریافت کنند. من درباره اینها صحبت نمی کنند. شاید گروهی هستند که باید از زمان تولد از اینها حمایت کنیم، یا تصادف بدی می کنند و مشکل نخاعی پیدا می کنند، وظیفه دولت و جامعه است که از اینها حمایت کند. در رابطه با آنها صحبت نمی کنم. من درباره عموم مردم صحبت می کنم که بر اساس دوران رکود، اشتغال داشتن و نداشتن، فرد سالمند داشتن و نداشتن، نگهداری از فرد معلول در خانواده و غیره متفاوت است.

گفته بودید بر اساس ماده 29 قانون برنامه ششم، نهادهای نظارتی و عموم مردم باید به این سامانه ثبت حقوق و مزایا دسترسی داشته باشند.

بله.

الان دسترسی وجود دارد؟

نه متاسفانه.

چرا؟

بخاطر این که به نظرم یک نوع پنهانکاری در دولت اتفاق می افتد.

اگر رئیس جمهور شوید این را فراهم می کنید؟

دولت ما 5 شرط دارد که مورد اول شفافیت است. در دولت مردم چون تصمیم می گیرند، مردم باید مطلع باشند، این حداقل است. یعنی مجموعه فرایندها و تصمیمات دولت باید در یک نظام جامع شفافیت قرار گیرد و مردم باید از همه چیز آگاه باشند و طبیعتاً باید کنار این نهادسازی مدنی هم بشود. یعنی گروه های سوت زن باشند. نه تنها باید این شفافیت را ایجاد کنیم بلکه باید نهادسازی کنیم تا آن چه نمی بینیم، مطبوعات، گروه های سوت‌زن و امر به معروف و نهی از منکر نورافکن بیندازند و اطلاعات را بیرون بکشند و جایی که تخلف اتفاق م یافتد به جامعه نشان دهند.

رئیس جمهور یک جایگاهی است که هر تصمیم آن مورد قضاوت و نقد بخشی از جامعه قرار می گیرد. عکس العمل شما در قبال نقدهایی که می شود چه خواهد بود و چه پیشنهادی به منتقدین دارید که چگونه شما را نقد کنند؟

شرط دوم دولت ما گفتگو است؛ یعنی دولت باید میز گفتگو ایجاد کند و نباید ناگهانی و پنهان از مردم تصمیم بگیرد و نباید مردم خود را سورپرایز کند. تصمیم می‌گیرد بنزین را گران کند، بگوید به این دلایل باید بنزین را گران کنم. بعد کارشناسان بحث کنند و دولت باید به عرف عقلایی که جامعه می پذیرد، عمل کند.

نظام کارشناسی دولت حق ندارد خلاف خواست عمومی جامعه عمل کند که ما بگویم مصلحت جامعه را بهتر از مردم می دانیم. الان جامعه مدنی در جهان قدرتمند شده است، در کشور ما هم قدرتمند شده است و دولت باید تابع این نگاه باشد. دولت ها کارگزار مردم هستند، قیم مردم نیستند. دولت ها کارگزار مردم هستند پس این گفتگو، خودش نقد است. من هیچگاه وقتی نخواهم بدون نگاه مردم و نظر متخصصین تصمیم بگیرم، همین الان برنامه خود را منتشر کردم و قبل از ورود به دولت برنامه را اعلام کردیم و گفتیم هر کسی نظری دارد نقد کند. به همین خاطر برنامه های من نقد می شود. چرا برنامه های دیگران نقد نمی شود؟ چون چیزی برای نقد شدن نمی‌گویند.

ما اعلام می کنیم نگاه و مدل ما این است و نقد کنید. اگر اشکال باشد اصلاح می کنیم. ما تعصب کارشناسی سر یک نظر نداریم و پنهانکاری هم نداریم. به همین خاطر از همین الان آشکارسازی را شروع کرده‌ایم و می گوییم چه کار کردیم و در چه زمانی انجام میدهیم. دیگران می گویند این اشتباه است و دیگری می گوید درست است. من هم مجبور هستم توضیح بدهم. وقتی مجبور شدم توضیح بدهم مجبور می شوم مطالعه کنم، مجبور می‌شوم مشورت کنم. دولت یک نفر نیست.

اگر رئیس جمهور شوید و اگر نزدیکان شما کسی مرتکب فساد اقتصادی شود چه برخوردی می کنید؟

برخورد رئیس جمهور با همه ابناء کشور باید یکسان باشد. هچی کس درباره تخلف نباید حرمت و حریم داشته باشد. این رفتاری است که امیرالمومنین (ع) به ما آموخت. اگر مدعی جمهوری اسلامی هستیم و اگر مدعی پیروی از امیرالمومنین هستیم باید مثل آن عمل کنیم.

در صحبت هایتان گفته بودید نباید از تغییر نظام آموزشی ترسید.

از هیچ تغییری نباید ترسید. حضرت آقا در بیانیه گام دوم بیان می کنند آرمان ها ثابت است، اما ما در روش ها انعطاف داریم.

و اشاره کرده بودید به حذف کنکور و اینکه باید در اولویت قرار داد و مافیای کنکور را به نوعی جمع کرد؛ یعنی اگر رئیس جمهور شوید تغییر نظام آموزشی را در اولویت قرار می دهید؟

در نظام آموزشی ما باید یک انقلاب اساسی اتفاق بیفتد. اولاً بهترین زمان رشد و آموزش تا 8 سالگی است، چون بیشترین سن رشد مغزی است. ثانیاً آموزش عمومی قبل از رسیدن به سن بلوغ باید تمام شود. ثالثاً آموزش عمومی باید هدف مشخصی را دنبال کند که اینجا پرورش است و بعد آموزش است. در حوزه آموزش سواد زمان و مهارت شغلی است. الان فارغ التحصیلان ما در آموزش عمومی اینها را دارند؟ ندارند. زمانی که کسی به 15 سالگی رسید، باید سواد زمانش را داشته باشد و مهارت ارتباطی قوی و موثر با جامعه داشته باشد و دارای شخصیتی شده باشد و مهارت شغلی ساده داشته باشد. برای شغل های تخصصی‌تر باید به دانشگاه برود. ما 15 هزار مهارت شغلی در جهان امروز داریم. ما 300 مورد را آموزش می‌دهیم. بعد کله بچه ها را پر از حد و انتگرال می کنیم. رشته شما چه بوده است؟

لیسانس من ریاضی محض و فوق لیسانسم ارتباطات بود.

واقعاً بین این شغلی که دارید و 17 سال درسی که خواندید چند سال تحصیل را اضافه می دانید؟ برای کاری که الان می کنید. بعنوان یک جراح سر و گردن عنوان کنم که 25 سال درس خواندم و 13 سال آن اضافه بود! چرا خب؟!

من می توانستم 13 سال بیشتر به مردم خدمت کنم. بالاخره هر کسی یکطول عمر کاری دارد و یک زمانی از کار افتاده می شود. مهم تر این که 13 سال بیشتر کشور سرمایه گذاری کرده است. ما که می گوییم کنکور را حذف می کنیم چون مکانیسم های استعدادیابی را در سن 5 تا 8 سالگی مستقر می کنیم و بر اساس استعدادها افراد را بورس می‌کنیم و رشد می دهیم. یکی استعداد ورزشی دارد و باید آموزش بییند و در کار ورزش وارد شود. یکی به درد کارهای فنی می‌خورد. یکی به درد کارهای فکری می خورد. یکی باید فیلسوف شود. یکی بدرد مدیریت می خورد. در آن سن معلوم می شود. دنیا این کار را می کند.

آقای قاضی زاده هاشمی چه ویژگی های مثبتی در سوابق خودش می بیند که می تواند در جایگاه ریاست جمهوری به او کمک کند؟

اینکه خودگویی می‌شود. (با خنده). ولی به نظرم بزرگترین مسئله امروز اداره کشور تفکر استراتژیک و یک نگاه 360 درجه به همه موضوعات و فهم اجمالی همه مشکلات کشور در رده راهبردی است. دولتمردان ما مدیران بحران و پروژه بودند، نه مدیر استراتژیک باشند، یعنی یک پروژه دست می گرفتند و دنبال این بودند که کسب رضایت کنند و از این مرحله به مرحله بعد عبور کنند. فکر می کنم بعد از 40 سال تجربه باید هدفگذاری بلندتر انجام دهیم و عمیق تر به موضوع توجه کنیم و به علم و رشد بشر نگاه کنیم و در آن مرز حرکت کنیم. این خصوصیت نسل جوان است.

من بعنوان نماینده نسل جوان و بعنوان جوان‌ترین کاندیدا دارای آرمان ها و رویاها و آرزوهای بزرگی که جوانان کشور دارند، هستم و دنبال تحقق آنها هستم. خیلی ها آردهای خود را بیخته و الک ها را آویخته اند؛ خسته و ناامید شدند. فکر می کنید چیزی درست نمی شود. درست این موقع ظهور و حرکت جدید است. ان شاالله این نسل جوان بیایند و دست به دست هم بدهیم و بتوانیم این کار را انجام دهیم.

خیلی ممنون که حضور داشتید و امیدواریم 28 خرداد مردم حضور پرشور داشته باشند.

اگردرباره «دولت سلام» هم توضیحی می‌دادیم بد نبود.

در حد یک دقیقه فرصت داریم.

اسم دولت ما دولت «سلام» است. هر سلامی یک والسلامی دارد. سلام به ایران جدید، سلام به ایجاد اقتدار و تمدن جدید، سلام به حل مشکلات، سلام به توجه به مردم است و والسلام به اختلافات و تنش های سیاسی و رانتخواری ها و بر گذشته صلوات گفتن است.

امیدوارم این سلام یک سلام به همه ملت ایران باشد و از طرف همه ملت بزرگ ایران علیک‌السلام دریافت کنیم.

خیلی سپاسگزارم. آرزو می‌کنیم روز انتخابات روز پرشور و باشکوهی شود و انتخابات پر شور و شعوری داشته باشیم.

من خداحافظی می کنم اما این برنامه با دستخط آقای امیرحسین قاضی زاده هاشمی، نامزد سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، به پایان می رسد.

«بسم الله الرحمن الرحیم.

مردم عزیز ایران سلام.

دولت «سلام» دولت جوانان به پاخاسته این کشور است، فرزندان شما که آمده اند ایران جدید را بسازند. ایرانی پر از خیر، بدون تبعیض و فساد و بدون بیکاری و بدون فقر و ... باور کنید که می شود. اگر بخواهیم می شود. با برنامه آمده ایم، با عُرضه آمده ایم، با عزم آمده ایم، آمده ایم بسازیم و به لطف الهی خواهیم ساخت.

دعایتان بدرقه راهمان باد و دستتان پشتگرمی ما. به امید ایران جدید، ثبات و آرامش با دولت سلام،
فرزند شما دکتر سید امیرحسین قاضی زاده هاشمی».

منبع: فارس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها