ادیب بود و محقق و مسلمان. به مذهب و دین اعتقاد داشت چون درباره آن پژوهش کرده و ایمانش عقلی و قلبی بود. این را میتوان از ترجمه قرآن که به دو زبان فارسی و انگلیسی انجام داد، متوجه شد. استاد دانشگاه بود و شعر هم میگفت.
شعرهایش، هم اندیشه دارند و هم جان و روح. به مناسبت سالگرد درگذشت این بانوی فرهیخته مینویسیم چون چنین زنانی هم در زندگی باید قدر ببینند و بر صدر نشینند و هم بعد از فوتشان باید درباره آنها نوشت تا نسل جوان آنان را بشناسد، از آنها درس ادب و معرفت و سواد بیاموزد و باور کند که میتوان از عمر و روزهای زندگی بهرههای زیادی برد و جاودانه شد. برای شناخت بیشتر زندهیاد صفارزاده با جواد محقق، نویسنده و شاعر همصحبت شدم.
استاد ترجمه
محقق درباره قرآنی که طاهره صفارزاده به عنوان یک زن ترجمه کرده با ترجمههایی که از سوی مردان انجام شده، میگوید: قرآن، کتاب الهی است و زمانی که به زبانی دیگر ترجمه میشود، آقا یا خانم بودن مترجم تاثیری ندارد. قرآن کتاب مقدس است و نمیتوان در زمان ترجمه برداشت شخصی از آن داشت. در تفسیر میتواند این اتفاق بیفتد و بگویی خانم آن را تفسیر کرده و با روحیه زنانهتر و لطیفتر این کار را انجام داده اما درباره ترجمه نمیتوان این را گفت. دکتر صفارزاده یکی از متخصصان ترجمه و زبان در ایران بودند و سالها در آمریکا درس خوانده، تدریس کرده و بعد از بازگشت به ایران در همین حوزهها فعال بود. ایشان یکی از بهترین کسانی بود که میتوانست قرآن را به زبان انگلیسی ترجمه کند. از اهل فن و متخصصان شنیدهام ترجمه قرآن توسط ایشان به زبان انگلیسی یکی از بهترین ترجمههاست. دکتر صفارزاده در زمینه ترجمه فارسی قرآن هم کار بسیار دقیقی انجام داده است. این که ایشان به زبان فارسی، ادبیات و شعر تسلط داشتند حتما در ترجمه ایشان تاثیر مثبت داشته است.
اندیشمند باشعور
به محقق میگویم، زندهیاد صفارزاده هر کجا که پای شعر و شاعری به میان میآمد تاکید زیادی بر شعور داشتند و شعر و شاعری را کاملا مرتبط با شعور و اندیشه میدانستند.
تاکید او بر این خصلت را چگونه ارزیابی میکنید که میگوید: در پیشینه ادبی کشور ما شاعران بزرگ از حافظ گرفته تا مولانا و سعدی دیگران صرفا رجزنان قوافی در غزل و قافیه نبودند. بسیاری از آنها قدرتشان در کنار شاعری در معرفت و سواد و اندیشه هم بوده. به همین دلیل یک پژوهشگر زمانی که آیات قرآن را از مثنوی معنوی استخراج میکند، خودش یک جلد کتاب میشود. یا کسانی که اشارات موسیقایی را از دیوان حافظ استخراج میکنند، با حجم انبوهی از دانش موسیقایی این شاعر روبهرو میشوند. آثار سعدی پر است از اشاراتی که به آیات قرآن و احادیث داشته. همه اینها نشان میدهد این شاعران، اندیشمندانی بودهاند که به فقه، تفسیر، ستارهشناسی، فلسفه و... آشنایی و تسلط داشتهاند و ماندگاری آثارشان صرفا به دلیل خوب شعر گفتن نیست، بلکه مجموعه دانش و شناختی است که در آثارشان تبلور پیدا کرده است. خانم صفارزاده نیز جزو کسانی بودند که بیش از آنکه شاعر کلمات باشد، شاعر اندیشمندی بود که این ویژگی در شعرهایش تبلور داشت. حتی در اولین شعرهای او میتوان تعهد اجتماعی و غیره را دید. از اواسط دهه۵۰ این شعور و اندیشه در اشعارش بیشتر دیده میشود و به اوج میرسد و هر چه جلوتر میرویم، پختگی در آثار او بیشتر به چشم میآید، هم در تکنیک و زبان سهل ممتنعی که انتخاب و هم مفاهیمی که به آنها اشاره میکند. مرحوم صفارزاده، استاد دانشگاه بود و شناخت همهجانبهای از مسائل داشت. با انسانهای آگاهی معاشرت داشت که از میان آنها میتوان به زندهیاد حکیمی و استاد اوستا اشاره کرد. همه اینها خانم صفارزاده را به شخصیت ممتاز تبدیل کرده بود. ایشان سالهای زیادی از عمرش را صرف ترجمه قرآن به دو زبان انگلیسی و فارسی کرد. دیگر فعالیتهایش را کم کرد تا به این کار بزرگ برسد. به نظرم جزو معدود چهرههای ممتاز و تاثیرگذار کشور ما بهخصوص در میان زنان است. نظریات قابل تاملی درباره ادبیات و مسائل اجتماعی داشت که باید آنها را هم ترویج کرد که از یاد نرود.
مهجور مانده
میگویم همه این ویژگیهایی که گفتید در خانم صفارزاده وجود داشت و بیراه نیست اگر بگوییم خانمی در اندازه ایشان کم داریم. اما با همه اینها نسل جوان ایشان را کم میشناسد یا بهتر بگویم کمتر از این زن اندیشمند صحبتی میشود یا حتی درباره قرآنی که ترجمه کرد کم نوشته و گفته شده، دلیل این مهجوریت چیست که میگوید: گروهی هستند قرآن را تلاوت میکنند برای ثواب و ادا کردن تکلیف دینی. این گروه زیاد به ترجمه قرآن کاری ندارند. نسل جوان که به زبان عربی آشنایی و تسلط ندارد، ترجمهها برایشان چندان تفاوت نمیکند. کسانی که درگیر تطبیق ترجمههای مختلف قرآن هستند ناچارند به ترجمه خانم صفارزاده نیز مراجعه کنند. من بیش از آنکه روی ترجمه فارسی قرآن ازسوی مرحوم صفارزاده تمرکز کنم روی ترجمه انگلیسی ایشان تاکید میکنم. قرآن به زبانهای زیادی ترجمه شده است. اما کسانی که قرآن را به زبان انگلیسی ترجمه کردهاند به این زبان تسلط داشتهاند اما دکتر صفارزاده علاوه بر تبحر در ترجمه انگلیسی به زبان قرآن نیز احاطه داشتهاند. برای همین میگویند ترجمه ایشان یکی از بهترین ترجمههاست. این موضوع در مجله ترجمان هم نوشته شده. اگر خانم صفارزاده مهجور مانده و نسل جوان کمتر او را میشناسد به کوتاهی ما برمیگردد که کمکاری کردهایم و بخشی از آن هم به حسادت و بغض جریان روشنفکری ما بهخصوص در سالهای بعد از پیروزی انقلاب برمیگردد و جفایی که به این خانم دانشمند، مترجم و زبانشناس داشتهاند و روی معرفی ایشان سرمایهگذاری نکردهاند، در صورتیکه برخی از آدمهای دست چندم را بیشتر مطرح کردند نهتنها در حوزه شعر بلکه در زمینه ترجمه و پژوهش. به هرحال این جفا و کمتوجهی عمدی را نمیتوان نادیده گرفت و به نظرم باید برای معرفی ایشان و آثارش بیشتر کار کنیم.
بازخوانی گفتگوی بوق اشغال با استاد طاهره صفارزاده (منتشر شده در ۳۰ آبان سال ۸۱)
چه دلهایی ظرف قرآن است؟ دلهای اهل یقین.
قرآن در چه دلهایی جای نمیگیرد؟ دلهایی که بر اثر نداشتن مطالعه و آگاهی با ذهنی با گرایشهای فطرت توحیدی به سوی کلام الهی مقابله میکنند.
بهترین راه انس با قرآن؟ سعی در شناخت منطق الهی و تداوم مطالعه و پژوهش در مسیر شناخت. به عبارت دیگر معنی آیات و ارتباط آنها در زبان مادری باید دانسته شود.
دریافتتان از آیه «الیس الصبح بقریب»؟ پایان شب سیه، سپید است یا انمعالعسر یسرا.
آیا واقعا دیوان حافظ قرآن عجم است؟ خیر! نه دیوان حافظ، نه مثنوی مولوی. با این که هردو مقام و ارزش ادبی والایی دارند عاری از تخیلات، اغراقهای شاعرانه و شطحیات عارفانه نیستند. بنابراین معادل قرار دادن آنها با قرآن که صرفا کلام حق است، درست نیست.
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد