فرزانه فقط ۱۲سال داشت که در پی یک تصمیم آنی و عجولانه همروستاییشان در روستای یزبر شهرستان آبیک در استان قزوین کشته شد.
۱۱ سال گذشته اما هنوز خانوادهاش غم او را در دل دارند اما با گذشتی بزرگ، قاتل را بخشیدند. پدر هنوز داغ فرزانه را در دل دارد و به جامجم میگوید: داغ فرزند خیلی سخت است، آن هم تکدختری که مثل یک فرشته پاک و مهربان بود. او درسخوان بود و آرزوهای زیادی در سر داشت.
پسر همروستاییمان او را به عمد زیر گرفت و کشت. میخواستیم حکم اجرا شود اما گفتههای پسرم مصطفی که میگفت قاتل را به خدا و ائمه(ع) ببخشید و دستتان را به خون او آلوده نکنید، باعث شد رضایت دهیم.
مادر فرزانه هم در ادامه حرفهای شوهرش میگوید: آن روز دخترم بیدار شد تا برای شرکت در جلسه امتحان به مدرسه برود که این اتفاق افتاد و او بعد از دو روز که در بیمارستان بستری بود فوت شد. تصمیم برای بخشش خیلی سخت بود اما خدا ما را امتحان کرد و از این آزمایش سربلند بیرون آمدیم.
مصطفی، پسر خانواده که نقش مهمی در این بخشش داشت، میگوید: فرزانه دومین بچه خانواده و تنها خواهرمان بود. اوایل تابستان سال ۸۹ با دخترعمویم راهی مدرسه شدند تا سر جلسه امتحان برسند که هردو تصادف کردند. خواهرم مصدومیتش زیاد بود و بعد از دو روز در بیمارستان فوت شد. میگفتند یک موتورسوار افغان او را زده. خانواده قاتل نزدمان آمده و میگفتند مرد افغان بدبخت است، اگر به زندان بیفتد دردی دوا نمیکند. بگذارید ما بگوییم تصادف با خودروی ما بوده که دیهای تعلق بگیرد.
وی افزود: پدرم با شنیدن این حرفهای آنها عصبانی شد و دنبال کشف حقیقت بود. دو ماه بعد از مرگ خواهرم پزشکیقانونی اعلام کرد تصادف با موتور نبوده بلکه با خودرو بوده است. پدرم به پسر ۳۰ساله همسایه که برای کمک به مرد افغان تلاش میکرد، مشکوک شد و او همراه دامادشان، خواهرزادهاش و مردی از اقوامشان بازداشت شدند. دادگاه قتل را شبه عمد تشخیص داد و آنها را به حبس و پرداخت دیه محکوم کرد که اعتراض کردیم. رای شکست و بعد از محاکمه دوباره، پسر همسایه حکم قصاص گرفت. یکی از همدستانش بعد از چند سال آزاد اما در سفر به جنوب کشور در یک دعوا کشته شد.
مرد جوان ادامه داد: پنج سال اول خانواده قاتل گناهکار بودن او را قبول نداشتند و حتی برای یک عذرخواهی ساده هم نیامدند اما از چهار سال قبل که فهمیدند قصاص میشود، مدام همسر قاتل، مادرش، برادرانش و دوست و آشنا و اهالی روستا برای گرفتن رضایت آمدند. قاتل دو پسر داشت. هشت ماه قبل قرار شد قاتل پای چوبهدار برود. از شب قبل از اعدام تا چند ساعت قبل از آن خانواده مقتول به خانهمان آمدند و برای رضایت حرف زدند. با والدینم به زندان چوبیندر رفتیم. درباره بخشش با آنها حرف زده و خواستم که دستشان را به خون قاتلی که خواهر مرا کشت آلوده نکنند. ابتدا فرصت دادند و در زمان دوباره اجرای حکم قاتل را بخشیدند. عامل قتل فرزانه هنوز در زندان است.
او از کاری که کرده پشیمان است و به خبرنگار جامجم میگوید: یک مشاجره لفظی معمولی در روستا میان دو خانواده شکل گرفت و تمام شد اما من کینه کردم و با یک خشم آنی دختر آنها را با خودرو زیر گرفتم و کشتم. در این سالها دچار عذابوجدان شدم. خانوادهام تاوان کار اشتباهم را دادند. بار اول که پای چوبهدار رفتم مرگ را با چشمانم دیدم. امیدی به گرفتن مهلت نداشتم. وقتی به من مهلت دادند به پایشان افتادم و گریه کردم. دومین بار که پای چوبهدار رفتم، بخشیده شدم. تا آخر عمر مدیون این خانواده هستم. خانوادهام دو سال قبل روستا را ترک کردند و خودم هم به دلیل شرط خانواده مقتول بعد از آزادی دیگر به روستا بازنخواهمگشت.
گروه حوادث روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد