مواضع این روزهای مسکو، تهران و حتی دهلی و پکن در قبال طالبان، بسیاری را متعجب کرده است. عجیبتر آنکه آمریکا و پاکستان نیز حرفشان همین است. از معدود موارد در تاریخ تحولات افغانستان معاصر است که عمده قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای صاحب نقش در این کشور، یکصدا میگویند طالبان باید در قدرت سهیم شود. ابهام، اما در کیفیت این شراکت است. شرح این چند معادله و چند مجهول چیست؟ واشنگتن یقین کرده افغانستان آشفته برایش منفعتی بیشتر از نمونه آرام و سرشار صلح آن دارد. آنها طی دو دهه بیش از یک تریلیون دلار در این کشور خرج کردند. صدها نفر تلفات دادند، اما به اهدافشان نرسیدند. عاقبت مقامات پنتاگون قانع شدند سیا بهتر قادر به مدیریت اوضاع است. آنها یک نیروی ارزان را به جای خود در افغانستان مستقر کردند تا همان کارها را بکند. نیرویی که در کشتن غیرنظامیان، حمله مستقیم به دشمنان آمریکا و حمله آشکار به همسایگان افغانستان، محدودیت پنتاگون را ندارد؛ داعش!... آمریکا میخواست افغانستان را، چون بمبی در منطقه برای آسیب به دشمنان خود (چین، روسیه و ایران) منفجر کند. اما با این اوصاف، چرا رقبای واشنگتن از خروج اشغالگران و شراکت طالبان در قدرت استقبال کردند؟ کاخسفید امید داشت تفکر افراطی طالبان در صورت پیروزی در افغانستان، با همسایگانی، چون ایران، چین و جمهوریهای آسیای مرکزی و روسیه سرناسازگاری بگذارد. جناحهای افراطی طالبان این ظرفیت را داشتند و دارند. اما طالبان پیشتر هیاتهایی را به تهران، پکن و مسکو فرستاد و اطمینان داد قصد مزاحمت ندارد. آمریکا این را نیز پیشبینی کرده بود. آنها نقشه جایگزین داشتند. بین طالبان از قدیم گروههایی از پاکستان، چچن، آسیای مرکزی، ایغورهای چین و ... بودهاند. آنها سالهای سال در هلمند، لوگر، ننگرهار و مابقی جغرافیای افغانستان، پابهپای طالبان جنگیدهاند. کشته و مجروحان بسیاری هم دادهاند. این گروهها هدف غایی و نهاییشان فتح کابل نیست. سالها نجنگیده و اینهمه کشته ندادهاند تا ملاهبتا... در ارگ کابل جانشین اشرف غنی شود. حالا روز پیروزی است. این گروهها سهمشان را از این کیک میخواهند. گویا در یک تفاهم پنهانی با مقامات کلیدی دولت غنی و طالبان، این گروهها به سمت شمال و مناطق مرزی هدایت شدهاند. طی ماههای اخیر، دولت شهرستانهایی را [در شمال]پیش از هجوم طالب تخلیه کرد. طالبان اذعان کرد حتی قصد تصرف برخی مناطق را نداشته، اما دولت خودش آنها را تخلیه و تقدیم کرده است، این معما حالا قابل درک و حل شدنی است. آمریکا احتمالا با جلب توافق طالب و غنی برای این جریان تندرو و بیشتر خارجی طالبان، جغرافیا تدارک دیده است. جایی که میدان اصلی جنگهای پیشرو خواهد شد. از نگاه اشرف غنی و ملاهبتا... برای چنین مقصودی چه جایی بهتر از شمال افغانستان است. طالبان درباره این گروهها ساکت است. اما این سکوت دیگر افاقه نمیکند. در برخی استانها نظیر بدخشان، کل مناطق مرزی با هماهنگی همزمان دکتر غنی و طالبان، تسلیم گروههایی، چون انصارا... تاجیکستان شده است. جنگجویان این گروه با بیرق طالبان، شهرستانهای استان بدخشان را تصرف کردند. اما حالا از آنجا سرگرم نفوذ و ایجاد جبهه در شمال رودخانه آمودریا و خاک تاجیکستان هستند. تنها اظهارنظر طالبان در اینباره را مولوی خیرخواه داشته است. در گفتوگوی اخیرش با شبکه پرس تیوی، وقتی از حضور داعش در بدخشان پرسیدند، او اصل قصه را انکار نکرد. بلکه مدعی شد اگر کسی به صورت مهاجر به بدخشان آمده و آنجا باشد، باید راهحلی جستوجوکنیم تا برگردد. ما متعهد شدهایم آنها را تشویق کنیم تا به کشورشان بازگردند. ما باید این مشکل را حل کنیم؛ چه از راه گفتگو و چه اینکه خودشان بروند. ما نمیخواهیم کشورمان امنیت دیگران را با خطر مواجه کند. کسانی که عامل خطر هستند، باید به کشورهایشان برگردند. از خاک ما نباید سوءاستفاده شود. پس باید پذیرفت هراس روسها از ظهور داعش در شمال افغانستان بجاست. این که کابلوف و زاخارووا بارها ادعا میکنند اسنادی از انتقال داعش توسط آمریکا به شمال افغانستان دارند، دروغ نمیگویند. در این اوضاع طالبان [چنانکه خیرخواه نیز تلویحا گفت]هم به تهران و هم به مسکو و پکن متعهد شده است، آن بخش تندرو را مهار خواهد کرد. این ممالک از قدرت گرفتن داعش در افغانستان بیم دارند. اما تعهد طالبان را به عنوان مانع اصلی تحقق این نقشه آمریکا قبول کردهاند. زیرا دولت اشرف غنی ثابت کرده است در استفاده از داعش و بخش ناراضی طالبان علیه همسایگان و حتی مخالفان داخلی خود تبحر ویژهای دارد. عبدالمنان نیازی نمونه این بازی پلید اداره امنیت اشرف غنی بود. انها نشان دادهاند در این بازی فریب، چیزی جلودارشان نیست.
محمدحسین جعفریان کارشناس ارشد مسائل افغانستان / روزنامه جام جم