بخشش پس از 3 بار مهلت پای چوبه دار

پسر جوان که به اتهام قتل، سه بار تا یک‌قدمی مرگ رفته بود، با پرداخت وجه‌ المصالحه 700 میلیونی از قصاص رها شد.

کد خبر: ۱۳۳۶۰۱۵

به گزارش گروه حوادث جام‌ جم‌ آنلاین، اوایل تابستان سال ۹۲ درگیری در محله‌ای در یکی از شهرستان‌های استان لرستان رخ داد و باعث شد پسر ۱۹ ساله‌ای که از سوی مهاجمان زخمی شده بود برای ترساندن و خلاصی از دست آنها سلاح شکاری پدرش را از خانه بردارد و سمت‌شان برود.

در جریان این درگیری، سلاح شکست و تیری از آن شلیک و باعث مرگ یکی از مهاجمان که پسری ۲۴ ساله بود، شد‌‌. متهم نیز خود را تسلیم پلیس کرد و روانه زندان شد.

مهرداد در دادگاه محاکمه و به حبس و پرداخت دیه محکوم شد که با اعتراض خانواده مقتول دوباره محاکمه و این‌بار حکم قصاص گرفت‌.

او سه بار پای چوبه دار رفت و سرانجام توانست با گذشت بیش از هفت سال و پرداخت دیه ۷۰۰ میلیون تومان رضایت بگیرد و آزاد شود.

او درباره این هفت سال به خبرنگار جام‌ جم گفت: آن‌موقع ۱۹ ساله و سال آخر رشته تجربی بودم. همزمان امتحان دوره مربیگری یوگا را هم داده بودم که قبولی‌ام در زندان به من اعلام شد. زنی در همسایگی‌مان بود که همه با او درگیر بودند. شب حادثه، خانواده‌ام مهمان یکی از اقوام بودند و من در خانه تنها بودم. من پیش از این با زن همسایه درگیر شده بودم و آن شب جوان‌های مهاجم در هواخواهی از او به مقابل خانه ما آمدند و مرا زخمی کردند. برای ترساندن آنها‌،‌ سلاح شکاری پدرم را برداشته و بیرون رفتم. در آن زمان تیری از سلاح شلیک شد و بعد از آن، اسلحه شکست. گلوله به پسر جوانی اصابت کرد و مرگ او را رقم زد. من هم خودم را تسلیم کرده و به زندان منتقل شدم. بیشتر روزها در زندان روزه بودم تا صبر و تحملم بیشتر شود. وقتی برگه حکم قصاصم را در زندان گرفتم ماه رمضان بود. موقع افطار از فروشگاه زندان زولبیا و بامیه گرفتم و به هم‌سلولی‌هایم دادم. در حین رسیدگی به پرونده پدر مقتول فوت کرد و 10 خواهر و برادر مقتول، اولیای‌ دم او شدند. در این سال‌ها سه بار پای چوبه دار رفتم و هر‌بار از اولیای‌ دم برای جلب رضایت مهلت گرفتم. یادم هست اولین‌بار که پای چوبه دار رفتم روزه بودم و از مادرم خواستم برایم از دو نفر رضایت بگیرد. سرانجام اولیای‌ دم اعلام کردند به شرط پرداخت دیه 700 میلیونی رضایت می‌دهند. مادرم بخشی از پول دیه را با فروش خانه‌، وام و قرض جور کرد و بقیه آن را خیرین کمک کردند. حالا که آزاد شدم، می‌خواهم درسم را ادامه دهم و دوباره در امتحان دوره مربیگری یوگا شرکت کنم.