همین حرکت به ظاهر کماهمیت که زیاد هم شده، بخشی از «فرهنگ عمومی» جامعه را شکل میدهد و نشان از آن دارد که این فرهنگ بهشدت شکننده شده. البته در کنار این رفتار که نوعی ناهنجاری اجتماعی است، میتوان به پرتاب زباله از داخل خودرو به بیرون، انداختن ته سیگار و آب دهان در پیادهرو و خیابان، استفاده خودروهای شخصی از خط مخصوص عبور اتوبوس همگانی یا استفاده موتورسواران از خط ویژه دوچرخه هم اشاره کرد که وضعیت اسفباری در جامعه ما دارند.
۱۴آبان به نام فرهنگ عمومی نامگذاری شده و برای شناخت این روز و موضوعیت فرهنگ عمومی و این که بدانیم الان چند چندیم با غفور شیخی، جامعهشناس همصحبت شدم.
فرهنگ عمومی مانند سیستم عامل
شیخی درباره اهمیت فرهنگ عمومی و این که شاخص مهمی در توسعه کشور است، میگوید: فرهنگ عمومی موتور محرکه جامعه است. اگر کشور را یک رایانه بزرگ در نظر بگیریم، فرهنگ عمومی مانند سیستم عامل و ویندوز آن عمل میکند که هر قدر زیر ساخت این رایانه قویتر باشد، سیستم عامل آن هم کارآمدتر و به روزتر خواهد بود. برای نشان دادن توسعه یک کشور نوک پیکان دقیقا به سمت فرهنگ عمومی نشانه میرود. هر قدر فرهنگ عمومی با کیفیتتر، گستردهتر و عمیقتر باشد، توسعه در آن کشور پایدارتر است و هر قدر این پایداری بیشتر باشد، موفقیت کشور در زمینههای مختلف باثباتتر است. کشورهایی که پیشرفت چندانی در زمینههای مختلف ندارند، دارای فرهنگ عمومی معمولی یا ضعیف هستند. توسعه پایدار چند شاخصه دارد که میتوان به میزان تحصیلات افراد جامعه، میزان رعایت حقوق شهروندی و احترام شهروندان به یکدیگر و رعایت تکالیف شهروندی، کاهش جرایم اجتماعی و اختلافات خانوادگی و کاهش پروندههای قضایی اشاره کرد.
هر قدر فرهنگ عمومی ضریب مثبتتری داشته باشد، توسعه پایدارتر و هر قدر ضریب منفیاش بیشتر باشد، توسعه ناپایدارتر است.
برای رصد این موضوع میتوان با آماری که وزارت علوم، ناجا، قوه قضاییه و ... منتشر میکنند، مراجعه کرد و مثبت یا منفی بودن آن را درآورد و حال توسعه و فرهنگ عمومی را با آن سنجید.
بده بستان فرد و جامعه
شیخی درپاسخ به این سؤال که آیا فرهنگ عمومی از فرد و خانواده شروع شده و وارد جامعه میشود یا این موضوع برعکس است،میگوید: فرهنگ عمومی ، فرد و خانواده کاملا در هم تنیدهاند و نمیتوان آنها را از یکدیگر جدا و برای هرکدام مرزی تعیین کرد. این دو با هم رابطه کاملا متقابل دارند و بده، بستانهای آنها کلیت فرهنگ یک جامعه و کشور را میسازد. دولت برای ارتقا و تثبیت فرهنگ عمومی وظایف مهمی دارد. این وظیفه کوتاهمدت یا مقطعی نیست و باید به صورت مداوم پالایش و به روز شده و مراقبت ویژهای از آن صورت گیرد. دولت باید بودجه کلانی را به آن اختصاص دهد و آنها را در زیرشاخههای معینی هزینه کند. مثلا آموزشهای قبل از ازدواج و قبل از فرزندآوری وظیفه دولت است.
اگر این آموزشها بهدرستی انجام شود. افراد به حقوق خود و دیگری آشنا میشوند و در این شرایط فرد و خانواده او موفقتر و باثباتتر خواهند بود. فرد موفق حتما در موفقیت جامعه تأثیرگذار است و شهروند مؤثری برای شهر و کشورش خواهد بود. این زنجیره همچنان ادامه خواهد داشت و زیرشاخههای زیادی را ایجاد میکند. این داد و ستد بین فرد، خانواده و جامعه اگر شکل درستی داشته باشد، نشان دهنده رشد فرهنگ عمومی به سمت مثبت و توسعه پایدار است.
برنامهریزی دولت مهم است
به شیخی میگویم،افراد جامعه ما بهخصوص جوانان تحصیلکرده و دانشگاهی هستند،اگر میزان تحصیلات را یکی از شاخصههای مثبت فرهنگ عمومی بدانیم پس چرا برخی از همین افراد در شهرها و در روابط اجتماعی دچار رفتارهای خودخواهانه میشوند و حقوق دیگر شهروندان را رعایت نمیکنند؟ میگوید: فرهنگ عمومی مانند عضوی زنده سیال و فعال است. نمیتوان گفت در آبان۱۴۰۰ ما در نقطه «آ» هستیم و در آبان ۱۴۲۰ میخواهیم به نقطه «ب» برسیم.
این حرکت کاملا باید حسابشده باشد و همه چیز رصد شده، نقاط ضعف برطرف و نقاط قوت تقویت و پایدار شود. با حرف نمیتوان فرهنگ عمومی را ارتقا داد. فرهنگ که رها شود، سرمایه اجتماعی نزولی شده و نتیجه میشود همین چیزی که شما به آن اشاره کردید. این نابهنجاریها زمانی رشد میکنند که آفتها کنترل نمیشوند و رشد میکنند. وقتی فرد در جامعه احساس ناکامی کرده و مدام در معرض این است که مسؤولان وظایف خود را بهدرستی انجام نداده و به او که شهروند کشور است دروغ میگویند، دست به تخلیه عقده خود میزند. این رفتاری است که در همه جانداران بهصورت غریزی دیده میشود، آنها زمانی که در کنار هم زندگی میکنند اما دچار آسیب شده و مثلا گرسنه و تشنه میمانند یا دمای محیط سرد یا گرم میشود برای تخلیه عصبیت و هیجان به یکدیگر حمله میکنند. این در نوع بشر هم دیده میشود. این رفتارها را میتوان نماد و شاخصهای از فرهنگ عمومی دانست که ربط مستقیم با سرمایه اجتماعی دارد و زنگ هشداری است برای از دست رفتن سرمایه اجتماعی و بهتبع آن رشد منفی فرهنگ عمومی. شکنندگی فرهنگی درست در همین زمانها شکل میگیرد و اگر پایش نشده و اگر دولت و حاکمیت برای آن برنامهریزی کوتاهمدت، بلندمدت و اورژانسی انجام ندهد، جامعه دچار بحران میشود. یعنی در این مورد همه چیز به دولت و برنامهریزی او بستگی دارد.
جوانان نوگرا از خودشان شروع میکنند
وقتی افراد جامعه بهخصوص جوانها از برنامهریزی دولت ناامید میشوند، خودشان دست به کار شده و تلاش میکنند، فرهنگ عمومی را ارتقا بخشند اما نه در وسعت زیاد. آنها اول از خودشان شروع میکنند بعد به خانواده و سپس به دوستانشان میپردازند.
این اتفاق در جامعه ما در حال رخ دادن است. سه، چهار دهه قبل این تغییر و عمق بخشیدن فرهنگ وسیع بود و فرد، کل جامعه را در نظر میگرفت اما الان محدود شده و خانواده و گروه دوستان را در بر میگیرد. این حرکت شاید به ظاهر مؤثر نباشد اما من خوشبینم و میگویم حرکتهای هرچند کوچک به مرور سبب اتفاقات بزرگ میشود.
حرکتهای فردی، لایههای سطحی فرهنگ را دگرگون میکند که باز هم غنیمت است. این حرکتها را جوانان خلاق و نوگرا پایهگذاری میکنند که اتفاقا رشد جامعه را کلید زده و قوانین و سنتهای دست و پاگیر و تاریخ مصرفگذشته در همه زمینهها را هم تغییر میدهند. همینها هستند که میتوانند عمق شکنندگی فرهنگی را کم کرده و بخشی از آن را جبران کنند.
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد