گفت‌ و گو با دکتر سید یحیی یثربی درباره ویژگی‌های شخصیتی و علمی علامه محمدرضا حکیمی

حکیمی به دین نگاه سیاسی داشت

استاد علامه محمدرضا حکیمی، «فیلسوف عدالت» و «مرزبان توحید» که امام راحل از ایشان در سال ۴۸ طی نامه‌ای «جناب مستطاب ثقه‌الاسلام آقای محمدرضا حکیمی دامت‌افاضاته» یاد فرموده بودند.
کد خبر: ۱۳۳۳۶۶۲
ایشان را با وجود تالیفات بسیار، بیش از همه، یکی با دایره‌المعارف الحیاه می‌شناسند که از شهرت و اعتبار ویژه‌ای در جهان اسلام برخوردار است، همچنین از مُجَدِّدانِ مکتب معارفی مشهور به مکتب تفکیک است که با لحاظ‌کردن وحی، معتقد به جدایی دین از فلسفه و عرفان است. استاد علامه حکیمی بسیار بر دادگری و عدالت تاکید داشتند. این فراز مشهور «دینی که در آن عدالت نباشد دین نیست؛ چه رسد به اسلام» گویای این نگره است. با وجود تاثیر مکتب تفکیک بر قلمرو اندیشه معاصر به‌ ویژه طیف وسیعی از جوانان پس از انقلاب بهتر آن دیدیم که با اندیشگری سخن ساز کنیم که از منتقدان دقیق و جدی نحله فکری ایشان است یعنی دکتر سیدیحیی یثربی (ادام‌ا... ایامه) که با انا‌ و انا الیه‌ راجعون و تاثر بسیار آغاز سخن کرد.

استاد گفت من این‌گونه دریافته‌ام و خداکند که تفسیر به‌ رای نباشد که ایشان و حلقه فکری‌شان ته دل‌شان این بود که ما نباید زیادی شیفته ارسطو و افلاطون باشیم تا جایی که برخی آقایان می‌کوشند عنوان کنند ارسطو و افلاطون پیغمبر بودند، درحالی‌که نصف نظریات افلاطون خرافه است و ارسطو با خداوند در معنای اسلامی آن بیگانه است و به آن معتقد نیست. اصل فلسفه اینها نیست زیرا فلسفه یعنی تفکر و تلاش برای دریافتن و فهم جهان که فکر نمی‌کنم هیچ‌کدام از ایشان با این مساله مخالف باشند (استاد یثربی در کتاب فلسفه چیست این معنا را برای جوانان باز کرده است). ایشان با دیباچه‌ای که می‌خوانید سخن را آغاز کرده و به اسوه‌ای به نام استاد حکیمی پیوند داده است.
درودشان بادا.
مبلغان و مروجان ما بیشتر روی شخصیت‌شان حساب کنند نه روی کلام‌شان زیرا آنجا کلام اثر می‌گذارد که شخصیت روی مخاطب تاثیر بگذارد. دکتر یثربی با یادکرد آیه شریفه سوره جمعه «یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه» در معنای تزکیه و تقدمش بر تعلیم گفت برخی برآنند به خاطر اشاره به اهمیت تزکیه است زیرا تعلیم بدون تزکیه فایده ندارد در حالی‌که اهمیت تزکیه مطرح نیست بلکه اول با زمینه‌سازی و پالایش درون‌ها از آلایش‌ها آنها را آماده دریافت وحی و حکمت می‌کند که این مهم با رفتار و شخصیت و احساسی که شخص گوینده به مخاطب می‌دهد فراهم می‌شود. مثلا هنگام مشاهده کار ناشایست از چند جوان، چنانچه برخورد ما از نوع برخورد چوب با چوب باشد بر انسان اثر منفی می‌گذارد اما اگر از نوع برخورد نبی‌اکرم باشد راهنمایی را می‌پذیرند، تاثیر می‌گیرند و عوض می‌شوند چنان‌که شقی‌ترین آدم‌ها با برخورد رسول اکرم عوض شدند. استاد یثربی پس از این مقدمه افزود: این ویژگی را در رفتار آن مرحوم شخصا همیشه می‌دیدم. انسان از رفتار و برخورد و اخلاق می‌آموزد نه از زبان‌آوری.

چنین نکته‌ای در حدیث هم آمده که فرمودند مردم را نه‌فقط با زبان که با غیرزبان یعنی رفتارتان به دین دعوت کنید.
بله! چنانچه با گرسنگان ناراضی، پلیسی رفتار کنیم ممکن است نتیجه نگیریم اما اگر به خانه‌شان برویم و با آنها رفاقت کنیم فرق می‌کند زیرا هدایت یعنی ذهن طرف بایستی بپذیرد که این مساله خاص، درست است و این‌چنین هدایتی با زور نمی‌شود. در این راستا قرآن نیز سخن فرموده. پس باید ارتباط برقرار کنیم و مرحوم حکیمی ارتباط برقرار می‌کرد با جوان و پیر و طلبه و بازاری. من هر وقتی ایشان را می‌دیدم از برخوردشان یاد می‌گرفتم.
یک وقت جایی مهمان بودیم. وقتی به استقبال ایشان رفتم گفتند چون می‌دانستم شما هستید آمدم، وگرنه احوال من گویاتر است که اصلا حال آمدن نداشتم. این رفتار بسیار بر من تاثیر داشت. به خدا سوگند ماندم چه بگویم. البته با همه این‌گونه بودند. با دانشجو، همسایه و... . ایشان سرمشقی برای همه است. از ایشان یاد بگیریم.
در عرفان هم مشهور است: استادی که دیدارش بر تو موثر نباشد کلامش تاثیری نخواهد داشت. مخاطب را که مجذوب کرد سخنش به مغز مخاطب می‌نشیند.
درست، این صفت با برجستگی در شخصیت آن بزرگوار متجلی بود. ایشان همیشه به من محبت می‌کرد، تشویقم می‌کرد و می‌دانست که عرفان و فلسفه را نقد می‌کنم.
البته نقد شما با نقد آقای حکیمی و همفکرانش فرق ذاتی دارد.
من خواهان آنم که این فلسفه فرسوده را کناربگذاریم. از آنجا که فلسفه یعنی جهان‌بینی و تفکر، بکوشیم فلسفه جدیدی به حوزه و دانشگاه بدهیم. نمی‌خواهم این فلسفه نباشد بلکه خواهان آنم که این فلسفه ضعیف و ناکارآمد و سنتی و تاریخی تبدیل به فلسفه قوی کارآمد و به‌ روز شود.
ولی ظاهرا ایشان با تفکر فلسفی و عرفان، ناسازگار و مخالف بودند.
در همان جلسه‌ای که عرض شد مرحوم حکیمی به من گفت: فلانی! هم شما انتقاد می‌کنید هم ما؛ با مبانی مختلف اما باید هردو رعایت کنیم که امروز اسلام را نه با کلینی و شیخ طوسی که با مولوی و ابن‌سینا می‌شناسند. نقد و انتقاد بی‌حرمتی نیست بلکه عین حرمت است؛ یعنی مطلب شما را دریافتم و معتقدم این پیشنهادها بهتر چنین مساله‌ای را حل می‌کند.
تمام علم و دانش با نقد (=کنشِ انتقادی) پیشرفت کرده اگرنه در همان قدم نخست درمی‌ماندیم. انتقاد را نباید ناسزا تلقی‌کرد.
من وقتی دست شاگردم را می‌بوسم که مرا نقد کند. تجلیل هم مثل فحش بی‌ارزش است ؛چه تجلیلی! آدم توخالی عاشق تجلیل می‌شود. بزرگان را نیازی نیست حتی نبی اکرم راضی نبود جلوی پایشان بلند شوند، زیرا بزرگ و عزیز بود. اگر برایش تجلیل نگیرند چیزی از او کم نمی‌شود. حکیمی هم این‌گونه بود.
از دیگر ویژگی‌های مرحوم حکیمی؟
 این بود که به دین، نگاه سیاسی داشت. برخی مکاتب فردی هستند مانند عرفان که هرکسی خودش بایستی ریاضت بکشد و به‌ جایی برسد. از رسیدن یا نرسیدن او، به کسی چیزی نمی‌رسد و عایدشان نمی‌شود؛ زیرا عرفان راهی است که باید هرکسی با پای خودش برود.
به‌ قول سعدی این یک، گلیم خویش به درمی‌برد ز آب.
بله درست است، زیرا فردی است. اسلام از آن مکاتبی است که اتفاقا جهد می‌کند بگیرد غریق را. پیامبر ما بر سرش خاک هم که می‌پاشیدند دوست‌شان داشت؛ زیرا ادب‌شده خدا بود و خدا به ایشان گفته‌ بود (در متن قرآن هم آمده) که من چنانچه می‌خواستم همه را هدایت می‌کردم و به راه می‌آوردم؛ اما بشری که خدا آفریده بایستی خودش برگزیند و انتخاب کند. گروهی کفر را پسندیده، گروهی هم هدایت و ایمان را انتخاب کردند. اما در مقام توجیه‌کردن و رهنمون گردیدن و هدایت کردن، وظیفه ماست که مخاطب را توجیه کنیم، روشنش کنیم اما تحقیرش نکنیم، کوچکش نشماریم و اذیتش نکنیم.
 شما فرمودید مرحوم استاد حکیمی سیاسی‌نگر بود. این وصفِ نگرش سیاسی ایشان را چگونه شرح می‌دهید، از چه منظر، از کدام افق معنایی؟
این سیاسی‌نگربودن مرحوم حکیمی یعنی کاری کنیم که همه تحت تاثیر قرار بگیرند و تاثیر مثبت و سازنده، فراگیر باشد.
کسی که در عزای سیدالشهدا بر سر و سینه خود می‌زند که ان‌شاءا... قبول است، با این سینه زدنش خدمت می‌کند؛ ولی عزادارانی هم به خدمت می‌اندیشند به‌گونه و روشی دیگر. آنها به عشق حضرت رقیه(س) تصمیم می‌گیرند که در این مملکت نمی‌گذاریم بچه زباله‌گرد در کوچه‌ها دیده شود، به آنها سر و سامان می‌دهیم و زندگیشان را تامین می‌کنیم تا به مدرسه بروند و... نگرش سیاسی این است!
هرقدر یک عزادار به سر و سینه بکوبد که وا رقیه! فقط جنبه فردی دارد و احساسات خودش را در خانه‌اش (در این هجوم کرونا) با خدای خودش در میان گذاشته ولی در مسیر هدف‌های حضرت رقیه و اسلام چه‌کار کرده‌ام؛ زیرا در این روزگار کرونا مردمی هستند که نان سنگک را قسطی می‌خرند مسلمان!
شما سینه بزن درست است ولی از آن واجب‌تر این است که اگر علم عباس افتاد بلندش کنی، نگذاری حسین بی‌علمدار بماند، نگذاری حسین تنها بماند؛ نه این‌که بنشینی به‌گونه‌ای عزاداری کنی که در خور آدم‌های ضعیف و نارساست اما همین عزاداری را که امامان ما توصیه کرده‌اند برا ی ایجاد غیرت در ماست، برای این‌که برویم عدالتخواهی کنیم و از این مظلوم‌ها و از عاشورا دفاع کنیم.
باری! نگاه ایشان به اسلام؛ اجتماعی - سیاسی بود که پیش و پس از انقلاب با همین نگرش فعالیت داشت و حرمتش را همه داشتند و خدایش بیامرزد و ان‌شاءا... اجر و پاداش زحماتش را از دست اهل بیت(ع) دریافت کند.
 
علی مظاهری - روزنامه نگار / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها