به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم ، به نیم قرن قبل. اسمش در خاطر فوتبالیها کمرنگ شده بود و داشت پاک میشد. حتی خیلیهامان نمیدانستیم اوفارل هنوز زنده است یا نه؛ تا اینکه خبر درگذشتش آمد و فهمیدیم او تا همین دو روز پیش زنده بود.
با این حال رسانههای بریتانیایی از گاردین گرفته تا اسکای و بی بی سی در همان خط اول خبر درگذشت او نوشتند؛ فرانک اوفارل کسی که در منچستریونایتد جانشین سر مت بازبی شد، درگذشت. اوفارل سال ۱۹۷۱ و با گرفتن جای سر مت بازبی، سرمربی منچستریونایتد شد و پس از ۱۸ ماه با کسب یک مقام هشتمی در لیگ، از یونایتد جدا شد
با این حال اینجا قدیمیترها او را مردی میدانند که راه فوتبال ایران را به قله آسیا باز کرد. اولینبار ۲۴ مرداد ۱۳۵۳ روی نیمکت ایران نشست؛ بعد از ۱۱۴ بازی روی نیمکت لستر، ۸۱ بازی روی نیمکت منچستریونایتد و ۲۷ بازی روی نیمکت کاردیفسیتی. با لستر قهرمان لیگ دسته دوم انگلیس شده بود، در منچستر روزهای خوشی نداشت و در کاردیف هم یک قهرمانی در جامحذفی ولز داشت. با این کارنامه به ایران آمد تا مهمترین افتخارات دوران مربیگریاش را ۶۰هزار کیلومتر دورتر از زادگاهش بلکپول ایرلند، اینجا در تهران جشن بگیرد.
فدراسیون فوتبال ایران برای هدایت تیم ملی، ابتدا سراغ برایان کلاف، سرمربی نامدار لیدز یونایتد و ناتینگهام فارست رفت، اما او این پیشنهاد را قبول نکرد. خود اوفارل در مورد ماجرای حضورش در ایران گفته بود: «اول به کلاف پیشنهاد داده بودند که او قبول نکرد. بعد وقتی به من پیشنهاد دادند سراغ او رفتم و کلاف به من گفت، این کار واقعا آیندهدار است و من فقط علاقهای به آن نداشتم. او گفت برو آنجا و شرایط را ببین و مطمئنم که متعجب خواهی شد. به من قراردادی دو ساله دادند اما گفتند که همه چیز به موفقیت من بستگی دارد. پس از تجربه بدی که با یونایتد داشتم، میخواستم مدتی از اینجا دور باشم...»
البته تجربه حضور در ایران، برای اوفارل، در همان روزهای اول پر از چالش بود. حمیدرضا صدر در کتاب «پسری روی سکوها» و در توصیف بازی نخست تیمملی با اوفارل که ۲۴مرداد۱۳۵۳ مقابل فنرباغچه بود و با پیروزی ۳بر صفر ما به پایان رسید، چنین نوشته است: «مردان اوفارل سه هفته اخیر را در اردو سپری کردهاند. همینطور در صفحات روزنامهها و مجلهها. اکثر نشریات به سنت دیرین، به اوفارل و انتخابهایش تاختهاند. قلع و قمعش کردهاند. او را ایرلندی لافزن و لجوج خواندهاند. او را متهم کردهاند که ایران را سرزمین هزار و یک شب پنداشته. متهم کردهاند که مثل شهرزاد قصهگو که برای جانش هزار و یک دروغ میگوید و امیر را هزار و یک شب به خواب میبرد، شیرینسخنی میکند. نوشتهاند ایرلندی لافزن میخواهد همچون شهرزاد قصهگو ما را خواب کند. ۷۳۰روز دروغ میگوید و ۷۰۰ هزار تومان (سالی ۳۵۰ هزار تومان، سالی ۵۰ هزار دلار یا ماهی ۴هزار دلار) مفت به جیب میزند، مفتمفت.... اما یک ماه بعد و در آستانه بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران نگاهها تغییر کرد. نمایندگان رسانهها پس از مهمانی شامی که فرانک اوفارل به افتخارشان بر پا ساخته بود، کمی مهربانتر شدهاند. نمایندگان رسانهها شمشیرهاشان را غلاف کردهاند. همراهان اوفارل پرشمارند؛ جرج اسکینر، حسن حبیبی، حشمت مهاجرانی و بهمن صالحنیا. حریفان راههای دور و مسیرهای نزدیک مغلوبتان میشوند. ایران با پیروزی ۷ بر صفر مقابل پاکستان (یکی از همان زنگهای تفریح)، ۲ بر یک مقابل برمه، ۶ بر صفر مقابل بحرین ( نتیجهای که تکرارش بعدها دشوار خواهد بود)، یک بر صفر مقابل مالزی، یک بر صفر مقابل عراق و ۲ بر صفر مقابل کرهجنوبی راهی دیدار نهایی میشود تا با اسرائیل بجنگد. تیمی که شرکتکنندگان عربی اعلام کردهاند با آن روبهرو نخواهند شد. فینال آسیایی تهران ۱۳۴۷ بعد از ۶ سال تکرار میشود. از آن ترکیب پرویز قلیچخانی و جعفر کاشانی به میدان میروند و ایران باز هم با همان فاصله یک گل پیروز میشود. نفوذ سریع رضا عادلخانی در دقیقه ۲۹ از روی خط کرنر و ارسال توپ موازی با خط دروازه، مدافع اسرائیل را وادار میکند تا دروازه خودی را باز کند. خط دفاعی که تا آن دیدار فقط یک گل دریافت کرده، در فینال هم نفوذناپذیر باقی میماند. ناصر حجازی در درون دروازه باصلابت است. جعفر کاشانی، عزت جانملکی، مسیح مسیحنیا و اکبر کارگرجم بیاشتباهند. علی پروین، قلیچخانی و محمد صادقی کمربند میانی را محکم بستهاند. علی جباری، غلامحسین مظلومی و عادلخانی (و بعد حسن روشن)، جملگی از باشگاه تاج هماهنگ بودهاند.
فرانک اوفارل ماموریتش را پس از پشتسر گذاشتن توفانهای رسانهای انجام داد و بعد از سپری شدن ۷۳۰ روز قراردادش، سر همان دو سال، به خانه بازخواهد گشت. فرانک پیش از رفتن، از همه در رستوران استادیوم صدهزار نفری خداحافظی میکند. در متن وداعش کسی را جا نمیاندازد. نهمردم و بازیکنان را و نه فدراسیونیها و رسانهها را. او دستیارانش را مربیان بزرگی برای آینده فوتبال ایران میخواند. او واسطهای بین گذر از مربیای مثل محمد بیاتی به مربیای از نوع حشمت مهاجرانی بوده و بین این دو نسل پلی ایجاد کرده. نوع خداحافظیاش هم نمایانگر روحیه حرفهایاش بود. نه انتقاد کرد و کسی را مقصر دانست، نه نق زد و نه گناهی را برشمرد. چرا که این حرفهاش است؛ دیروز در منچستر، امروز در تهران و فردا جایی دیگر...»
افتخار ابدی برای اوفارل
فرانک اوفارل بین سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ (۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵) هدایت تیمملی فوتبال ایران را بر عهده داشت و همراه این تیم فاتح بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ شد. اوفارل همچنین با تیمملی ایران در سال ۱۹۷۶ با قهرمانی در جام ملتهای آسیا به المپیک مونترال صعود کرد. او در آن دو سال ۱۴ بار در بازیهای رسمی و دوستانه روی نیمکت ایران نشست که حاصلش ۱۱ برد یک تساوی و ۲ باخت، ۲۹ گل زده و ۵ گل خورده بود. جالب است بدانید که آن دو باخت تیمملی با اوفارل هم در بازیهای دوستانه و مقابل دو حریف اروپایی ( چکسلواکی و مجارستان) رقم خورد. در واقع اوفارل روی نیمکت ایران به هیچ تیم آسیایی نباخت. در عین حال یک افتخار بزرگ برای اوفارل تا پایان عمرش در ۹۴ سالگی باقی ماند؛ اینکه تیمملی فوتبال ایران، بعد از او دیگر هرگز قهرمان جام ملتهای آسیا نشد.
رضا پورعالی - گروه ورزش