زن جوان وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت درباره ماجرای زندگیاش به قاضی گفت: دو سال بیشتر نیست که با حسین ازدواج کردهام اما در این مدت متوجه شدم که او مرد تنوعطلب و بیمسؤولیتی است چون در هیچکدام از کارها و شغلهایش ماندگار نیست و سر هر کاری میرود مرتب ایراد میگیرد و بعد از مدت کوتاهی استعفا میدهد.
شوهرم حسابدار است اما نمیتواند جای ثابتی بماند. تا الان پنج شغل مختلف برایش پیداشده و هر بار مدتی سر کار رفته اما تا میخواهد در آنجا ثابت شود و زندگیمان کمی تکان بخورد، استعفا میدهد. اولینبار وقتی به خانه آمد و گفت که استعفا داده با او همدردی کرده و گفتم حتما باید این کار را انجام میداده است. همیشه سعی کردم حامی او باشم و غر نزنم و هر بار سعی کردم او را درک کنم ولی این اتفاق مدام تکرار شد.
با بدبختی و کلی سختی به ایندر و آندر میزدیم تا شغل مناسب برایش پیدا شود و وقتی پیدا میشد، کلی ذوق میکردم اما هر بار درنهایت پنج یا ششماه سرکار میماند. بعد از آن هم موضوعی را بهانه میکرد و از کارش استعفا میداد و دوباره بیکاری و سختیهایمان هم شروع میشد. تا اینکه آخرینبار پدرم او را به جایی معرفی کرد و حسین سر کار رفت. اوایل میگفت راضیام. من هم خیلی خوشحال بودم اما به سه ماه نکشید که غرزدنهایش شروع شد. اینکه فلانی بدرفتاری میکند، حقوقم پایین است و هزار بهانه دیگر. بعد هم دوباره استعفا داد.
اینبار دیگر کوتاه نیامدم و سر همین موضوع دعوایمان شد و تصمیم گرفتم برای همیشه از این مرد بیمسؤولیت جدا شوم. او حاضر نیست بهخاطر زندگیمان سختیهای کار را تحمل کند و همیشه به فکر رفاه خودش است و فکر تصور میکند باید رئیس باشد و بقیه از او اطاعت کنند؛ درصورتیکه در هیچ محیط کاری چنین نیست.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من بدشانسی میآورم و همسرم مرا درک نمیکند. من کار آزاد داشتم اما ورشکسته شدم. از آنجایی که کار حسابداری هم بلد بودم تصمیم گرفتم در شرکت کار کنم ولی هربار سر هر کاری که رفتم همه چیز خراب میشد. یکبار به من توهین کردند، یکبار از من خواستههای بیجا داشتند. خلاصه هربار شرایط جوری میشد که مجبور بودم رفتن را انتخاب کنم اما همسرم به جای اینکه مرا درک کند، شروع کرد به غرزدن و توهین. من هم دیگر نمیتوانم این زن خودخواه را تحمل کنم. او مرا درک نمیکند و حتما در آینده با مشکلات و اختلافات زیادی مواجه میشویم. یک مرد دوست دارد محیط خانه برایش همراه با آرامش باشد اما او با غرزدنهایش مرا از خانه فراری داده و دیگر نمیدانم چه کنم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
درک متقابل داشته باشیم
سارا شقاقی، روانشناس دراینخصوص می گوید: زندگی مشترک نیازمند به اجرا درآوردن مهارتهای زناشویی است. باید این مهارتها را اجرا کرد تا زندگی مشترک را پایدار نگهداشت و حفظ کرد. در این میان درک متقابل زوجها از مهمترین مواردی است که در صورت رعایتکردن آن میتوان از بسیاری مشکلات پیشگیری کرد. داشتن همدلی لازم دراینباره اهمیت دارد و این همدلی زمانی میتواند بهخوبی انجام شود که افراد بتوانند هیجانات خود مثل خشم و عصبانیت را بهخوبی کنترل کنند.
اکثر زوجها زمانی دچار مشکل میشوند و نمیتوانند رابطه خود را نجات دهند که نسبت به هیجانات خود آگاه نباشند و عصبانیت بین آنها رایج باشد. به همین دلیل برای این که در طول زندگی مشترک بتوانند قدمهای محکمی بردارند باید به این مسائل توجه کافی شود.
زمانی که زوجها نسبت به درک متقابل یکدیگر شناخت نداشته باشند به احتمال زیاد به اختلالهای افسردگی و اضطراب مبتلا میشوند. همچنین این زوجها با هم دچار اختلافات بسیار زیادیشده و درنهایت ممکن است کارشان به طلاق یا جدایی عاطفی بکشد. برای همین بهتر است که زن و شوهرها مهارتهای زندگی را پیش از ازدواج بدانند و در طول زندگی مشترک نیز نسبت به درک متقابل یکدیگر آگاه باشند تا با مشکلات و اختلافات زیادی مواجه نشوند.
سیما فراهانی - ضمیمه تپش روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد