جنگلهای بلوط گچساران، شش روز متوالی است که در محاصره آتشاند، بلوطهای زیادی سوختهاند و بلوطهای بیشتری وحشت سوختن دارند؛ یک همیار طبیعت نیز که عاشق زاگرس بوده میان شعلهها جان داده است.
برآوردهای اولیه حکایت از سرایت آتش و عربدهکشی شعلهها در 400 هکتار عرصه جنگلی دارد؛ عرصهای وسیع در استان بیامکانات کهگیلویه و بویراحمد که در آن زور مردانی که در میدان ایستادهاند از جنگلبانها و محیطبانها تا همیاران طبیعت، به وسعت آتش نمیرسد.
عدهای میگویند ارتش باید وارد کار شود و نیروهای زبده و ورزیده جای مردم عادی را بگیرند؛ مردمی که گرچه دلشان برای زاگرس شعلهور میسوزد ولی به جز بیل و کلنگ و شاخههای خشک بادام و بلوط وسیلهای برای مهار آتش ندارند.
وضع در شهرستان گچساران، در جنگل های نارک و منطقه حفاظتشده خامی اصلا خوب نیست.
فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی استان به ایسنا حرفهای ترسناکی زده است: نیروهای زیادی منتظر انتقال با بالگرد به ارتفاعات هستند اما فقط یک بالگرد آن هم بالگرد هلالاحمر موجود است. نیروها خسته شدهاند و برخی از آنها رفتهاند.
بالگردها دوباره نیستند، مضحک است. همین خرداد گذشته بود که وقتی جنگل های بلوط زاگرس میسوختند، دولت وعده تجهیز امکانات اطفای حریق و پیشگیری از وقوع آتش سوزی در جنگل ها را داد. حالا که وقت عمل است اما نه بالگرد هست و نه امکانات.
اوضاع درگچساران با یک ماه قبل، با روزهایی که جنگلهای نارک و منطقه حفاظت شده دیل میسوختند فرقی نکرده. اگر آن روز عبدالرضا یکی از اهالی روستای آب تیرک که همیار طبیعت است، تعریف میکرد که هر روز صبح فقط دو بالگرد، نیروهای مردمی و دولتی را به ارتفاعات میبرد و این نیروها شب با پای پیاده از دل کوهستان برمیگشتند، هنوز هم وضع همین است، حتی بدتر.
گویی دولت در روزهای آخر مسؤولیت، محیطزیست را رها کرده، همانطور که نیروهای خسته و کلافه زاگرس را. دولت اما باید میماند و نباید پا پس میکشید. دولت پس از آتشسوزیهای گسترده سال پیش قول داده بود با اقدامات پیشگیرانه مانع از تکرار آتشسوزیها شود اما سر عهد و پیمانش نماند. زاگرس اکنون حالش بهقدری خراب است که هیچ عذر و بهانهای حالش را خوب نمیکند. آتش با این سرعت و این طرز ناشیانه مهار هم که پیش برود جنگلهای زاگرس و پوشش گیاهی منحصر بهفردش دیری نمیگذرد که یکسره نابود میشود.
چرا آتش شعله کشید؟
شش روز سوختن برای جنگل کم نیست. شش روز می شود 144 ساعت و 8640 دقیقه. هر دقیقه برای جنگلی که آتش به دامنش آویخته، مهم است و پرحادثه.
جنگلهای نارک، خامی، گناوه لری، فتح و مارین در گچساران بیش از 8000دقیقه است که دارند در فقر امکانات میسوزند.
از معاون استاندار و فرماندار گرفته تا مدیرکل مدیریت بحران استان همه یک حرف را میزنند. آنها اینکه چرا آتش شعله کشیده و مهار نشده را ربط میدهند به عوامل طبیعی.
محمد محمدی، مدیرکل مدیریت بحران کهگیلویه و بویراحمد اینجمله را گفته است: وزش باد مانع کنترل آتش شده است.
کیومرث حاجیزاده، معاون عمرانی استاندار نیز به سه عامل اشاره کرده است: سختگذر بودن، وزش باد و گرمای شدید، مهار آتش را دشوارتر کرده است.
علیرضا اتابک، فرماندار گچساران نیز اظهارنظر مشابهی کرده است: صعبالعبور بودن منطقه، دمای بالای ۵۳ درجه، صخرهای بودن منطقه و وزش باد شدید روند کنترل و مهار آتش را کند کرده است.
غلامحسین حکمتیان، مدیرکل منابع طبیعی کهگیلویه و بویراحمد هم در گفتوگو با جامجم چند عامل موثر در خاموش نشدن آتش جنگلهای بلوط را برشمرد: استان ما بسیار صعبالعبور، با شیبهای تند و شدید، پرتگاههای وحشتناک، پوشش گیاهی متراکم، دمای هوای بالا و وزش شدید باد است که همگی دست به دست هم داده و کنترل و مهار آتش را سخت کرده است.
طبق این گفتههای دولتی همه چیز تقصیر هواست که گرم است، تقصیر باد است که تند میوزد و تقصیر جغرافیای منطقه است که کوهستانی است. بیرون از دایره دولتیها اما گرچه گوشهچشم کارشناسان به این عوامل است ولی این عوامل در نگاه آنها فقط تشدیدکننده آتش است نه لزوما بهوجودآورنده آن.
سالهاست که قرار دولتها، بهخصوص قرار دولت دوازدهم این است که با اقدامات پیشگیرانه مانع از شروع آتش شود. اگر بر اثر حادثهای طبیعی یا انسانی نیز آتشی روشن شد و حریقی شکل گرفت، کارهای مقابلهای بهقدری زود شروع شود که کار به فاجعه نکشد. ولی قولها و وعدهها چون فراموش شده، حتی تامین حداقل امکانات و حداقلیترین هماهنگیها نیز لنگ مانده، آتش در جنگلهای زاگرس به نقطه امروز رسیده، به بحران، به وخامت و روایتهای پرآب چشم.
یکی از این روایتها را احمد رحمانی، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور نقل میکند. او در گفتوگو با ایسنا گرچه پذیرفته است که مهار آتشسوزی در مناطق زاگرسی بهدلیل صعبالعبور بودن منطقه و نبود راه دسترسی سخت است ولی میگوید اگر امکانات باشد، مهار آتش این همه دشوار نمیشود: برای مهار آتشسوزی در چنین مناطقی باید از تجهیزاتی مانند هلیکوپتر و هواپیماهای آببر به حد کافی استفاده شود اما چون این امکانات وجود ندارد داوطلبان و نیروهای سازمانهای مردمنهاد مجبورند وسایل و امکانات ازجمله بیل و کلنگ و آب را با شرایط دشواری با الاغ به نیروهای اطفای حریق برسانند.
رحمانی تاسف میخورد و میگوید: متاسفانه در کشور ما به مسائل مربوط به منابع طبیعی و محیطزیست توجه کافی نمیشود؛ از اینرو با وجود اینکه از امکانات و تجهیزات لازم برای مهار آتشسوزی در جنگلها و مراتع و حفاظت از منابع طبیعی برخورداریم اما در شرایط بحران از آنها محروم میمانیم.
تفسیر حرف این کارشناس این است که در کشورمان سازمانها، نهادها و ارگانهای مختلف بالگرد دارند ولی به وقت حادثه و ضرورت اعزامها به اندازهای کم و دیرهنگام است که بخش وسیعی از جنگل و مرتع طعمه آتش شده است.
اکنون شش روز است جنگلهای نارک و منطقه حفاظت شده خامی در گچساران در حال سوختن است ولی تنها چهار بالگرد در این منطقه حضور دارد که هیچکدام نیز بالگردهای تخصصی اطفای حریق نیستند. این حقایق را بهخوبی میشود از گفتههای محمدمهدی نوریآقا، رئیس مرکز کنترل و پشتیبانی اطفاي حریق هوایی وزارت دفاع برداشت کرد: درحال حاضر چهار بالگرد در منطقه حضور دارند که دو فروند مجهز به بسکت تخصصی اطفاي حریق هوایی با ظرفیت چهار تن آب هستند و در صورت نیاز یک بالگرد دیگر هم آماده اعزام به منطقه است.
آمارهای شعلهور
آمارهایی که از عرصههای جنگلی نابودشده براثر آتش هر سال منتشر میشود آمارهای هولناکی است مخصوصا اگر درذهن داشته باشیم که کشورمان جزو کشورهای کم برخوردار از جنگل در جهان است. سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور آمارهایی را از وسعت آتشسوزیها در سال99 منتشرکرده که اگر حریقهای جنگلی در سالهای بعد نیز با همین وسعت ادامه داشته باشد دیری نخواهد گذشت که از جنگلهای ایران چیزی جز زمینهای لخت و عریان باقی نمیماند.
براساس این آمار سال۹۹، 21هزار هکتار از عرصههای جنگلی کشور(طبیعی و دستکاشت) درگیر حریق شدند که بیشترین آتشسوزیها نیز در سالی که گذشت در ناحیه رویشی زاگرس و خلیج عمانی به وقوع پیوسته است.
آماری دیگر اما که منبع آن گروه برنامهریزی و پشتیبانی تجهیزات مناطق حفاظتشده سازمان حفاظت محیطزیست است از آتشسوزیهای امسال میگوید. برایناساس تاکنون 3118هکتار از مناطق چهارگانه تحتحفاظت محیطزیست گرفتار حریق شدهاند که استان فارس با 1542هکتار، خوزستان با 1125هکتار، مازندران با ۱۳۱هکتار و کردستان با ۹۳هکتار به ترتیب استانهایی بودهاند که بیشتر از نقاط دیگر کشور با حریق دستوپنجه نرم کردند.
دور از امسال و پارسال نیز آتش تا توانسته اراضی جنگلی و مرتعی کشورمان را تهدید کرده است. براساس گزارش مرکز پژوهش های مجلس بهطور متوسط سالانه ۱۶هزارو ۷۲۷ هکتار جنگل و مرتع در آتش میسوزد و از آنجا که مساحت شهر ساری 3500هکتار است، میتوان گفت که سالانه پنج برابر مساحت این شهر، جنگل در آتش میسوزد و از بین میرود.
براساس این گزارش از سال۸۶ تا ۹۸، ۲۴هزارو ۵۵۵ فقره آتشسوزی در عرصههای طبیعی کشور رخ داده که ۱۳هزار و ۵۱۸ فقره آن در جنگلها و ۱۱هزارو ۳۷ فقره آن در مراتع بوده که موجب نابودی ۱۰۷هزارو ۵۵۷ هکتار جنگل و ۱۱۰هزار و ۳۵۸ هکتار مراتع شده است.
همچنین در ۱۳سال اخیر بهطور متوسط در هر سال 1040فقره آتشسوزی در جنگلها و نزدیک به ۴۸۹ فقره در مراتع اتفاق افتاده که بهطور میانگین در هر سال 8273 هکتار از جنگلها و نزدیک به 8490 هکتار از مراتع بهواسطه شعلهورشدن آتش ازبینرفته است.
دراین میان گزارشها حاکی است که جنگلهای زاگرس از سال 86تا98 یعنی به مدت 13سال کانون حریقبوده بهطوری که ۷۰درصد آتشسوزیها در ناحیه زاگرس رخ داده است.
قولهایی که فراموش شد
حالی که امروز زاگرس دارد روزی دیگر میتواند جنگلهای هیرکانی و روزی دیگر جنگلهای ارسباران داشته باشند. درواقع آتش در جنگل منحصر به زاگرس نیست اما زاگرس دارد بیشترین خسارت را از آتشسوزیهای عمدی و غیرعمدی متحمل میشود. رسیدگیهای دیرهنگام و روشهای منسوخ و ناکارآمد مهار آتش نیز هر روز مشغول ضربهزدن به حیات جنگلهاست.
در این بین هر دولتی که سرکار میآید وعدههایی به نفع جنگل میدهد که با شنیدن آنها فرض بر این گرفته میشود که داستان تلخ آتشسوزیها درجنگلهای طبیعی و باستانی ایران بهزودی تمام خواهد شد اما این دلخوشیها و امیدواریها مثل نقشی است که بر باد کشیده میشود چون وقوع هر آتشسوزی ثابت میکند که ما در همان جایی درجا میزنیم که قبلا ایستاده بودیم.
ماه پیش رضا بیانی، جانشین معاون امور جنگل سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور از انتشار نقشه پیشبینی حریق در جنگلها خبر داده و گفته بود که برخی از مناطق زاگرس به لحاظ ریسک آتشسوزی در شرایط بحرانی قرار دارند ازجمله کهگیلویهوبویراحمد، بخش های جنوبی فارس، کردستان، لرستان و شمال ایلام و بهخصوص منطقه کبیرکوه که اولین موج گرمایی عراق از این منطقه وارد استان ایلام میشود.
یک ماه است که نقاط پرخطر به اسم مشخص شدهاند و تجربه سالها آتشسوزی درعرصههای جنگلی کشور نیز نشان داده با شروع فصل گرما همین مناطقاند که در پیشانی مبارزه با حریق جنگلی قرار میگیرند اما دستها روی دست است و کاری که در شأن اراضی وسیع و پرارزش جنگلی است، انجام نمیشود.
مدیرکل منابع طبیعی کهگیلویهوبویراحمد نیز با این که در گفتوگو با ما سعی دارد به کارهای انجامشده بیش از کارهای انجامنشده اشاره کند از کمبود امکانات میگوید: امکانات استان برای اطفای حریق نسبت به سالهای گذشته 100درصد افزایشیافته ولی چون 90درصد وسعت استان را عرصههای جنگلی و مرتعی اشغالکرده امکانات باید بیش از اینها برایش مهیا شود. در مورد زاگرس حتی باید در سطح کلان فکری شود چون این جنگلها در جغرافیای چند استان گسترده شده است.
البته سالهاست که قرار بر شکلگیری همین نگاه ملی و کلان است که شوربختانه شکل نگرفته است. دیری نمیگذرد از زمانی که جانشین معاون امور جنگل سازمان جنگلها از جلسه اواخر سال99 با معاوناول رئیسجمهور خبر داد که در آن مقرر شد سند بومسازگان زاگرس که سندی راهبردی برای حفاظت از جنگلهای زاگرس است، نهایی شود.
در همین جلسه آتشسوزی در جنگلها و مشکلات تامین بالگردهای اطفایحریق نیز مطرح شد و اسحاق جهانگیری دستور داد هماهنگیها برای تامین بالگردهای اطفایحریق سریعتر انجام شود.
اما چون بزرگان به رسم عادت فراموشکارند و طبق عادتی مالوف، هماهنگیهای بین بخشی در کشورمان سخت شکل میگیرد این حرفها و جلسات نیز به جایی نرسیده است.
محمد درویش، پژوهشگر و فعال محیطزیست هم در گفتوگو با جامجم ترجیح میدهد از بدعهدیها و فراموشکاریها بگوید: دولت حتی نتوانست شماره سهرقمی اعلام کند تا مردم آتشسوزیها را زودتر اطلاع دهند پس چطور میتواند جنگل را نجات دهد؟ رئیس سازمان حفاظت محیطزیست هم که مدتی پیش گفته بود سرمایهگذاری برای اطفایحریق توجیه اقتصادی ندارد پس چطور میتوان از بدنه دولت انتظار بیشتری برای حفظ جنگل داشت؟ برخی مدیران هم میگویند آتشسوزی جنگل طبیعی است چون وسعت منابع طبیعی کشور زیاد است اگر مقداری از جنگل در آتش بسوزد اتفاق حادی نیفتاده است. تحتتاثیر این نگاه میتوان گفت سیاستمداران کشور به قول معروف برای منابع طبیعی و محیطزیست کشور تره هم خرد نمیکنند.
مهارآتش با سرشاخههای بلوط
هادی کیادلیری، دبیر مرجع ملی کنوانسیون تنوع زیستی کشور: آتشسوزیها در زاگرس هرسال بیشتر میشود؛ زیرا پارامترهایی که بر این روند تاثیر میگذارد هر سال افزایش مییابد، یعنی عواملی مانند افزایش تردد افراد در جنگل، دستاندازی، تخریبها و خشکسالی.
علاوه براین، چون عوامل تخریب زاگرس همچنان به قوت خود باقی است، شرایط این اکوسیستم بیش از گذشته به سمت بیابانیشدن میرود.
هنوز کشاورزی و دامداری حیات این جنگلها را تهدید میکند و به این ترتیب میتوان گفت فرسایش شدید خاک و کاهش منابع آب شرایط را برای زاگرس سختتر از گذشته کردهاست.
البته نمیتوان مانع عوامل طبیعی و اقلیمی شد اما مدیریت منابعطبیعی و محیطزیست کشور نیز برای مقابله با این جریان تخریب به روز نشده و سرعت عمل مدیران با سرعت تخریب تناسب ندارد. برای نمونه در تصاویری که از آتشسوزی زاگرس منتشر میشود هنوز شاهدیم نیروهای داوطلب با سرشاخههای بلوط آتش را خاموش میکنند؛ بنابراین میتوان گفت از تجهیزات و آموزشی که مدیران وعدهاش را دادهبودند، خبری نیست.
در این بین اگر از بالگرد حرف به میان میآید به نظرم فقط جنبه گزارش عملکرد را دارد. همچنین هنوز مدیران دستگاههای مختلف نتوانستهاند به تعامل و همافزایی برسند.
مشکل جدی در این بین کمک نگرفتن از نیروهای متخصص است.متاسفانه برای بهکارگیری نیرو، رابطه جایگزین ضابطه شده و برخی مدیران ترجیح میدهند افراد کارآمد خانهنشین شوند اما آشنایان آنها به کار مشغول باشند. به این دلایل است که آتش جنگلهای با ارزشی همچون زاگرس هیچگاه خاموش نمیشود.
مریم خباز - جامعه / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد