
برای ارزیابی واقعی باید هر دو نیمه لیوان را ببینیم. ما در این دوره از رقابتهای لیگ ملتها جنگنده و شاداب نبودیم. از نظر جسمی کم آوردیم. سردرگم بودیم. در مجموع آن تیمی نبودیم که ده سال دل ملت را شاد میکرد و من از طرف این تیم از مردم معذرت میخواهم. به هر حال این بازیکنان نیز فرزندان همین سرزمیناند و یقینا از حاصل کار خشنود نیستند اما باید در نظر داشته باشیم، کسب نتیجه در این دوره از اهداف ثانویه بود. این جمله را به حساب توجیه نگذارید. هدف اصلی سرمربی و کادر فنی شناخت بازیکنان، ترکیب تیمی، سنجش ظرفیتهای افراد جدید تحت فشار و تدارکات و کسب تجربه برای ادامه مسیرمان در المپیک بود.
ژاپن، رقیب آسیایی ما و قهرمان المپیک هم با اندکی اختلاف و پیش از ایران، در جایگاه یازدهم مسابقات قرار گرفت. آلمان، هلند، استرالیا که سابقه بیشتری دارند پایینتر از ایران قرار گرفتند. ما در سرویس پرشی با قدرت و ریسک بالا، دفاع روی تور و پاسهای بلند عملکرد بهتری نسبت به گذشته داشتیم. به جوانانی مانند بردیا سعادت، میثم صالحی، صابر کاظمی و چند بازیکن دیگر فرصت دادیم. اینها نقاط قوتیاست که باید برای ارتقای آن برنامهریزی کنیم. از طرفی در دریافت اول افت داشتیم. با استعفای فرهاد قائمی در این پست افت و خیزهایی به وجود آمد. از نظر روانی پرنوسان بودیم. عملکردمان در توپگیری داخل میدان خوب نبود. شروع بد و پایان بدتری داشتیم که باید بررسی و مشکلات تا المپیک رفع شود. به هر حال اگر برای کسب نتیجه رفته بودیم سرمربی مثل گذشته بر حضور ۶بازیکن باتجربه تمرکز میکرد و با خسته کردن آنها در آستانه المپیک قطعا پیروزیهای بیشتری را رقم میزد. این دوره لیگ ملتها بعد از کرونا و مدتها دوری یک الگو بود. انشاءا... کرونا ریشهکن شود اما اگر سال بعد هم ادامه داشته باشد باید از تجربه امسال درس بگیریم. تمرینات دیر شروع شد و افت جسمی بازیکنان مشهود بود. تیم ایران کمکم در ادامه بازیها افت کرد در حالیکه بسیاری از تیمها هر چه پیش رفتند، رشد کردند. همین ضعف بدنی پاشنه آشیل ما شد. وقتی جسم کم بیاورد ذهن هم به هم میریزد. بازیهایی که باید میبردیم را باختیم البته پیروزیهای شگفتانگیز هم داشتیم.
ما ناگزیر در مسیر گذار قرار گرفتهایم گرچه در راه تغییر دو نکته را باید در نظر داشت. اول اینکه به سرمایهسوزی نیفتیم. سالها تلاش کردیم تا ستارهها را به سطح مطلوب برسانیم. آزمون و خطاها را پشت سر بگذارند، صبوری و سعه صدر نشان دادیم تا بازیکنان، بزرگ و عملکردشان خوب شود. همیشه زمان زیادی سپری میشود تا یک نسل ساخته شود بنابراین وقتی به نزدیکی دوران تغییر هم میرسیم باید مسیر رفت را تدریجی بازگردیم. دوم اینکه سالی یکی، دو ورزشکار جدید به پیکره تیم اضافه کنیم تا پویایی حفظ شود، بازیکنان تازه نفس و جدید در کنار با تجربهها به تکامل میرسند. این حالت ایدهآل و راه درست است. تیمهای حرفهای دنیا هم اینطور عمل میکنند.
هشت باخت پشت سر هم کار را سخت کرد. کار فدراسیون والیبال، کارشناسان دلسوز، سرمربی و کادر فنی در حال حاضر ارزیابی همین نقاط ضعف و قوت است. تیم بازنگری و ریکاوری نیاز دارد. برای المپیکی بودن باید تفکر المپیکی داشت. زمانی برای آزمون و خطا نداریم. بر رویکرد جنگندگی و تسلیم ناپذیری تمرکز کنیم. حواسمان به امتیازاتی که سخت و آسان به دست میآوریم باشد. قدرت و فکر را در کنار هم پرورش دهیم. هر کسی در هر جایگاهی؛ مربیان، بازیکنان و فدراسیون باید از همه ظرفیتهای خود استفاده کند. در والیبال اگر به همین شعار «سریعتر، قویتر و بالاتر» عمل کنیم به آنچه میخواهیم رسیدهایم.
مصطفی کارخانه سرمربی پیشین تیمملی والیبال و مشاور فنی تیمملی جوانان