به گزارش گروه حوادث جام جم آنلاین، حالا لبخندها و نگاههای پرعطوفت پدرانه، جایش را به قاب عکسی از او داده که گوشه اتاق گذاشتهاند و رویش روبان مشکی چسباندهاند، اما این پایان خط عمر زندگی قربانعلی نبود و خانوادهاش با بخشش اعضای او به بیماران نیازمند به اهدای عضو، دوباره قلب او را به تپش و بخشش زندگی وا داشتند.
حادثه هیچوقت خبر نمیکند و برای همین پلیس همیشه به رانندگان خودروها و راکبان موتورسیکلتها توصیه میکند هنگام ورود به جاده، نکات ایمنی را رعایت کنند تا دچار حادثه نشوند. قربانعلی هم در اثر سانحه تصادف با موتور جانش را از دست داد.
مهدی حسینی درباره این حادثه به جامجم میگوید: «عمویم بعدازظهر پنجم مرداد از خانه بیرون آمد تا به باغ انگوری که نزدیک خانهشان بود، برود. باغ فاصله زیادی با خانه نداشت و بعد از طی مسافتی به آن میرسید. پس از اینکه از خانه خارج شد، حوالی ساعت سه بود که ناگهان با یک موتور تصادف کرد. موتوری سرعت زیادی داشت و میخواست پیچ را دور بزند، اما نتوانست و یکدفعه با عموی من که او هم سوار موتورش بود، شاخ به شاخ شد و با هم تصادف کردند. هیچکدام کلاه کاسکت روی سرشان نداشتند. بعد از تصادف، به سر عموی من ضربه شدیدی وارد شد اما طرف مقابل فقط دست و پایش شکست.»
پس از تصادف، همسایگان قربانعلی که شاهد حادثه بودند، با خانواده او تماس گرفتند و آنها را در جریان حادثه قرار دادند. مرد میانسال بسرعت به بیمارستان منتقل شد اما مسؤولان بیمارستان الغدیر گفتند کاری از دست آنها برنمیآید و بهتر است او را به بیمارستان خرمدره منتقلکنند. در بیمارستان خرمدره، پزشکان قربانعلی را معاینه کردند و آنها هم گفتند در بیمارستان آیتا... موسوی زنجان امکانات زیادی وجود دارد و بهتر است در آنجا ادامه درمان قربانعلی انجام شود: «پس از اینکه عمویم را در بیمارستان بستری کردیم، پزشکان گفتند در مغزش خونمردگی وجود دارد و باید عمل جراحی انجام شود. عمویم جراحی شد و بعد از آن با دکتر صحبت کردم و گفت که وضعیت عمویم نسبت به دیروز بهتر شده است. دیروز هیچ علائمی نداشت اما امروز دست و پایش را تکان داده که نشان میدهد وضعیت او رو به بهبودی است و احتمال دارد حتی سطح هوشیاریاش نیز افزایش پیدا کند. باید صبر کنیم ببینیم چه اتفاقی رخ میدهد.»
در حالیکه خانواده قربانعلی منتظر افزایش سطح هوشیاری او بودند اما خداوند برای او تقدیر دیگری رقم زده بود. آنطور که حسینی توضیح میدهد، هنگام نیمهشب عمویش خونریزی مغزی کرد: «صبح روز بعد از خونریزی مغزی عمویم بود که از بیمارستان با ما تماس گرفتند و گفتند به بیمارستان بیایید تا با هم صحبت کنیم. صبح که شد من همراه پسرعمو و زنعمویم به بیمارستان رفتیم. دکتر به ما گفت عمویم بهدلیل خونریزی مغزی فوت کرده است و بحث اهدای عضو را مطرح کرد. بهمحض طرح این موضوع، برخی از اعضای خانواده مخالفت کرد و همان لحظه گفت نه. دکتر با دیدن این وضعیت به من گفت خانواده عمویت الان در شرایط عادی روحی نیستند و با آنها صحبت کن. من هم گفتم دکتر من خودم کارت اهدای عضو دارم اما کمی به این خانواده فرصت دهید تا درباره این موضوع تصمیمگیری کنند. بههرحال آنها عزیزشان را از دست دادهاند و تصمیم گرفتن آسان نیست.»
وقتی حسینی بحث نجات چند بیمار نیازمند به اهدای عضو را مطرح کرد، خانواده عمو نیز قبول کردند اعضای بدن پدر خانواده را ببخشند. قربانعلی به بیمارستان سینای تهران منتقل شد و اعضای بدن او مانند کلیه، قلب و ریه به بیماران نیازمند اهدا شد.
حسینی در پایان میگوید: «میدانم برای خانوادههایی که بیمار مرگ مغزی دارند، بسیار سخت است از عزیز خود بگذرند اما به این هم فکر کنند که با اهدای اعضای بدن او چند بیمار نجات پیدا میکنند. برای خانواده عموی من هم گرفتن این تصمیم بسیار دشوار بود ولی در نهایت به این نتیجه رسیدند که این بخشش باعث خیر دنیا و آخرت میشود.»
ضمیمه تپش روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد