«قهرمان» تازه ترین ساخته اصغر فرهادی، بهترین فیلم کارگردانش نیست و حی شاید تردیدهایی درباره موج ستایش آمیز اخیر درباره آن هم وجود داشته باشد، اما قطعا فیلم مهم و قابل بحثی است؛ هم در کارنامه خود فیلمساز و هم در سینمای ایران و به ویژه در نسبت و پیوندهایش با جامعه امروز. ممکن است برخی دلداده سینمای فرهادی نباشند، اما نمی شود اهمیت او را به عنوان یک سینماگر کاربلد و معتبر و پرآوازه در جهان نادیده گرفت. فرهادی از معدود فیلمسازان شناخته شده سینمای جهان در این سالهاست که مخاطبان همواره منتظر فیلمهای تازه آنها هستند. نویسنده و کارگردانی که سطح و استاندارد و کیفیت مشخصی دارد که از آن پایین تر نمی آید و فارغ از بعضی از نقدها، غالبا علاقمندان را ناامید و سرخورده نمی کند. این اتفاق برای قهرمان هم افتاده و آن کنجکاوی و عطش موردنظر که با تعریف و تمجیدها در جشنواره اخیر کن بیشتر هم شد، پاسخ مناسبی یافت و بیشتر واکنشها در این چند روز اولیه اکران، ستایش آمیز بوده است. در چنین شرایطی و جو سراسر تمجید درباره فیلم، هرگونه نقد منفی و نگاه دگرگون به اثر، به عنوان نواختن ساز مخالف و جبهه گیری علیه قهرمان شناخته می شود و از نویسنده به عنوان ضدقهرمان یاد می کنند. نقد و بررسی منصفانه و دقیق فیلم تازه فرهادی، نیاز به اندکی گذشت زمان و عبور از این هیجانات اولیه دارد. هرچند انتخاب فیلم به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار 2022، کماکان شعله التهاب و هیجان ماجرا را حفظ می کند و حتی به آن می افزاید. عجالتا برویم ببینیم، قهرمان فرهادی با خودش و با ما چند- چند است و چقدر این قهرمانی و ایستادن روی سکوی رضایت و ستایش تماشاگران برازنده آن به نظر می رسد.
برگ برنده های قهرمان
مهم بودن قهرمان، بیش از هر چیز ریشه در اهمیت خود فرهادی به عنوان یکی از فیلمسازان معتبر سالهای اخیر و تاریخ سینمای ایران برمی گردد که مقبولیت و محبوبیت جهانی هم دارد. مواجهه دراماتیک فرهادی با طبقه متوسط جامعه امروز ایران که شمولیت و مابه ازاهای جهانی هم دارد، به مشخصه و هویت سینمایی او تبدیل شده و تسلطش بر فیلمنامه و کارگردانی و قدرتش در ترسیم فضای رئالیستی، پیشنه و عقبه قابل اعتنایی برایش ساخته که قهرمان را حتی پیش از تماشا، برای مخاطبان مهم و کنجکاوی برانگیز می کند. درواقع اهمیت گام اول قهرمان، متاثر از یک فیلمساز مولف و آشناست.
دلیل دیگر اهمیت فیلم تازه فرهادی، دستمایه های آن است و بحث فشار اقتصادی و تنگناهای مالی که از ملموس ترین و آشناترین و شایع ترین مشکلات و مسائل این سالها و این روزهای ایران است، موجبات همراهی و همدلی بیشتر فیلم را با اثر و قهرمان آن فراهم می کند و تاثیرگذاری آن را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد.
قهرمان، به لحاظ اهمیت، جذابیت و چه بسا ارزشهای سینمایی، در جایگاه پایین تری نسبت به جدایی نادر از سیمین و درباره الی و چهارشنبه سوری قرار می گیرد و در بعضی بخشها فاصله هایی با این آثار دارد، اما به لحاظ فیلمِ زمانه و به روز بودن، بهترین فیلمی بود که فرهادی می توانست در این سال بسازد. عدم ثباث اقتصادی و شغلی و معیشتی، به بهترین و پیچیده ترین شکل ممکن در قصه قهرمان و وضعیت رحیم سلطانی (امیر جدیدی) متبلور می شود. این هوشمندی و زمان سنجی درست فرهادی است که آن تم تقریبا همیشگی و چه بسا کلیشه ای آثارش یعنی قضاوت دیگران درباره شخصیت اصلی اش را، در قالب یک پسزمینه اقتصادی روایت می کند. اگر مثلا رحیم درگیر یک ماجرای قتل یا خیانت در زندگی مشترک می شد، شاید پیوندی اینقدر مهم و تاثیرگذار با زمانه امروز و این روزها نمی یافت، اما بحث زندانی شدن به خاطر بدهی 150 میلیون تومانی و باتوجه به قرارگرفتن در طبقه ای فرودست، وجه دراماتیک و تاثیرگذار و غمخواری و دلسوزی مخاطب را بیشتر می کند.
به جز اهمیت قهرمان در سینمای خود فرهادی به لحاظ زمان سنجی و موقعیت شناسی، این فیلم مهمترین اثر سینمای کرونا زده ایران در این دو سال هم به حساب می آید و فاصله بعیدی با فیلمهای بنجلی دارد که باری به هر جهت و بی هیچ جذابیت و اثرگذاری و حرف مهمی ساخته می شوند و هرکدام به سهم خود و با همدستی یکدیگر، آبروی سینمای ایران را می برند. در چنین وضعیتی، فرهادی با نوشتن و کارگردانی قهرمان، درس فیلمسازی هم به نویسندگان و کارگردانان ضعیف و خامدست می دهد.
قهرمان بی تردید بدون امیر جدیدی، چیزی اساسی کم داشت و بازی درست و همدلی برانگیز اوست که مخاطب را تا پایان با فیلم همراه می کند. درباره لهجه جدیدی باید اهالی شیراز نظر دقیق و کارشناسانه بدهند، اما به نظر می رسد این بازیگر دست کم در لحن و حس و حال توانسته نقش فردی اهل شیراز را به درستی درک و اجرا کند. صدای بم و لحن لاتی و داش مشدی وار هم اینجا به صدای زیر و مظلومانه ای تغییر جهت داده و موقعیت پیچیده شخصیت را به خوبی نشان می دهد. قطعا هدایت و کارگردانی فرهادی، نقش بسیار موثری در این تغییر پرسونا و شمایل داشته و یکی از اصلی ترین دلایل درخشش تازه جدیدی است.
پاشنه آشیل های قهرمان
اولین تصویری که مدتها قبل و در آستانه نمایش فیلم در جشنواره کن منتشر شد، تصویری از امیر جدیدی بود که دست پسری را گرفته و از خیابان رد می شوند. التهابی که خود این عکس داشت، در خود فیلم وجود ندارد، به ویژه همین لحظه که می بینیم صرفا یک عبور ساده پدر- پسری از خیابان است. شاید یکی از دلایل جذابیت کمتر قهرمان نسبت به فیلمهای اوج کارنامه فرهادی، همین التهاب و هیجان کمتر باشد. قهرمان البته در ساحت و حد و اندازه خودش و بخصوص در ایران امروز، درست و به قاعده به نظر می رسد، اما فاقد آن التهاب و هیجان جدایی نادر از سیمین، درباره الی، چهارشنبه سوری و حتی فروشنده است. هرچند نباید موقعیت رحیم را صرفا با مباحث و گرفتاری مالی و اقتصادی سنجید و با شخصیت پیچیده تری روبرو هستیم که تاوان ساده دلی، پاکدستی و میل به قهرمانی و شهرت طلبی نصفه و نیمه اش و خرده اشتباهات ناگزیرش را می دهد، اما پایه و اساس گرفتاری او ریشه اقتصادی دارد که در مقایسه با چالشها و موقعیتهای پیچیده تر و ملتهب تر شخصیتهایی مثل عماد فروشنده و الی و سپیده در درباره الی و ترمه در جدایی نادر از سیمین و مژده در چهارشنبه سوری، حرف چندان زیادی برای گفتن ندارد. اگر کمی با فاصله به قصه نگاه کنیم و اندکی بی رحمی و بی انصافی را هم چاشنی اش کنیم، مهمترین مشکل رحیم، بدهکاری مالی اش و تحمل مجازات حبس است.
نکته دیگر اینکه اگرچه بحث اشاره به اثرات منفی و مخرب و تهدیدکننده فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، نقش بسزایی در امروزی بودن و همگام با جامعه بودن فیلم قهرمان دارد، اما فرهادی احتمالا به اقتضای سن و سال و دور بودن از فضای مجازی، چندان این تهدید را ملموس و باورپذیر از کار درنمی آورد و موقعیت ملتهب قصه در این زمینه، چندان باورپذیر نیست. یعنی ما تنها از طریق دیالوگها متوجه این تهدید پخش فیلم درگیری در اینترنت می شویم و این التهاب از طریق تصویر به ما منتقل نمی شود. مقایسه کنید با التهاب اولیه فیلم شنای پروانه و چند پلان از مردمی که در سطح شهر مشغول تماشای فیلم لو رفته پروانه در استخر هستند؛ جوانی نویسنده و کارگردان شنای پروانه و شناخت بیشترش از فضای مجازی و قدرت شبکه های اجتماعی، التهاب اینترنتی موردنظر را خیلی بهتر از فرهادی کمتر آشنا به فضای مجازی، به مخاطب منتقل می کند.
فیلم قهرمان به شکل عجیبی، بازی های یکدستی ندارد و حتی می توان گفت از نظر ترکیب و کیفیت بازی بازیگران، جزو آثار ضعیف فرهادی است. برخی بازیگران ناشناس نقشهای مکمل و فرعی و کوتاه خوب نیستند و حتی بعضی از سرشناسها هم توقعات را در بازیگری فراهم نمی کنند. مشخصا سارینا فرهادی و فرشته صدرعرفایی که منتظر بازی های ویژه و تاثیرگذاری از آنها بودیم اما متاسفانه قهرمان جزو بازی های خوب کارنامه این دو بازیگر نیست. محسن تنابنده هم در نقش بهرام اگرچه گریم خوبی دارد و مثل همیشه استادی اش را در لهجه های مختلف به رخ می کشد و حتی بازی درست و به اندازه ای دارد، اما توقع نقش جذابتری از او می رفت و تقابل دراماتیکش با قهرمان داستان، می توانست عمیق تر و چالشی تر و جذابتر باشد. شاید ایراد اصلی در این کم جلوه بودن نقش بهرام و برخی دیگر از نقشهای فیلم، تمرکز کامل فرهادی روی شخصیت رحیم باشد. باوجود اینکه این مراقبت و هدایت به خوبی جواب داده و چه بسا همراهی و همدلی بیشتر تماشاگران را به همراه داشته اما کاش این وسواس و دقت درباره دیگر شخصیتها در متن فیلمنامه و انتخاب و کیفیت بازیگران در نقشهای دیگر هم وجود داشت تا قهرمان همه جوره شایسته قهرمانی در ساختار و کیفیت باشد.
دیگر اینکه فرهادی با وجود سابقه کار در تلویزیون و مواجهه اش با رسانه ها و مطبوعات در همه این سالها، باید خیلی بهتر از اینها فضای رسانه ای را به تصویر می کشید، اما کیفیت و جذابیت این سکانسها، عجیب و غیرمنتظره است و اگر نام فرهادی در تیتراژ نبود، شک می کردیم که در این لحظات با فیلمی از این فیلمساز معتبر روبرو هستیم.
کنایه ها و اشارات سیاسی فرهادی در قهرمان هم چون تیغ دو دم عمل می کنند، هرچقدر اینها می تواند دل برخی تماشاگران را خنک کند و حکم نوعی عقده گشایی اجتماعی در قالب سینما را داشته باشد، اما از زاویه ای هم می تواند کمی گل درشت جلوه کند. به نظر می رسد قهرمان حتی بدون این اندک هم کارش را با همان ارجاعات تاریخی و حضور رحیم در نقش رستم و بعد دربه دری اش در شهر و جامعه ای که نشانی از آن عظمت و ابهت ندارد، راه می انداخت.
علیه کرونا
باوجود اینکه کمدی دینامیت با فداکاری جور سینمای کرونا زده ایران را در گیشه کشید و در این شرایط به فروش خوبی هم دست یافت، اما قطعا این فیلم قهرمان است که تکانی اساسی به گیشه داده و بعد از مدتها مردم را به سالنهای سینما کشانده است. استقبال بالای تماشاگران از این فیلم در همین روزهای اول و رسیدن قهرمان به سئانس های فوق العاده در شهرهای مختلف، حال سینما را خوب کرده و می تواند فضا را برای اقبال مخاطبان به دیگر فیلمهای اکران هم آماده کند. به جز اهمیت قهرمان در اکران داخلی، حضور فیلم فرهادی به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار 2022 – فارغ از برخی مخالفتها و تردید در شایستگی این انتخاب- و موفقیت احتمالی آن هم می تواند نقش مهمی در توجه بیشتر جهان به سینمای کشور داشته باشد.
علی رستگار
سینما
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد