به گزارش
جام جم آنلاین به نقل از ایسنا، «تختی خانه ندارد» عنوان مجموعه مقالههای آلبرت کوچویی، گوینده و روزنامهنگار پیشکسوت است که در سالروز تولد کشتیگیر پر افتخار ایران در المپیک و مسابقههای جهانی انتشار یافته است.
این کتاب شامل ۳۵ متن و مقاله با طرح جلدی از بهزاد شیشهگران، در ۱۰۸ صفحه و با شمارگان ۵۰۰ نسخه، با بهای ۳۵ هزار تومان توسط انتشارات آرادمان منتشر و در سالروز تولد جهان پهلوان تختی به بازار نشر عرضه شده است.
غلامرضا تختی متولد ۵ شهریور ۱۳۰۹ و درگذشته ۱۷ دی ۱۳۴۶، با دو مدال نقره و یک مدال طلا در بازیهای المپیک، دو مدال نقره و دو مدال طلا در مسابقههای قهرمانی جهان و نیز مدال طلای بازیهای آسیایی، پرافتخارترین ورزشکار ایرانی در این صحنهها محسوب میشود، اما بیشک، عمده شهرت او به واسطه منش پهلوانی و کنشگری اجتماعی بوده است.
آلبرت کوچویی، روزنامهنگار و گوینده متولد ۱۳۲۲ در مقالهای از این کتاب که همنام عنوان آن است، اینگونه آورده است: «...قصد من از این نوشته، قلم زدن درباره خصلتها و منشهای تختی نیست، که بسیار گفتهاند. میخواهم بگویم این پهلوان، با این بزرگی و رادمردی، جز در ابن بابویه خانهای ندارد. به راستی وقت آن نیست که خانهای با همه یادمانهای پهلوان بهپا کنیم؟ خانه-موزهای که یادآور و زیبنده پهلوان باشد. گام نخست را بهزاد شیشهگران برداشته است. بیش از دویست تابلو از تختی آفریده است. آنچه بر بوم آمده است، فقط چهره پهلوان نیست، همه زندگی اوست. شیشهگران به نانواییها، کفاشیها، خواربارفروشیها، و به هر جا که نشانی، عکسی، سندی از تختی بود، سرزده و آنها را به گونهای در چهره پهلوان آورده است.
با همه آنها گپ و گو داشته است و تحقیق و پژوهش درباره پهلوان. هر تابلویی حرفی از تختی و درباره او دارد. گپ با پهلوانان، دوستان، بابک، زندهیاد همسرش. بسیاری کسان دیگر. همه حرفها، سندها، نوشتهها بر بوم آمدهاند. همه در چشمهای تختی خانه کردهاند. خصلتها، تفکر، غمها، دردها و آیاهای خودکشی پهلوان و بسیاری رازهای نگشوده و رمزهای زیر سنگ مانده. تابلوهای بهزاد شیشهگران، خود یک تاریخاند، که میتوانند در کنار یادگارها و یادمانهای پهلوان، جا بگیرند، که این هنرمند، با گشادهدستی، نثار خانه تختی خواهد کرد. همیشه چنین گفته است.
اکنون دیگر به همت عاشقان و قلندران بسته است که خانه تختی را بنیان بگذارند. خاطرم هست زندهیاد عطاء بهمنش یادگارهای بسیار از پهلوان دارد؛ تنها کسی که صدای تختی را بر روی نوار ثبت کرده است. و چه سندهایی که در پستوهای خانهها رنگ غبار میگیرند. خانهای باید....»