طبیعتاً وقتی حرف از کمیسیون فرهنگی به میان میآید، اولین پرسش درباره طرح صیانت است که شاید مهمترین طرحی باشد که در کمیسیون بررسی می شود.
حتماً این طور است البته از نظر ما بهتر است به جای طرح صیانت، بگوییم طرح حمایت.
چرا به نام بردن از این طرح به عنوان طرح حمایت اصرار دارید؟
تولد این طرح با نام «طرح صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی» به مجلس دهم برمی گردد اما از آنجایی به لحاظ روان شناسی وقتی می گوییم حمایت، احساس بهتری به مخاطب دست می دهد؛ نظر دوستان کارشناس این بود که محتوای طرح با توجه به تغییراتی که در آن شکل گرفته است، با واژه حمایت تطبیق بیشتری دارد و بهتر است این واژه را برای آن به کار ببریم. از آنجایی که هدف ما این است که پس از تبدیل شدن طرح به قانون، جامعه اقبال بیشری به آن داشته باشد و قانون مصوب، کیفیت بیشتری داشته باشد، تلاش کردیم که از کسانی که در حوه فضای مجازی تجربه زیادی داشتند و از دستگاه ها و نهادهای محتلف دعوت کنیم و تجربه های مختلف را به هم گره بزنیم. پس از طرح مراحل اولیه در مجلس، دو نگاه وجود داشت. یک نگاه این بود که با توجه به اینکه فضای مجازی امروز به فضای واقعی زندگی مردم تبدیل شده است و ما نمی خواستیم به این امر متهم شویم که چیزی را از جامعه پنهان کردهایم ،این طرح در صحن علنی مطرح شود.یک نگاه بر این بود که طرح در کمیسیون تخصصی بررسی شود. ما در مجلس دو شیوه بررسی قوانین داریم، یکی روش معمول مطرح شدن در صحن علنی و روش دیگر این است که طرح به جای مطرح شدن در صحن علنی به کمیسیون ویژه ای سپرده می شود که قانون مصوب در این شکل، به صورت آزمایشی اجرا می شود.
با توجه به اینکه در حوزه فضای مجازی به صورت لحظه ای، تغییراتی ایجاد می شود و ممکن است بعد از مدتی از تصویب، باز نیاز به این باشد که تغییراتی در قانون داده شود و نیز علاقه مند به شنیدن نقطه نظرات کارشناسان بودیم و همچنین احساس می کردیم جامعه نگران و بی اعتماد است و باید به حفظ اعتماد جامعه به عنوان سرمایه اجتماعی، اقدام کنیم. اگر بهترین قانون مصوب شود ولی پذیرش اجتماعی نداشته باشد، قانون غریب است و ضمانت اجتماعی زیادی ندارد معمولاً بین کشش و کوشش رابطه معناداری وجود دارد و مردم باید به مصوبات مجلس کشش داشته باشند. راهش این بود که ما پنجره را باز کنیم و نظرات را بشنویم و آسیب شناسی کنیم. از طریق رسانه ها این مطالبه شکل گرفت و بر همین اساس مصمم شدیم که طرح، هشتاد و پنجی شود. هشتاد و پنجی شدن طرح به این صورت است که بررسی طرح به یک تیم کارشناسی خبره سپرده و فضا برای شنیدن آرای مختلف ایجاد می شود. حتی تصمیم گرفتیم برای شفاف تر شدن بیشتر، امکان پخش مستقیم جلسات کمیسیون مانند صحن علنی فراهم شود. امروز ما آمادگی داریم نظرات همه کارشناسی دوستان را منهای رگهها و سلایق سیاسی بشنویم. ما آمادگی داریم حرف هرکس را که دلش برای این کشور می تپد و حرف نویی برای گنجاندن در این قانون دارد، بشنویم. در چند بخش کسانی که به صورت حرفه ای در فضای مجازی کار کرده اند یا در حوزه کسب و کار و تجارت الکترونیک فعالند، به نشست ها دعوت شده اند و باز هم دعوت خواهند شد تا وقتی طرح، به قانون تبدیل شود، قانونی کاربردی و کیفی باشد. هرهفته دو جلسه به صورت مرتب تشکیل می شود و خبرگرازی خانه ملت جلسات را به صورت مستقیم پخش می کند و بزودی رادیو فرهنگ هم به این مجموعه اضافه خواهد شد .از همین فرصت هم استفاده می کنم از همه کسانی که نقد سازنده یا پیشنهادی تحولی دارند، دعوت می کنم به ما بپیوندند. اما این اصل را همه بپذیریم که ما نیاز به قانون داریم. الان یمن در این خصوص قانون دارد ولی ما نداریم. قانون به این معنا نیست که ما به دنبال محدودیت و فیلترینگ هستیم بلکه اتفاقاً یکی از رویکردهای اصلی قانون که در پیش نویسی که تدوین شده عبور از فیلترشکن است. اصلاً کسی به دنبال اطلاعات است، باید راه برایش باز باشد و چرا باید به صورت پنهانی این کار را انجام دهد؟ مگر کسی به دنبال محتواهای غیراخلافی باشد.
یکی دیگر از نکاتی که توجه شده حمایت از استارتاپ ها و تجارت الکترونیک و دادن مشوق هایی به آنهااست. این دغدغه برای مردم ایجاد شده بود که خیلی از پلتفرم ها را از دست خواهیم داد و ارتباطمان با جهان خارج قطع خواهد شد. در صورتیکه چنین چیزی نیست و در طرح دیده شده است که برای حمایت از پیام رسان های داخلی زمینه ای برای رقابت سالم فرهم شود. پیام رسان داخلی ما باید با پیام رسانی با سالها تجربه رقابت کند بنابراین باید به او کمک کرد که خودش را بالا بکشد ولی این به معنای نیست که پیام رسان های دیگر مسدود شوند. بابی برای گفتگو باز شده. طرح هم در صحن علنی نیست به جای اینکه با فاصله از راه دور بنشینند، افراد طرح را بخوانند، بیایند و اصلاً طرح را زیر و رو کنند که در مرحله عمل لبخند رضایت را بر لبان جامعه بنشانند.
پس شما میگویید این بحث که قرار است اینستاگرام آنقدر کند شود که نتوان به آن دسترسی داشت، درست نیست؟
اصلا به هیچ وجه این گونه نیست. پیش نویس طرح را بخوانند و ببنیند آیا چنین چیزی در آن هست یا نه.
به فضای مجازی دو نگاه وجود دارد. یک نگاه آن را اساساً برای امنیت کشورآسیب را می بیند و می گویدهرچه بیشتر ببندیم، بهتر است. یک نگاه می گوید این فضا فرصتی که حرفمان را در سطح جهان بزنیم. البته در حوزه تولید محتوا ضعف داریم. مجلس برای حمایت از کسانی که در حوزه های محتلف تولید محتوا می کنند، چه حمایتی پیش بینی کرده است؟
طرح حمایت از حقوق کاربران اصلاً به همین معناست. ما میخواهیم چارچوبی ایجاد کنیم که مالکیت معنوی صاحبان آثار حفظ شود. نگاه اولی که گفتید در مجلس وجود ندارد. ما فضای مجازی را تهدید نمی بینیم و به دنبال مسدود کردن آن نیستیم. مسأله باید حل شود اما حل آن دشوار است و پیچیدگی های خاص خود را دارد. هنر ما در این باید باشد که از این بستر یجاد شده در سطح جهانی استفاده کنیم.
برای حفظ حقوق معنوی، بحث پیوستن به کمیسیون برن و کپی رایت در دوره های کمیسیون فرهنگی بحث شده است ولی به جای مشخصی نرسیده است، در دوره فعلی در این خصوص بحثی شده است؟
پیشنهاد من این است که سازمان ها و دستگاه هایی که در این حوزه با چالش مواجه شده اند، مشکلاتشان را به ما منتقل کنند. سرقت ادبی، هنری و معنوی شایسته نیست. اثری که تولید می شود، سرمایه ای است که باید از آن حراست کرد. برای جلوگیری از این کار نکوهیده و محکوم،اگر موانع و خلأ قانونی در برابرشان هست، دسته بندی کنند و مشخص کنند کاستی ها کجاست و به کمیسیون منتقل کنند. یک وقت می بینیم که قانون نداریم، یک وقت هم دستگاه های دولتی اهمال می کنند. امروز با تعدادی از متخصصان در فرهنگستان هنر درباره اقتصاد فرهنگ بحثی داشتیم. یکی از استادان دانشگاه تهران در آن جلسه همین بحث شما را مطرح کرد که برای اقتصاد هنر باید بحث کپی رایت باید به صورت جدی حل شود. ما هم پذیرفتیم و به طور جدی در این بحث که مرتبط به اقتصاد فرهنگ وهنراست، ورود پیدا خواهیم کرد. اما چرا دستگاه های اجرایی نمی بینند در برابر دانشگاه تهران چه اتفاق می افتد و پایان نامه خرید و فروش می شود؟ برای مصونیت بخشی، قانون و اخلاق با هم مورد نیاز است. اخلاق کار فرهنگ عمومی است ولی قانون به مجلس مرتبط است و ما حاضریم هرجا که قانون نداریم یا قانونهای متضاد داریم، وارد عمل شویم.
تا حالا به کمیسیون فرهنگی در زمینه کپی رایت چیزی ارجاع نشده است ولی ما آمادگی داریم در این زمینه ورود جدی کنیم.
با توجه به جلساتی که با وزیر ارشاد و معاونان وی جلسه داشتهاید، با توجه به اینکه یکی از کلیدواژه های اصلی آقای دکتر اسماعیلی بحث اقتصاد فرهنگ است، آیا همکاری مشخصی برای فعال شدن دولت و مجلس در این زمینه قرار است صورت بگیرد؟
بنا شده است ترکیبی از دستگاه های مؤثر در حوزه اقتصاد فرهنگ شامل وزارت ارشاد، وزارت میراث فرهنگی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون فرهنگی مجلس شکل بگیرد و سند جامعی در عرصه حمایت از فرهنگ و هنر بنویسیم که به قانون بدل شود. ما قانون کار داریم که البته نواقصی دارد ولی به هرحال قانون هست. خوشبختانه این بحث، هرجایی که مطرح شده است با استقبال رو به رو شده ایم. ما از هنرمندان اصفهانی و دیگر استانها خواسته ایم چالش های خود را در زمینه اقتصاد هنر به ما منتقل کنند و همینکه استانها ببینید این مسأله فقط معطوف به تهران نیست، در این حوزه وارد می شوند. در زمینه اقتصاد هنر پژوهشهایی شکل گرفته ولی من پینشهاد دادهام کنگره ملی اقتصاد هنر را برگزار کنیم که هنرمندان ببنید کسی به فکر آنها هست و دراین حوزه دارد کارهایی صورت می گیرد و ممکن است چند مقاله جدید به قبلی ها اضافه شود. سراغ تشکل های صنفی هم میرویم و در هفته های آینده با آنها هم جلساتی می گذاریم. وقتی بحث اقتصاد هنر می شود همه نگاه ها به سمت معیشت می رود این خطاست. هنر و فرهنگ جزو مزیت های جهانی ایران است. ما نفت را به عنوان سرمایه داریم اما این سرمایه تمام شدنی است و خیلی کشورهای دیگر هم آن را دارند اما هنر و سرمایه ایران بی بدیل و تمام نشدنی استو ما اگر به هنر به دید سرمایه ای و نه مصرفی نگاه کنیم، مشکلمان حل می شود و اگر به هنر به معنای واقعی و صادرات عرصه آن فکر کنیم در کوتاه مدت هنرمند روی پای خودش می ایستد و به رونق اقتصادی کشور هم کمک می کند.
یکی از ایرادات هم مشکل قانون کار است که خیلی از فعالیت های هنری و ادبی را شغل محسوب نمیکند.
این یکی از ایرادات قانونی ما همین است. البته به نظر من شأن هنر خیلی بیشتر از این است که به چشم یک شغل فقط به آن نگاه کنیم اما چه کنیم که باید یک نگاه حداقلی برای بستری در حهت رفع مشکلات داشته باشیم که بتوانیم خدمات رفاهی به هنرمندان ارائه کنیم.
یکی از دغدغههای شما در خصوص حراست از زبان فارسی است. ما در جام جم گزارشی منتشر کردیم درباره اینکه در آگهی نماهای تهران از واژگان بیگانه استفاده میشود. در این زمینه قانون مکتوب داریم اما گویا حساسیت به عرصه زبان فرهنگ و زبان کم است چقدرمجلس در این زمینه از بعد نظارتی وارد خواهد شد.
یک مسأله مهم اصل پیش بینی پذیری است برای محیط باید قابل پیش بینی باشید که اگر من یک واژه بیگانه را انتخاب کردم با چه عکس العملی رو به رو خواهم شد. این پیش بینی پذیری نیاز به استمرار دارد و نباید موسمی باشد. اگر یکی دو بار آمدم و پاسخ اقناعی دریافت کردم پیش بینی پذیری روی داده است که نتیجه آن اعتماد و نتیجه اعتماد موفقیت است. در این زمینه لازم است بین وزارت ارشاد و شهرداری و هرجایی که مسؤولیت صدور مجوز دارد، هماهنگی به وجود بیاید و این کار از طریق مجلس ممکن است و من این مسأله را در دستور کار قرار خواهم داد و از دستگاههای مسؤول دعوت خواهم کرد که برای رسیدن به یک مدل واحد، قاعده را تعریف کنیم. استثناها هم باید قاعده خودش را داشته باشد و نباید جای قاعده را بگیرد. یک زمان مدیرکل ارشاد بودم یک سرمایه گذار آمد تا هتلی بسازد و اسمش را «بوتانیک» بگذارد معاون فرهنگی ما گفت تهران به ما گفته اند این اسم خارجی است و نمی شود بگذارید. ایشان نزد من آمد و گفت این اسم یک گل است که من خیلی دوستش دارم. یا با این اسم موافقت میکنید یا این سرمایه را میبرم جای دیگر. من پیگیری هایی کردم و دیدم این اسم یک فصل مشترکی در ادبیات خودمان و ادبیات خارجی دارد. باید این ریسک را می کردم وگرنه سرمایه از استان ما خارج میشد. الان این هتل، یکی از هتلهای قشنگ گرگان است اما نباید این را خیلی تعمیم دهیم. گاهی فقط نمیشود به زبان قانون با مردم صحبت کرد بلکه باید آنها را درخصوص حفظ منافع ملی و تعصب به ادبیات و واژگان زبان فارسی قانع کنیم.
یک بخشی از این مسأله هم به این دلیل نیست که شورای فرهنگ عمومی پویا نیست و نسبت به خیلی از اتفاقات در عرصه فرهنگ عمومی جامعه بی عملی دارد؟
در ادارات کل ارشاد فردی هست که مسؤولیتش دبیری شورای فرهنگ عمومی است. این شورا، یک مجموعه سیاستگذار است، مجری نیست. ممکن است یک اداره کل ارشاد به این نتیجه برسد که واژگان بیگانه در آن استان دارد یاد می شود، شورای فرهنگ عموم می تواند در یک مصوبه از شهرداری و دیگر دستگاه ها بخواهد پیشگیری کنند. اما از این موضوع که بگذریم خود شورای فرهنگ عمومی نیاز به تحول و بانگری دارد که خوشبخاته از زمانی که آقای دکتر امامی دبیر شورای فرهنگ عمومی شده اند جلسات مثبتی با ایشان داشتهایم. اخیراً نشستهایی درباره بایسته های تحول در شورای فرهنگ عمومی شروع شده است و یک خبری هم بدهم که برای اولین بار در تاریخ مجلس، اولین نشست نمایندگان عضو شورای فرهنگ عمومی را با حضور وزیر ارشاد، ریاست محترم مجلس، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، رئیس شورای فرهنگ عمومی و رئیس مرکز پژوهشهای مجلس برگزار شد تا از ظرفیت پارلمان برای تقویت فرهنگ عمومی استفاده کنیم. اگر جایی نیاز به قوانین یا اعتبارات هست اعتبار بدهیم. آقای دکتر قالیباف هم استقبال هستند. قرار شد 32 نماینده که عضو شوراهای فرهنگ عمومی هستند بیایند براساس فرهنگ پاسخگویی و وظیفه نظارتی، پاسخ بدهند که در هر استانی نیازهای فرهنگ عمومی چیست؟
به نظر میرسد شوراهای فرهنگی حتی شورای عالی انقلاب فرهنگی یک مقداری کند عمل میکنند. شما به عنوان یک کارشناس فرهنگی از عملکرد و واکنشهای شورای عالی انقلاب فرهنگی راضی هستید؟
شورای عالی انقلاب فرهنگی یک شورای بالادستی است که مقام معظم رهبری از آن نقش قرارگاهی را انتظار دارند ولی این اتفاق نیفتاده است. کارها و تلاش های خوبی صورت گرفته است که نمی توان آنها را نادیده گرفت اما تا حد مطلوب فاصله دارد. رهبر معم انقلاب انتظارشان این بود که شورای عالی انقلاب فرهنگی قرارگاه باشد که اولاً رصد کند. یعنی بداند دستگاه هایی مانند وزارت ارشاد یا میراث که زیر نظرش هستند، معدل کارشان هرسال چقدر است و بودجه ای را که دریافت کرده اند کجا، چقدر و چگونه مصرف کرده اند و زمانی شورای الان قرارگاه نیست یک مجموعه سیاستگذار است.
فکر نمی کنید شورای عالی انقلاب فرهنگی حداقل در دورههای اخیر نسبت به دولتها منفعل بوده است؟ دولتها هروقت تصمیم داشتهاند سیاستی را در حوزه فرهنگی اجرا کنند، این کار را انجام داده اند ، حتی زمانی رئیس جمهور جلسات شورا را برگزار نگرده است و شورا نتوانسته است هیچ کاری بکند.
عرض کردم، نوع نگاه به شورای عالی انقلاب فرهنگی باید تغییر پیدا کند. اگر نگاه قرارگاهی وجود داشت، پرسشگری آغاز می شود. در زمان جنگ اگر خط مقدم رصد نمی شد و اشکالات گوشزد نمی شد، پیروزی ها شکل نمی گرفت. در بین گونه های مختلف فرهنگ، هیچ شاخه ای مهمتر از فرهنگ عمومی که با رفتار و سبک زندگی ارتباط دارد، نیست. دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی مهمترین بازویش شورای فرهنگ عمومی است اگر آن را به یک قرارگاه عملیاتی تبدیل کند آن وقت می تواند فرهنگ عمومی و دستگاه های فرهنگی کشور را رصد کند.
ما در مجلس ظرفیتی به نام استیضاح داریم اما از این ظرفیت استفاده نمی کنیم. بنده در کمیسیون عرض کردم که مدل استیضاح باید تغییر شود. وزیر برنامه اش را به مجلس ارائه می دهد و مجلس آن را تصویب می کند. این وزیر باید هر فصل یکبار به کمیسیون بیاید و گزارش بدهد. در یک حوزه ای دوازده پله پیش بینی شود تا رسیدن به هدف. وزیر را فرامی خوانیم و می گوید هنوز پله ای نگذاشته ام، یک فصل را چشم پوشی می کنیم اما اگر در چهارفصل با وجود امکانات لازم، پله ای برای رسیدن به هدف چیده نشده است، این وزیر برای کار مناسب نیست. این کار، کار ریشه ای است و شورای عالی انقلاب فرهنگی به همراهی کمیسیون فرهنگی می تواند این زنجیره را کامل کند. اگر وزیر بداند که براساس این مدل، باید فصل به فصل گزارش بدهد، خود به خود نظم پیدا می کند و پیش بینی پذیر می شود و معاونانش را حساب و کتاب می کند. اگر کمیسیون فرهنگی نظارتش را به این سمت ببرد، قطعا شاهد تحولات خواهیم بود.
اخیراً جلسهای با رئیس سازمان سینمایی داشتید. کمیسیون فرهنگی چقدر به مدیوم سینما جدی است؟ چه انتظاری از سینما دارند، بخصوص در بحث جنگ نرم؟
در بین گونه های مختلف هنر، در یک مقایسه تطبیقی هیچکدام به جهت دامنه اثرگذاری به سینما نمی رسند. اگر بخواهیم با جهان حرف بزنیم و پیام انقلاب اسلامی را به جهانیان برسانیم، هیچ رسانه ای کارآمدتر از سینما نیست. در مقابلش هم هروقت بخواهند ارزش های دینی و ملی ما را زیر سؤال ببرند از ظرفیت سینما استفاده می کنند. در حوزه جنگ نرم نمی شود به طرف مقابل پاسخ سخت داد بلکه پاسخ باید از همان جنس باشد. البته این هم هست که کل اعتبار سینمای ایران به اندازه یک فیلم «سیصد» نیست ومجلس و دولت باید به امکانات لازم برای نقش آفرینی سینما را فراهم کنند. نکته بعد سیاستگذاری به معنای استاندارسازی است، ما در سینما نمی توانیم سلیقه ای عمل کنیم. باید چاچوب ها برای هنرمندان این رشته روشن و شفاف باشد. همان بحث پیش بینی پذیری که عرض کردم، در اینجا هم مصداق دارد. افراد باید از استانداردها تبعیت کنند و اکر استانداردهایی که مورد توافق یک کشوربا ویژگی های فرهنگی و بومی خاص، تعریف شد، افراد حق پرسشگری دارند. درگفتگویی که خودم با آقای خزاعی داشتم دیدم که ایشان دنبال ایجاد تحول در حوزه صنعت است. اول بپذیریم که سینما صنعت است، تا این را نچذیریم مشکلمان حل نمی شود، یک صنعت برد برد هم هست اگر واقعا سرمایه گذاری خوبی کنیم.
بحث بعدی نظارت در حوزه محتواست. خاطرم هست پخش مجدد فیلم های جشنواره فجر را در استان داشتیم. یکی از اعضای هیات علمی به من زنگ زد و با عصبایت کفت آقای منتظری از شما خیلی گله مندم. دخترم وقتی آمده خانه از یکی از فیلمهایی که شما اکران کرده اید چیزهایی گفته است که من خجالت کشیدم. من به اعتبار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی دخترم را فرستادم وقتی با مجوز و آرم وزارت ارشاد فیلمی اکران می شود، به دخترم گفتم برو و این فیلم را ببین. من در قبال اندیشه این شهروند مسوولیت دارم. نظارت بر تولید و محتوا، حوزه مهمی است. اگر یک ذره آب آشامیدنی شهر کدر شود، بلافاصله تلفنها شروع می شود، حتی اکر مسموم هم نشوند و اگر مسموم هم شوند، هم دارو و هم پزشکش هست و هم علامت مسمومیت دیده می شود اما مسمومیت فرهنگی این گونه نیست. پس حاکمیت هم در برابر سلامت جسم مردم و هم در برابر روح و جان مردم مسؤولیت دارد. نظارت برای سلب اختیار نیست بلکه برای پیشگیری و مصونیت بخشی جامعه است. این که بحث پیوست فرهنگی مطرح می شود برای مصونیت بخشی در برابر آسیب های احتمالی است. مجلس هم یک وظیفه نظارتی دارد. الان یک شورای اکران در وزارت ارشاد هست که مسؤولیتش نظارت بر همین موضوع است که افراد کارشناس به نمایندگی از مردم، بر این امر نظارت می کنند. یک شورای اکران هم هست که یک عضو آن از کمیسیون فرهنگی است و خود من عضو آن هستم. در زمان آقای انتظامی هم یکی دو جلسه درباره ساختار آن بحث شد و بعد تشکیل نشد. این شورای نظارت برای وقتی است که بحث حساس شده است و باید تصمیم گرفت که پخش بشود یا نشود. در آنجا از کمیسیون فرهنگی هم برای وظیفه نظارتی اش دعوت می شود. اما بعد حمایتی صنعت سینما ریسکش بالاست سینمای خانگی هم این ریسک بالابرده است، بحث کرونا و مشکلات معیشتی اهالی سینما و سینماداران هم هست. در بحث بودجه 1400 از صندوق حمایت از هنرمندان دعوت شد و کمک ویژه ای برای حمایت از هنرمندان و سینماداران اختصاص یافت. آقای خزاعی صحبت کردند و گفتند که با موافقت آقای وزیر درصدد هستند کمک ویژه ای از آقای رئیس جمهور برای کمک به سینمادارن بگیرند. به نظرم آقای خزاعی باید نشست هایی با هنرمندان و سینماداران بگذارند و نظام مسائل احصا شود و بعد به دنبال حل مسأله برویم. یک بخشی بیمه است، یک بخش رفاهی است، یک بخش درمان و ... تا مشخص شود هر بخش به چه سازمانی مربوط است که با آن سازمانها گفت و گو شود. با توجه به شناختی که از آقای خزاعی دارم که پله پله این مراحل را طی کرده است و از بدنه سینماست، امیدوارم در حل این مسائل موفق باشد. از آقای رئیس جمهور هم انتظار داریم تگاه محبت آمیزشان را به بحث فرهنگ و هنر نسبت به رؤسای جمهور قبلی بیشتر باشد. ما از یک طرف می گوییم فرهنگ مبدأ همه تحولات است اما از طرف دیگر سهم فرهنگ از بودجه عمومی کشور کمتر از دودرصد است. کل وزارت ارشاد سهمش از بودجه عمومی نیم درصد است. سهم سینما هم از همین نیم درصد است. وقتی رهبری انتظار دارند با جهان حرف بزنیم و تولیدات فاخر داشته باشیم، باید در همین راستا حرکت کنیم. برهمین اساس ما در بودجه 1401 و برنامه توسعه هفتم نگاه متفاوتی به عرصه فرهنگ داشته باشیم. در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی جلسات مقدماتی این بحث شروع شده و ان شاءالله به نتایج خوبی برسیم.
آیا اعضای کمیسیون فرهنگی حتماً باید فیلم ببنیند و ارکستر بروند؟
کمیسیون فرهنگی دارای چند کمیته است. کمیته ورزش و جوانان، کمیته فرهنگ و هنر، کمیته میراث فرهنگی و صنایع دستی و کمیته خانواده. اعضای این کمیته ها باید در حوزه تخصصی خودشان به روز باشند. هر کمیته ای باید نیروهایی به عنوان مشاورو کارشناس داشته باشد که بروند ببینند رصد کنند تا هرجا که نیاز هست، کمیته و کمیسیون ورود پیدا کنند. اما درباره اعضای کمیسیون، فرض کیند فردی از دانشگاه وارد کمیسیون شده و در کمیته فرهنگ و هنر هم عضو شده است اما در سینما تخصصی نداشته باشم، نیاز است این فرد به عنوان کمیته فرهنگ و هنر، در حوزه های سینما، موسیقی، نمایش و ... مشاورانی داشته باشد که وقتی می خواهد اظهار نظر کند، تکیه گاهش یک مجموعه خردوروز باشد چون ما نمی توانیم احساسی حرف بزنیم. البته خدا لطف کرده و من از دوران نوجوانی تئاتر و موسیقی کار کرده ام و با این حوزه های بیگانه نیستم ولی بعضی دوستان قضاوتشان نسبت به کمیسیون فرهنگی درست نیست و این سؤال هم که به تازگی چه فیلمی دیده اید یا چه کتابی خوانده اید یا کنسرت هم رفته اید هم بعضاً از ما پرسیده می شود. البته من یک مدل نظارتی در کمیسیون پیشنهاد کرده ام که براساس آن اعضای کمیسیون باید در ورزشگاه ها، کنسرت ها، نمایش ها و... حضور داشته باشند که پشت درهای بسته تصمیم نگیریم. اگر به روز باشیم، تصمیمانمان بهتر است و تأثیر کلاممان بیشتر خواهد بود و اگر بفهمند که من الفبای هنر و فرهنگ را نمی دانم اما نظر می دهم، حرفم به دل نمی نشیند.
آرش شفاعی/ علی رستگار/ روزنامه جام جم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد