هیچکس فکر نمیکرد ساعتی دیگر اثری از لبهای خندان باقی نخواهد ماند. در میان بزرگترها 66 کودک زیر 13 سال حضور داشتند و آنها بی آنکه فکر کنند درگیر بازی کودکانه خودشان بودند تا اینکه این هواپیمای غیر نظامی ایرانی بر فراز آبهای خلیج فارس مورد اصابت موشک جنگی ناو یو اس اس وینسنس آمریکا قرار گرفت و همه جان خودشان را از دست دادند و حال از این اتفاق تاریخی یک نمایش رادیویی در قالب یک مجموعه پنج قسمتی به تهیهکنندگی ژاله محمدعلی و کارگردانی نورالدین جوادیان تولید شده است و ساعت 22 از رادیو نمایش پخش میشود.
نویسندگی این نمایش را هلن بهرامی به عهده داشته و در آن هنرمندانی همچون مهرخ افضلی، مروارید کرمپور، عباس شادروان، شهریار حمزیان، نوشین حسنزاده، محمدرضا علی، سعیده فرضی، ماندانا اصلانی، شیما جانقربان، ماندانا محسنی، محمد پورحسن، کامیار محبی، مجتبی طباطبایی، سهیلا تیلاوی، حمید یزدانی و مینا شجاع بازی کردند. با عوامل برنامه به گفتوگو نشستهایم که میخوانید.
چالش فضاسازی
ژاله محمدعلی، تهیهکننده نمایش ساعت 25 درباره تولید این نمایش که در قالب یک مجموعه پنج قسمتی تولید شده، میگوید: این نمایش بر مبنای یک اتفاق تاریخی نوشته و تولید شده که همه مردم هنگام وقوع این حادثه بسیار متاثر و غمگین شدند. در این رادیو تعدادی از نمایشها بر اساس اتفاقات واقعی، تعدادی دیگر بر مبنای نمایشنامهها و بخشی دیگر هم بنا به فضای فانتزی – تخیلی که دارند، تولید میشوند. طبیعی است فضاسازی هر اثر نمایشی متناسب با فضای قصه بسیار متفاوت است. ساخت فضای نمایش رادیویی ساعت 25 به نویسندگی هلن بهرامی هم دشواریهای خاص خودش را داشت. نکته قابل تامل این که اسامی در این نمایش رادیویی بر مبنای واقعیت است. یعنی ما از اسامی واقعی خلبان، مهماندار و ... که در هواپیما بودند، استفاده کردهایم تا کاملا به تاریخ وفادار باشیم. حتی اسامی افسرهای آمریکایی که در ناو جنگی هم بودند و در نمایش آنها هم داریم، واقعی است.
وی ادامه میدهد: ضمن اینکه نمایش رادیویی ساعت 25 فقط یک خط داستانی ندارد و ما پنج خط داستانی را به موازات یکدیگر جلو میبریم. شنوندگان می توانند شاهد قصه یک زوج عاشق آمریکایی ایرانی باشند که درگیر ماجراهای زیادی میشوند. کنار آن چند قصه دیگر رخ میدهد. البته همزمانی چند خط داستانی در یک نمایش رادیویی کار راحتی نیست، چون ما فقط صدا و افکت داریم و باید از این طریق حس را به شنوندگان انتقال بدهیم.
محمدعلی اشاره میکند: فضاسازی این نمایش برای خودم چالش به همراه داشت، چون باید فضایی میساختم که هم حس و حال جنوبی باشد و هم بخشی از آن آمریکایی باشد تا کاملا حس این اتفاق تلخ به شنونده منتقل شود. بنابراین باید از موسیقیهای متفاوتی هم استفاده میکردم و همین کار بسیار زمانبر و پر زحمت بود. در مجموع در نمایشهای رادیویی فضاسازیها به عهده تهیهکننده است.
این تهیهکننده درباره اینکه بعد از این همه سال فعالیت، آیا همچنان با شور و علاقه کار میکنید، توضیح میدهد: با توجه به اینکه در تمام این سالها تجارب بسیار زیادی به دست آوردهام، مسلما دیگر نگران نیستم، اما تهیه هر نمایش برایم متفاوت است، چون هر نمایش جاذبههای خودش را دارد و داستان و فضاسازیها متناسب با قصه ما را به چالش دعوت میکند.
وی درباره ساخت افکت انفجار تاکید میکند: با توجه به اینکه ما صدای ضبط شده از مردم هنگام انفجار هواپیما نداریم، باید چنین افکتی ساخته میشد. به همین دلیل من به کمک دوستان بازیگر در استودیو این افکت انفجار را همراه با جیغ و فریاد مردم ساختیم تا شنیدن آن هم برای مخاطب تداعی کننده آن اتفاق تلخ باشد. گرچه این افکت به اندازه چند ثانیه پخش میشود، اما ضبط آن زمان زیادی از ما گرفت. اما با وجود سختیها، همین ماجرا برایم چالش بود و جذابیت داشت.
وی درباره تفاوت تهیه یک نمایش واقعی با فانتزی تخیلی تاکید میکند که نوع نگاه به کار مسلما تفاوت پیدا میکند. وقتی قرار است یک اثر درباره یک اتفاق تاریخی بسازیم، مسلما عرق ملی وجود دارد، زیرا تداعیکننده خاطرات برای مردم است. محمدعلی درباره انتخاب نام ساعت 25 برای این نمایش رادیویی میگوید: بخشی از نمایش به زندگی یک دختر و پسر اختصاص دارد که زندگیشان به این حادثه گره خورده است. دختر بعد از نرسیدن به پسر خودکشی میکند و چون بین ساعت 12 و 1 بامداد فوت میکند و در لحظه آخر به پسر میگوید ما به هم نمیرسیم مگر ساعت 25! منظور همان ساعتی است که زمینی نیست و دیدارشان به قیامت خواهد بود.
ایفاگر نقش یک دانشجوی آمریکایی هستم
نوشین حسنزاده، بازیگر نمایش ساعت 25 در این باره توضیح میدهد: در این نمایش نقش یک دانشجوی آمریکایی را بازی میکنم که در آمریکا تحصیل میکند و نامزدش ایرانی است تا اینکه پدر این دختر سرهنگی است که مسؤول شلیک به هواپیمای ایرانی بود همین ماجرا باعث میشود نامزدی آنها به هم بخورد و زندگیشان دستمایه اتفاقاتی شود. در تمام این سالها به جای شخصیتهای متفاوت صحبت کردم. مسلما هر کاری رنگ و لعاب خودش را دارد و جذاب است.
وی ادامه میدهد: هنوز هم با شور و علاقه پشت میکروفن مینشینم، چون فضای هر کاری جدید است. ضمن اینکه ما بدون بهره بردن از گریم، لباس و دکور باید نقشمان را بازی کنیم و فقط با صدا رو به رو هستیم. بنابراین تخیل به کمک ما میآید و با تمرکز سعی میکنیم هر کاراکتر در نمایش رادیویی را متناسب با ویژگیهای رفتاریاش بازی کنیم. وی در پاسخ به این سؤال که آیا قبل از ضبط نمایش تمرین دورخوانی هم دارید؟ میگوید: بله، غیر ممکن است که بدون دورخوانی نمایش را ضبط کنیم. این بازیگر درباره تعامل با نورالدین جوادیان کارگردان توضیح میدهد: بسیار کارگردان صبوری است و از همکاری با او لذت بردم. گروه بسیار همدلی داشتیم و همه در کار فوقالعاده هستند. ضمن اینکه آقای جوادیان از همکاران قدیمیام هستند.
نورالدین جوادیان، کارگردان سریال رادیویی «ساعت 25»
روایت یک حس میهنی
نورالدین جوادیان، بازیگر و کارگردان سینما، تئاتر، رادیو و تلویزیون است که حالا کارگردانی مجموعه رادیویی «ساعت 25» را بر عهده گرفته است. او به جامجم از کارگردانی رادیویی، جذابیتهای این نمایشنامه و... میگوید.
شاید مخاطبان چهره شما را بیشتر به واسطه بازیگری بشناسند. چه شد که به کارگردانی رادیویی روی آوردید؟
بعد از مدتی که در کاری مشغول هستید، با توجه به شناختی که از شما پیدا میکنند، پیشنهادهای تازهای مطرح میشود. در واقع ما در رادیو مثل حروف یک نوشته هستیم که مدام در کنار هم قرار میگیریم و در حال ساختنیم. طی این زمان شناختی حاصل میشود که نشان میدهد یک شخص توانایی کارگردانی هم دارد. من هم مدت زیادی در رادیو بازیگری کردم و به همین علت دوستان شناختی از من بهدست آوردند و باعث شد کارهایی را کارگردانی کنم. ابتدا کارم بازیگری تئاتر بود و در نهایت به کارگردانی ختم شد. سالها کارگردانی انجام دادم و مدتی آن را به دلیل شخصی ترک کردم و دوباره رادیو خواست که برگردم. البته همچنان بازیگری هم میکنم.
انتخابتان برای کارگردانی مجموعه «ساعت 25» چگونه اتفاق افتاد؟
برای مجوعههای نمایشی رادیو، معمولا کارگردانها انتخاب میشوند. مثلا در نظر میگیرند چه کسی برای این نمایشنامه مناسب است و میتواند آن را به درستی کارگردانی کند. برای سریال رادیویی ساعت 25 هم من انتخاب شدم.
ضبط چقدر طول کشید؟
ما معمولا دو روز تمرین و یک روز ضبط داریم. بعضی مواقع هم ممکن است یک روز را به تمرین و یک روز را به ضبط اختصاص دهیم. بستگی به کار دارد.
این نمایشنامه چه جذابیتی برایتان داشت که آن را پذیرفتید و فکر میکنید همین جذابیتها برای مخاطبان هم ایجاد شود؟
در وهله اول پرداختن به ماجرای سقوط هواپیمای ایرانایر که به دست نیروهای آمریکایی اتفاق افتاد، برایم اهمیت داشت. در واقع یک حس میهنی است. این فاجعه برای هموطنان بیگناه ما رخ داد. کسانی که هیچ تقصیری نداشتند جز اینکه داشتند زندگی میکردند و در حال سفر بودند. خیلی آزاردهنده است و قلب آدم را به درد میآورد. فکر میکنم هر ایرانی نسبت به این مساله موضع دارد و نمیتواند به راحتی از کنارش عبور کند. کنار این موضوع، دیدم نمایشی است که تا حد زیادی مسائل عاطفی، عاشقانه و درون خانوادگی میان آدمها را مورد توجه قرار میدهد. به نظرم آمد پرداختن به این نکات در شرایط فعلی خوب است.
پس قطعا شنوندگان با فضای بسیاری تلخی مواجه هستند؟
باید دید از چه جنبهای به این نمایشنامه مواجه میشویم. ممکن است برای من به عنوان کارگردان تلخ باشد، اما برای شنوندهای جنبه آموزشی یا تاریخی آن نسبت به ملودرام بیشتر مورد توجه قرار گیرد. مخاطبان متنوعی داریم، پس قطعا برداشتها از این قصه هم میتواند متنوع باشد.
در انتخاب بازیگران بیشتر چه چیزی را مد نظر قرار دادید؟
توان بازیگران مهمترین نکتهای است که من در انتخاب گروهم به آن توجه میکنم. فکر میکنم برای دیگر همکارانم هم چنین باشد. به نظر من اولین مورد در انتخاب یک بازیگر توان، دومین مورد باز هم توان و سومین مرحله هم توان است. به طور کلی در هنرهای نمایشی این مهمترین موضوع است. البته کسانی هستند که در انتخابهای خود به این مورد توجهی ندارند و این به خودشان مربوط است. اما در عمل نمایشی و برای بازیگری چیزی جز توان، مطالعه، پیگیری و تمرکز اثر ندارد و قطعا من هم برای انتخاب یک شخص به همینها توجه میکنم. به نظرم در رادیو، علاوه بر این، یکی از مهمترین چیزها تونالیته و جنس صداست چون در این رسانه ما فقط به وسیله صدا با مخاطبان ارتباط برقرار میکنیم. طبیعتا باید صداها درست انتخاب شود تا در ذهن مخاطب به درستی بنشیند.
با اینکه بازیگر هم هستید اما در این سریال رادیویی، پشت میکروفن قرار نگرفتید و نقشی بازی نکردید. چرا؟
معمولا در کارهایی که کارگردانی میکنم به عنوان بازیگر حضور ندارم. باورم این است،. اما گاهی در کارهایمان مواردی پیش میآید که مجبور میشوم خلاف خواست قلبی و حرفهای خودم، علاوه بر کارگردانی، یک نقش را هم بر عهده بگیرم. اسمش را میگذارم اشتباه که گاهی مجبور به انجام آن میشوم.
فاطمه عودباشی - نوشین مجلسی / رسانه روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد