جریانی بیبدیل که در هر سده، ابعاد گستردهتری از آن درک شده و سال به سال شکوه و حشمت شگرف بیشتری نزد مومنین یافته است. در سایه برکت نام اباعبدا... (ع) و آموزههای قیام کربلا به طور مداوم نضج گرفته و پیروانش را از سرچشمه جاری کمالاتش سیراب کرده. شهید مرتضی مطهری در جلد نخست کتاب «حماسه حسینی» (نشر صدرا) میگوید: «اگر کسی تاریخ عاشورا را بخواند، میبیند از زندهترین، مستندترین و از پرمنبعترین تاریخهاست» و نیز تأکید دارد «حسین (ع) مکتب عملی اسلام را تاسیس کرد.»
در گذر از این مدخل، از منظر دراماتیک نیز، سلحشوری حسین(ع) و یارانش، قطع به یقین شایستگی و پتانسیل بالایی برای پرداخت داشته است و همچنان پس از ۱۴۰۰ سال دارد؛ چنان پویا و پوینده که در وصف نگنجد. بیراه نیست اگر در کنار نمونههای سینمایی ماندگاری چون «روز واقعه» (شهرام اسدی) و «رستاخیز» (احمدرضا درویش)، رسانه ملی را پیوسته پیشگام و علاقهمند به تولید محتوای نمایشی نفیس در این باره قلمداد کنیم.
بر این اساس مناسب دیدیم سراغ یکی از مهمترین مجموعههای تلویریونی صدا و سیما با همین مضمون یعنی «مختارنامه» ساخته داوود میرباقری برویم و پای صحبت مهدی فخیمزاده، از بازیگران سرشناس این اثر در نقش «عمر بن سعد» (یکی از سرداران سپاه کوفه که در کربلا به امام حسین (ع) و خانوادهاش حمله کرد) بنشینیم. فخیمزاده پیشتر در کتاب خواندنی خود سرگذشتنامهاش (اتوبیوگرافی)، «سینما و من» شرح جالبی از نحوه پیوستن به سریال فاخر«مختارنامه» داده و جایی از آن نوشته: «میرباقری عمر سعد رو یه جور آدم مالیخولیایی دیده بود که بین انتخاب حق و باطل گرفتار شده و نقش قشنگی بود که خیلی جای کار داشت».
وی در همین کتاب صادقانه اذعان دارد که مختارنامه سریال «خوبی» شده و او نیز نقش این شخصیت «پیچیده» را «خوب» بازی کرده است. فخیمزاده که خود نیز دستی استادانه بر آتش ساخت سریالهای الف ویژه و عظیم تاریخی از جمله «تنهاترین سردار» و «ولایت عشق» دارد، در گفت و گو با روزنامه جامجم ناگفتههایی شنیدنی و جذاب را مطرح کرد. او از کم و کیف تولید به اصطلاح بیگ پروداکشنهای تاریخی سازمان صدا و سیما و تجربیات ارزندهاش در این باره گفت و حس و حال نقش آفرینیاش در لباس یکی از منفورترین افراد تاریخ اسلام یعنی عمر بن سعد، فرمانده سپاه عبیدا... بن زیاد در واقعه کربلا را توصیف کرد و همچنین گوشهای از روند فعالیتهای اخیرش را بازگو کرد.
او البته برخلاف هیبت خشن و ناملایم عموم نقشهایش، هنرمندی به شدت صمیمی و خوش برخورد و مصداق نام خانوادگیاش، فخیم است. سینما و تلویزیون را به کمال میشناسد و صحبتهایش رنگی توأمان از تجربه ورزی و تکنیک گرایی دارد. آنچه بیتردید میتواند برای علاقهمندان به سینما و تلویزیون نیز شنیدنی و کاربردی باشد. متن گفت و گوی جامجم با مهدی فخیمزاده را در ادامه از نظر میگذرانید.
راز ماندگاری مختارنامهمختارنامه یکی از آثار شاخص تلویزیون است که نه تنها مخاطبان داخل کشور داشته، بلکه بینندگان خارج از کشور هم به واسطه پخش از شبکههای برون مرزی ایران از این مجموعه استقبال کردند. شما که دستی بر آتش هم دارید و خودتان سازنده دو مجموعه تاریخی ارزشمند با نامهای ولایت عشق و تنهاترین سردار هستید، نقطه قوت سریال «مختارنامه» را در چه میدانید که سالها میگذرد و هنوز ماندگار است؟«مختارنامه» فیلمنامه بسیار قرص و محکمی دارد. بارها دیدهایم نتیجه فیلمنامهای متوسط اما خوش ساخت فیلمی متوسط میشود ولی فیلمنامهای قوی حتی اگر متوسط هم ساخته شود باز هم نتیجتا فیلمی قابل اعتنا میشود. داوود میرباقری حدودا ۸ سال را به نگارش و ساخت «مختارنامه» اختصاص داد که از آن ۸ سال، حول و حوش ۵ سالش را من به عنوان بازیگر نقش «عمر بنسعد» کنارش بودم.
داوود میرباقری از اواخر آذر ۹۸ ساخت سریال سلمان فارسی را برای تلویزیون شروع کرده و همچنان ادامه دارد. برای بازی در سریال «سلمان فارسی» از شما دعوت به همکاری نکرد؟خیر. به این دلیل که در یک فیلمنامه باید نقشی مناسب یک بازیگر وجود داشته باشد که به او پیشنهاد شود. در فیلمنامه «مختارنامه» هم میرباقری نگاهی تازه به شخصیت «عمر بن سعد» داشت. در اینجا با «عمر بنسعد»ی رو به رو هستیم که از نظر روحی مشکل دارد و به شکل عجیبی شیفته مقام و قدرت است.
چالشی میان تاریخ و تخیلقطعا حساسیتهای بسیاری روی کارهایی که دقیقا منطبق بر مستندات تاریخی و مذهبی است وجود دارد. در این کارها نویسنده و کارگردان چقدر میتوانند از تخیلشان استفاده کنند؟باید تاریخ را با جذابیت برای مخاطب امروز روایت کرد. در کارهای تاریخی با وقایع ثابت و شخصیت های لایتغیر سر و کار داریم و این در حالی است که در درام می توان بر مبنای آزمون و خطا پیش رفت. در هر جایی از کار درام دست شما به عنوان نویسنده باز است که یک شخصیت را دگرگون یا حذف کنید یا کاراکتر دیگری را وارد جریان قصه کنید. کل دست یک نویسنده یا کارگردان باز است که داستان را مدام تغییر دهد اما در کارهای تاریخی به هیچ وجه نمیتوانید شخصیتها و اتفاقهای مشخص و ثابت را تغییر داد. چرا که تمامی آنها در تاریخ صاحب شناسنامه و پیشینه هستند. در کارهای تاریخی مخاطب شما، مخاطب خاص نیست. چون مخاطب خاص برای آگاهی به دنبال منابع و کتب اصلی تاریخی میرود. به همین خاطر برای ارتباط اثر با مخاطب عام باید با زبانی جذاب و قابل درک حرف زد و این زبان اصول و ویژگیهای خودش را دارد. به عنوان مثال در سریال «ولایت عشق» میبینیم که فضل بن سهل (یکی از وزیران مشهور ایرانی در دربار مامون خلیفه عباسی) یک دختر دارد که مریلا زارعی نقش آن را بازی میکند. در تاریخ آورده شده که اجداد این شخصیت زرتشتی بودند اما هیچ جای تاریخ نوشته نشده که فضل بن سهل دختر دارد. بنابراین من خودم برای دراماتیکتر کردن داستان، یک دختر برای او در نظر گرفتم. داوود میرباقری هم همین کار را میکند. او به یک اثر تاریخی وجه نمایشی میبخشد که کار بسیار مشکلی است. چرا که شخصیتهای تاریخی هر کدام در برهه زمانی خودشان به نوعی زیستهاند و حالا نویسنده و کارگردان اثر باید به آنها رنگ و لعاب نمایشی و مخاطب پسند ببخشد.
گفتید تواریخ مختلف روایتهای مختلفی از تاریخ دارند؛ با این توضیح در زمان پخش این سریال و پس از آن با نظرات مخالفی به لحاظ اشکالات تاریخی مواجه نشدید؟قطعا شدیم. اساسا شخصیت مختار از نظر اشخاص مختلف متفاوت است. بعضیها معتقدند قیام مختار به حق نبوده، ریا کرده و بدون اذن ولی زمان آن دوران یعنی امام سجاد (ع) قیام کرده. به همین خاطر تا مدتها حتی سازمان صدا و سیما هم روی ساخت این پروژه شک داشت و حتی دو، سه سال ساخت این سناریو به تعویق افتاد تا این که بعضی ابهامات توسط علمای تاریخ اسلام برطرف و ساخت آن آغاز شد.
گفتم میان پیغمبرها جرجیس را انتخاب کردی!مسلما بعد از گذشت بیش از یک دهه از پخش مختارنامه برای بینندگان این سوال وجود دارد که داوود میرباقری از ابتدا شما را برای بازی در نقش «عمربن سعد» در نظر گرفته بود یا قرار بود نقش دیگری را در این مجموعه بازی کنید؟بازی من در «مختارنامه» از نظر خودم بسیار اتفاقی و از نظر داوود کاملا فکر شده بود. جرقهاش هم در قم زده شد. رسول جعفریان (محقق و دانشمند تاریخ اسلام)، از من و داوود میرباقری و شهریار بحرانی که پیشتر آثار تاریخی ساخته بودیم دعوت کرد در قم با شاگردان طلابش درباره کارهای تاریخی-مذهبی صحبت کنیم. در آن زمان داوود ساخت «مختارنامه» را شروع کرده بود و در همان جلسه به بنده پیشنهاد بازی در نقش «عمر بن سعد» را داد. فکر کردم شوخی میکند و با خنده به او گفتم؛ میان پیغمبرها جرجیس را انتخاب کردی! اما او نه تنها شوخی نمیکرد بلکه بسیار هم جدی و مصر بود.
آن زمان سالها بود که کارگردانی میکردم و به هیچ وجه نمی خواستم به عنوان بازیگر در کار کارگردانان دیگر بازی کنم. بنابراین به داوود گفتم؛ نه بازی نمیکنم و او گفت؛ حالا این فیلمنامه را بخوان و خودش برای ادامه فیلمبرداری به شهرستان رفت. مشغول تهیه و تدارک ساخت سریال «حس سوم» بودم که دستیار میرباقری، من را به شهرک محل ساخت مختارنامه واقع در بزرگراه آزادگان دعوت کرد. در آنجا میرباقری ابتداعا صحبتی از بازی در این سریال به میان نیاورد و صرفا از لوکیشن و دکورها دیدن کردیم تا اینکه در پایان دیدارمان دوباره گفت میخواهم تو در نقش «عمر بن سعد» بازی کنی. گفتم نمیشود من خودم میخواهم یک سریال بسازم. گفت یک ماه ساخت سریالت را عقب بینداز تا من سکانسهای تو را فیلمبرداری کنم، بعد برو سر سریال خودت و نشان به آن نشان که یک ماه شد پنج سال.
گفتید زمان ساخت سریال «مختارنامه» در آثاری به کارگردانی دیگران بازی نمیکردید. دلیل خاصی برای این تصمیم داشتید؟حس میکردم حضورم به عنوان بازیگری که کارگردانی هم میداند سر صحنه مشکلساز میشود و شاید هر اظهارنظری حمل بر دخالت در کار کارگردان به شمار رود. به همین خاطر بود که آن زمان تصمیم گرفتم در آثار دیگران بازی نکنم.
ویژگی «عمر بن سعد» جاهطلبی و حب مال بودمسلما داوود میرباقری در شما ویژگیهایی دیده بود که برای نقش عمر بن سعد انتخاب تان کرده بود. از او نپرسیدید چه ویژگیهایی در شما دیدند که برای بازی شما در این نقش اصرار داشتند؟مرسوم نیست بازیگر از کارگردان بپرسد که چرا من را برای فلان نقش انتخاب کردی. خودم هم زمانیکه هنرپیشهای را برای ایفای نقشی انتخاب میکنم، ابتدا او را از هر نظر (فیزیکی، توانمندی، روحی و...) مورد ارزیابی قرار میدهم و بعد پیشنهاد میدهم. نقش «عمر بن سعد» هم در این سریال بسیار افت و خیز داشت و میرباقری این شخصیت را طوری در فیلمنامه ترسیم کرده بود که با آنچه من پیش از آن از این شخصیت در ذهن داشتم متفاوت بود. عمر بن سعد در «مختارنامه» واقعا نمیخواست که دستانش به خون حسین بن علی، نوه رسول خدا (ص) آلوده شود اما به دلیل جاه طلبی و مقام و قدرت و وعدهای که از بابت حکمرانی ملک رِی به او داده بودند این کار را انجام داد. به عبارتی او مدام بین تضادهای درونیاش در نوسان بود و انگار از درون خودش با خودش میجنگید. چالشهای بازی در چنین نقشی و درآوردن بهینه آن، قطعا برای هر بازیگری جذاب است.
و البته شما سابقه خوبی هم در ایفای نقشهایی که دچار اختلالات روانی هستند و کنش و واکنشهای عصبی دارند، داشتید. شاید میرباقری با توجه به سابقه ذهنی از شما در ایفای حرفهای اینگونه نقشها، «عمر بن سعد» را به شما سپرد؟بله، بنده در فیلم «میراث من جنون» و سریال «هم نفس» نقش افرادی را بازی کردم که وجه روانی پررنگی داشتند. نمیدانم، شاید به قول شما میرباقری با توجه به این نقشها، من را برای ایفای نقش «عمر بن سعد» انتخاب کرد.
ماجرای «رستاخیز»؛ از توقیف تا اکرانگویا در بازپخش سریال «مختارنامه»، بعضی سکانسها مثل سرهای بریده عبیدا... بن زیاد و شمر و عمر بن سعد در حالیکه به بارگاه مختار ثقفی آورده شده بود یا سکانس جنگ حضرت عباس و کشته شدن ایشان از این مجموعه حذف شده!دقیقا اطلاع ندارم چه سکانسهایی در بازپخش حذف شده اما ضبط سکانس جنگ حضرت عباس و شهادت ایشان را به شخصه دیدم که فکر میکنم حدودا ۱۷ دقیقه بود. در این صحنه حضرت عباس برای بردن آب میآید که تیر میخورد، ایشان مشک آب را به دندان میگیرد اما مشک را با تیر میزنند و سوراخ میکنند که نتواند آب ببرد. حتی خاطرم هست این سکانس را مونتاژ شده و کامل به آقای عزتا... ضرغامی (مدیریت وقت سازمان صدا و سیما) و نمایندگان مجلسی که به شاهرود، محل فیلمبرداری سریال آمده بودند، نشان دادند و موردتایید و اظهار لطف هم قرار گرفت. گریم شخصیتی که نقش حضرت عباس (ع) را بازی میکرد بسیار عالی و دقیقا مطابق همان شمایلی بود که مردم از ایشان در ذهن دارند و کلا صحنه خوبی بود، اما در نهایت به تصمیم سازندگان این مجموعه چهره شخصیت حضرت عباس (ع) نشان داده نشد. چون با اینکه حضرت عباس (ع) جزو معصومین نیست و نشان دادن چهره ایشان ایرادی ندارد اما در عرف و جامعه ما شان و منزلتی بسیار مقدس دارد و حتی خیلی بیشتر از قسم به امام حسین (ع)، قسم به حضرت عباس (ع) مرسوم است. ایشان معصوم نیستند اما درجه معصومیت دارند و بنابراین چهره ایشان را در این سریال نشان ندادند.
با این توضیحات به یاد فیلم «رستاخیز» افتادم؛ با احتساب یک دههای که احمدرضا درویش برای ساخت «رستاخیز» زمان صرف کرده حدودا ۱۸ سال است که فیلمی روی پرده نبرده. «رستاخیز» هم که کماکان بلاتکلیف نمایش است و ظاهرا امیدی به باز شدن گره کور این ماجرا نیست!احمدرضا درویش بارها درباره تولید این فیلم توضیح داده. بنا بر گفته درویش در بُعد تاریخی با علما و مراجع محترم مشورت کرده و در بُعد حقوقی و قانونی هم چیزی کم نگذاشته و برای ساخت این فیلم از مشورت مشاورانی در مباحث تاریخی و مبانی فقهی و شرعی بهره برده. پس چنین فیلمی به شکل زیرزمینی ساخته نشده و تمام مقاصد و مراحلش از ابتدا روشن و شفاف بوده، منتها یکدفعه مورد مخالفت و انتقاد قرار گرفته است.
و ظاهرا درویش به هیچ وجه قصد کوتاه آمدن و حذف چهره حضرت ابوالفضل (ع) را در «رستاخیز» ندارد.بحث حذفیات نیست. ببینید، زمان ساخت سریال «ولایت عشق» به من هم گفتند نشان دادن چهره امام رضا (ع) ایرادی ندارد. برو با خیال راحت فیلمبرداری کن! اما بنده و محمدمهدی حیدریان (مدیریت وقت سیمافیلم) زیربار این مساله نرفتیم. چون فکر کردیم چه بازیگری را با چه چهرهای در نقش امام رضا (ع) بگذاریم تا نظر مثبت همه جلب شود و همچنین قبول این کار از سمت ما عواقبی در سطح جامعه به همراه داشت که باعث شد دوراندیشی کنیم و تمهیدی بیندیشیم. آن زمان کامپیوتر تازه وارد ایران شده بود و ما چهره بازیگر نقش امام رضا (ع) را به آن وسیله پوشاندیم و نورانی کردیم که اتفاقا بازخورد بسیار مثبتی هم داشت. الان هم تا جایی که بنده مطلع هستم به احمدرضا درویش میگویند چهره حضرت عباس (ع) را برای نمایش عمومی فیلم بپوشان که او نمیپذیرد.
فکر میکنید سرانجام این فیلم رنگ پرده سینماها را به خود ببیند؟نمیدانم. به هر حال اشخاصی در کم و کیف آثار مذهبی اعمال نظر میکنند که صاحب قدرت هستند. «رستاخیز» هم به لحاظ مبانی تاریخی و فیلمسازی مشکلی ندارد اما صاحبان قدرت برای اکران آن حرف میزنند. دیگر وقتی آنها حرفی میزنند که کاری نمیتوان کرد. خود وزیر فرهنگ و ارشاد هم میگوید که زور ما نمیرسد.
سهم کودکی از محرمامروز دیگر بسیاری از مردم شما را با سریالهای تاریخی- مذهبی «تنهاترین سردار» و «ولایت عشق» میشناسند. چرا که به درستی از ساخت چنین آثار تاریخی با رنگ مایه مذهبی برآمدید. هر سال محرم که میشود، خودتان چه حس و حالی را در این ایام تجربه میکنید؟حس و حالی که به محرم دارم به خیلی پیشترها و به اعتقادات و تربیت خانوادگیام برمیگردد و آن را بعد از فیلمسازی برای دو امام معصوم (ع) به دست نیاوردم. راستش را بخواهید اصلا فیلمسازی در ژانر تاریخی را دوست ندارم. آثار تاریخی-مذهبی به خودی خود خیلی مقدس هستند اما فیلمساز را در زمان ساخت و پخش با مشکلات عدیدهای مواجه میکنند که عطایش را به لقایش ببخشد. برای من هم همینطور بود. بعد از ساخت دو سریال مذهبی-تاریخی، مجموعههای مشابه دیگری به من پیشنهاد شد که آنها را رد کردم. زمان مدیریت آقای لاریجانی که اتفاقا بسیار محکم پای ساخت سریالهای صدا و سیما میایستاد برای ساخت مجموعهای درباره امام حسین (ع) به من مراجعه کردند که گفتم اصلا و آنها رفتند و ساخت آن مجموعه را به کارگردان دیگری سپردند که در اواسط کار تعطیل شد. بارها از ساخت اینگونه آثار امتناع کردم و همیشه گفتهام من فیلمساز هستم و از ابتدا هم تاریخیساز نبودم. شخصی مثل داوود میرباقری عاشق ساخت کارهای تاریخی-مذهبی است اما من اتفاقی به این مسیر آمدم.
چرا اتفاقی؟مرکز سیمافیلم، «تنهاترین سردار» را قبل از من با کارگردان دیگری شروع کرده بود و حتی شش ماه هم جلو رفته بودند که پس از آن به مشکل برخوردند. در آن زمان قرار بود من برای سیمافیلم کاری خانوادگی در شکل و شمایل فیلمهای «همسر» و «خواستگاری» بسازم اما محمدمهدی حیدریان (مدیریت وقت سیمافیلم) که ارتباط نزدیکی با من داشت به من ماموریت ساخت «تنهاترین سردار» را داد. در ابتدا گمانم از ساخت این سریال یک سریال مناسبتی جمع و جور و کوتاه بود اما بعدا دیدم با چه پروژه عظیمی رو به رو هستم! پس از آن هم «ولایت عشق» را به من سپردند که پنج سال زمان برای ساخت آن گذاشتم. به قدری کار روی پروژههای تاریخی سخت است که بعد از «ولایت عشق» دیگر توبه کردم که سمتش نروم و تا امروز سر قولم ایستادم.
و چقدر دلبستگی و علاقه شخصی شما به امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا(ع) در انتخابتان برای فیلمسازی بخشی از زندگینامه این دو امام معصوم(ع) دخیل بود؟برای ساخت چنین آثاری، مدیران تلویزیون هستند که تصمیم میگیرند و تشخیص میدهند که کدام کارگردان را برای چه سریالی در نظر بگیرند. در آن سالها هم ساخت سریالهایی درباره امام حسن (ع) و امام رضا (ع) در اولویت سازمان صدا و سیما بود. چون دشمنان شیعه میخواستند امام حسن (ع) را به دلیل صلح با معاویه و امام رضا (ع) را به دلیل قبول ولایت عهدی مامون دستاویز قرار دهند تا برای رسیدن به اهداف خود به ذهنیت جوانان و دیگران خدشه وارد کنند. به همین دلیل شورای تاریخ اسلام و آقای لاریجانی (مدیریت وقت صدا و سیما) تصمیم ساخت سریالهایی درباره این دو امام معصوم(ع) را در اولویت قرار داده بودند و پیشنهاد ساختش را به من دادند.
شیعه و سنی؛ شباهتها و تفاوتهاخاطرم هست در سریال «تنهاترین سردار» علاوه بر کارگردانی، نقش «شمر» را هم بازی میکردید و البته در آن سریال نقش «عمر بن سعد» را داشتید که به لحاظ شخصیت با آنچه میرباقری در «مختارنامه» به تصویر کشیده، متفاوت بود. چطور توانستید قالبی از «عمر بن سعد» که در ذهن خودتان بود را بشکنید و وجه دیگری از این شخصیت را به نمایش بگذارید؟«عمر بن سعد» در «تنهاترین سردار» یک نقش فرعی بود که بنده به عنوان کارگردان این سریال تمرکزی روی آن نداشتم. به همین خاطر نگاه تازهای که میرباقری در «مختارنامه» به این شخصیت داشت، من را وسوسه کرد که در آن بازی کنم.
پس در نهایت با میرباقری سر ویژگیهای این شخصیت به اشتراک سلیقه رسیدید؟کسانیکه کار تاریخی انجام میدهند برداشتهای متنوعی از شخصیتهای تاریخی دارند. به عنوان مثال شخصیت معاویه در سریال «تنهاترین سردار» زمین تا آسمان با معاویه در سریال «امام علی (ع)» متفاوت است یا معاویه از نظر مذهب تشیع انسان بدی است و از نظر اهل تسنن یکی از باهوشترین اشخاص در برهه تاریخی خودش محسوب میشود. روایتهای تاریخی قطعی و صد در صد ثابت شده نیست و بنا بر دیدگاههای مختلف که مهمترین آنها در دین اسلام، شیعه و سنی است تغییر می کند. به عنوان مثال زمانی که سریال «ولایت عشق» را میساختم در مطالعاتم به این مهم برخوردم که تواریخ مختلف روایتهای مختلفی روی کسانی که امام رضا (ع) را از مدینه به مرو میآورند، دارند. در این نقل مکان، حضور «عیسی جلودی» به عنوان فردی خشن و نمایندهای از سوی مامون ثابت شده بود اما جزئیات این شخصیت را خودم به عنوان کارگردان ساختم؛ چون از تاریخ چیزی در نمیآمد.
داوود میرباقری عاشق روایتهای مذهبی-تاریخی استسالهاست دیگر سریالهای فاخر مذهبی-تاریخی مانند امام علی (ع)، تنهاترین سردار، ولایت عشق، مختارنامه و... ساخته نمیشود. به نوعی دچار فقدان سریالهای اعتقادی فاخر در تلویزیون هستیم و با آثاری در این زمینه مواجه هستیم که بدون کسب موفقیت فقط میآیند و میروند و از ماندگاری خبری نیست؟ساخت سریالهای تاریخی-مذهبی علاوه بر زمان، هزینه، شکیبایی و تحمل مرارتهای بسیار و... نیاز به اشخاص حرفهای و زبده دارد. به عنوان مثال میرباقری سالها برای ساخت سریال «سلمان فارسی» دوندگی کرد و امروز که مشغول ساخت آن است معاونت سیما میگوید؛ ۴-۳ سال ساخت آن طول میکشد. دیگر وقتی مدیران بگویند ۴-۳ سال، شما باید روی ۶-۵ سال ساخت حساب کنید اما خب داوود عاشق ساخت آثار مذهبی-تاریخی است و این کار را انجام میدهد.
شما دیگر وجد و شوری برای فیلمسازی ندارید؟وجد و شور دارم اما نه برای ساخت مجموعههای تاریخی-مذهبی. اگر نوبتی هم باشد باید این کار را به جوانترها سپرد. من هم کار خودم را انجام میدهم. الان تست گریم و لباس سریال «اپیدمی» را انجام دادم و همین امروز فردا است که کلید بخورد. «اپیدمی» سناریوی خوبی دارد و از عواملی حرفهای برخوردار است. از سویی دیگر برای کارگردانی، اگر شرایط مهیا شود در حال کار روی یک سریال جنایی هستم.
هیچ جشنوارهای برایم مهم نیستبا سنگینتر شدن سایه کرونا، چطور ریسک بازی در سریال «اپیدمی» و البته سختی کار در این روزها را پذیرفتید؟کار ما همین است. ما کاری جز بازیگری و فیلمسازی بلد نیستیم و دیگر تا کجا میتوان در خانه نشست و کار نکرد. اتفاقا «اپیدمی» هم با محوریت کرونا و تلاش بیوقفه کادر درمان برای مقابله با آن ساخته میشود که ظاهرا قرار است از شبکه سه سیما پخش شود. من هم هر دو نوبت واکسنم را تزریق کردم و با رعایت تمام پروتکلهای بهداشتی سرکار حاضر میشویم. بالاخره باید زندگی کرد.
خاطرم هست اواخر اردیبهشت هادی مرزبان اعلام کرد، مرداد ماه نمایش «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» را با بازی شما در نقش دکتر نون روی صحنه میبرد. به اواخر مرداد رسیدیم اما از این نمایش خبری نیست!کرونا نگذاشت. من یک ماه بیوقفه سر تمرین این نمایش رفتم اما با اوجگیری چند باره کرونا تمرینات متوقف شد. تئاتر با سینما و تلویزیون فرق میکند و بازیگر روی صحنه با تماشاگر هم نفس است. به همین خاطر است که از شیوع کرونا تا به امروز سالنهای نمایش در اغلب مواقع تعطیل بوده. ضمن اینکه قرار بود هادی مرزبان، تئاتر «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» را در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه ببرد و به دلیل تشدید روند شیوع کرونا اجرای تئاتر در چنین سالن بزرگی نیاز به تمهیدات ویژه ای دارد.
و امروز به عنوان یک کارگردان و بازیگر تاثیرگذار در سینما و تلویزیون ایران دوست دارید در کدام نقشها یا کارها حاضر باشید؟دوست دارم در آثاری حضور داشته باشم که با مخاطب عام رو در رو شود. به به و چهچههای جشنوارهای هیچ اهمیتی برایم نداشته و ندارد. مخاطب عام و تاثیری که هنر روی این قشر از مخاطبان میگذارد برایم مهم است. بدون اغراق میگویم که خودم را یک هنرمند حرفهای میدانم که کار حرفهای میپسندد. امروز هم بین یک کار جشنواره پسند با یک کار موردپسند مخاطب عام، بیتردید کاری را میپذیرم که با استقبال عام مردم مواجه شود. پسند مردم برایم افتخار است، نه جشنوارهها.
ساناز قنبری - سینما / روزنامه جام جم