جنگ رسانه ای از ابعاد مهم جنگ ترکیبی دشمن است که به مثابه یک دیپلماسی تلاش می کند اجماع سازی بین المللی علیه جمهوری اسلامی ایران را فراهم نماید.
دیپلماسی رسانه ای با مدیریت اتاق های فکر امریکا و صهیونیسم در غرب مبتنی بر ابزارهای شایعه سازی، دروغ پراکنی و شبهه افکنی در حال جعل رسانه ای از واقعیت هاست تا حقایق را وارونه نشان دهد.
امروزه شاهدیم که دیپلماسی رسانه ای با سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی تا ساختار دفاعی ، مسائل داخلی و روابط خارجی از جمله مذاکرات هسته ای فعال است تا نوعی روایت تحریف شده را آن گونه که خود می خواهد بر اریکه تحلیل و تفاسیر جهانی بنشاند. به عنوان مثال رویکرد و جهت گیری رسانه های غرب در مذاکرات هسته ای به گونه ای است که امریکایی را که از برجام خارج شده و اینک بدون برداشتن تحریم ها ، مذاکرات را متوقف کرده است، از سوال وجواب خارج کند و ایران را مقصر نشان دهد.
این رویکرد در پی آن است که رسانه را در کنار یا حتی به جای دیپلماسی بنشاند تا مبتنی بر نبردهای شناختی و رسانه ای به اهداف خود نایل آید.
به همین دلیل است که شناخت استراتژی دشمن و مقابله با آن یک اولویت مهم نظام رسانه ای است که در شرایط کنونی باید به آن اهتمام جدی داشته باشیم.
از این رو برنامه « امواج شبهه» امروز نقش دیپلماسی رسانه ای دشمن در فشار بر جمهوری اسلامی ایران را مورد بررسی قرار می دهد.
در این برنامه که به همت سرویس سیاسی رادیو گفت وگو برگزار شد ، دکتر محمود شهیدی ، کارشناس ارشد رسانه و روابط بین الملل و متین منتظمی ، کارشناس مسائل ایران و پژوهشگر حوزه رسانه به گفتگو و مباحثه پرداختند که در ادامه مشروح آن را می خوانید.
آقای شهیدی ، این روزها در سالروز خروج امریکا در برجام قرار داریم. با وجود این پیمان شکنی ، تاکتیک های رسانه ای امریکا را از موضع پاسخ دهی خارج و مارا در این جایگاه قرار داده است. از نظر شما دیپلماسی رسانه ای غرب برای مقابله با ایران اساسا بر چه وجوهی متمرکز شده است؟
ما شاهد شکل گیری برجام در قالب روابط نامتوازن و نامتقارن بین ایران و آمریکا بوده ایم. آنچه که امریکایی ها از برجام یا هرتوافق دیگری مدنظر داشتند یک نوع اعمال تعهدات یک طرفه به ضرر کشور مقابل بود ، به عبارت دیگر در تبیین این مسئله باید گفت یک نوع رویکرد سلطه جویانه یا اصطلاحا " هژمونیک "را در ادبیات ، رویکرد و عملکرد مقامات امریکایی در زمان انقعاد برجام و پس از آن شاهد بودیم. درباره این که دیپلماسی رسانه ای در این باره چه عملکردی دارد باید گفت این نوع از دیپلماسی زیر مجموعه دیپلماسی عمومی مطرح و در آن درباره نقش رسانه ها و به طور خاص ، جایگاه آنها در سیاست پردازی گفتگو می شود. درواقع در دنیای امروز ، رسانه در جایگاهی قرار گرفته که می تواند سیاست ساز باشد و رسالت آن همچون دهه های گذشته صرفا نمایش دادن سیاست های رایج کشورها نیست . در دیپلماسی رسانه ای تلاش می شود مردم وارد میدان شوند تا افکار عمومی را بر مبنای اهداف صاحبان رسانه به نفع خود همسو ، تحریک و تهییح کند و تا آنجا که ممکن است گروه های مختلف مردمی را در جامعه هدف به نفع خود سازماندهی کند.
دیپلماسی رسانه های معاند به گونه ای است که به جهانیان نشان دهد ایران مایل به همکاری با دنیا نیست و نمی خواهد اوضاع اقتصادی کشور را با توافق بین المللی سامان دهد . تلاش رسانه های مقابل ایران این است که یک دیپلماسی خاص گرایانه را به ایران نسبت دهند . یعنی از دید رسانه های معاند ایران دارای ارزش های خاص دیپلماسی است که ارزش های عام انسانی (فرهنگ عامه) با رویکردهای سیاست خارجی آن تطابق چندانی ندارد ، درواقع بحث به ارتباط فرهنگ با سیاست خارجی و حتی مسائل زیستی که مربوط به جامعه ایرانی و اسلامی است ، کشیده می شود. از نظر من موضوع توافق هم یک روبنا است که زیربنای آن مقوله فرهنگی است.
آقای منتظمی ، مدت زیادی است که مذاکره می کنیم ، در دولت پیشین که برجام به خروج از امریکا از این تعهد رسید ، گذشته از گسترش ایران هراسی، تصویری از ما در دنیا نمایش داده شد که گویی ایران از برجام خارج شده است ؛ در حالی که ما در زمان بدعهدی طرف مقابل ، به تعهدات پایبند بودیم. این تصویر بدون یاری رسانه ها قطعا شدنی نبود ، شما آرایش رسانه ای غرب در این ماجرا را چگونه ارزیابی می کنید؟
رسانه و سیاست دو عنصر جدایی ناپذیرند ، به طوری که اگر ما سیاست را یک صفحه شطرنج در نظر بگیریم ، رسانه یکی از مهره های اصلی آن است و اگر از این مهره در زمان مناسب و به درستی استفاده نشود ، نتیجه با شکست مواجه خواهد شد. طرف مقابل ما آرایش سیاسی را به خوبی می داند و مهره هایش را به درستی به کار می گیرد.
امریکا پس یک دوره طولانی مذاکرات از برجام خارج شد البته این موضوع برای ما قابل پیش بینی بود و ما در مورد بدعهدی امریکا اطمینان داشتیم و انتظار این بود که پیمان شکنی امریکا به جامعه جهانی هم ثابت شود اما دیدیم که چنین اتفاقی نیافتاد و انگشت اتهام به سمت ایران گرفته شد. به عقیده من رسانه یک صفحه دو طرفه است که یک روی خارجی و یک روی داخلی دارد یعنی رسانه های غربی یک محتوا برای مردم خود و یک محتوای دیگر برای کشور ما تولید می کنند و به مردم می گویند در حین مذاکرات ، موضوع موشک و سیاست های نظامی مطرح شده است. هدف این جریان این بود که افکار عمومی داخلی را علیه اتفاقی که در حال رخ دادن بود بشورانند. با اقناع افکار عمومی خارج از کشور ، دنیا می پذیرد که ایران بدعهدی کرده است و به نوعی ایران مقصر جلوه داده می شود. با این تاکتیک ، یک فشار از جامعه به دولت و تیم مذاکره کننده وارد می شود و از موضع بالا هم چانه زنی برای گرفتن امتیازات بالا صورت می گیرد. این جریان سازی ، جز با دخالت و فعالیت رسانه ها انجام نمی شود. تیم رسانه ای چه در شبکه های فارسی زبان و چه دیگر زبان ها با تولید محتوا و پرسش های معنادار از مسئولان ایرانی ، افکار را به سوی امتیاز مازاد در مذاکرات سوق می دادند. این سیاست که اصطلاحا « سیاست تضاد » خوانده می شود ، در مذاکرات هسته ای ایران به این شکل بود که در میان گفتگوها موضوعی مطرح می شود اما در رسانه ها مطالبات دیگری عنوان می شود.
دقیقا ما این موضوع را زمانی که به عنوان نماینده رسانه های ایران در مذاکرات وین حاضر بودیم مشاهده کردیم . مسئول عملیات رسانه ای غرب هر بار با خبرنگار یکی از رسانه ها سخن می گفت و آنها را برای ایجاد یک جریان توجیه می کرد . به عنوان مثال در آن مقطع درباره نیروگاه اراک صحبت می شد اما رسانه های غربی در اخبار عنوان می کردند که درباره موشک گفتگو شده است . با این جو خود به خود مذاکرات از مسیر اصلی خود خارج و به مسیر نادرستی وارد می شد .
منتظمی: بله ، افکار عمومی را به سمتی هدایت می کنند که نشان دهند مطالبه مردم آن چیزی است که آنها می گویند. یعنی در این مورد عنوان می کردند خواسته افکار عمومی روشن شدن مسئله موشک هاست.
آقای شهیدی، این موضوع تنها در مذاکرات خلاصه نمی شود . نمونه آن را در توافق میان ایران و چین هم شاهد بودیم، البته وقتی آنها قوت گرفتن روابط شرق را دیدند دست به کار شدند و مذاکرات را از سر گرفتند اما تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا وانمود کنند این قرارداد یعنی فروش ایران. شما جریان سازی رسانه ای در این باره را چگونه ارزیابی می کنید؟
از منظر دیپلماسی رسانه ای ، این موضوع در میان رسانه ها بسیار مورد توجه قرار گرفت. در این میان رسانه های غربی کوشیدند فضا را وارونه جاوه دهند و افکار عمومی را با خود همراه کنند که این قرارداد چیزی شبیه ترکمنچای است. همچنین عناوینی مانند « تله وام » به این رابطه نسبت دادند به این معنی که روابط میان ایران و چین نامتقارن است ، اصل برابری در قرارداد زیر سوال رفته است و توافق نامه ای که بین یک قدرت نو ظهور در شرق با ایران منعقد شده است قطعا استعماری است . در رسانه های معاند حتی واگذاری دریاها به چین مطرح شد ، در حالی این قرارداد ، در حد تفاهم نامه بوده است و در سطح کلیات بوده است یعنی عهدنامه های فرعی که به جزئیات می پردازد هنوز منعقد نشده است .
حتی ما شاهد ایجاد فشار بر کشور چین و وادار به انصراف آنها از این توافق بودیم . کشورهای اروپایی ، امریکا و صهیونیسم فشار مضاعفی بر چین وارد آوردند که این رویداد محقق نشود. نتیجه و هزینه این جو روانی در داخل کشور به خوبی درک شد . اینجاست که به اهمیت تاکیدات رهبری مبنی بر جهاد تبیین به خوبی پی می بریم . این که ما باید روایت کننده اول باشیم اهمیت زیادی دارد . در چنین توافق مهمی که با یک قدرت بزرگ شکل گرفته است ، حتما می بایست پیوست رسانه ای هم وجود داشته باشد . متاسفانه بسیاری از ضربه هایی که دیده ایم به دلیل نبود پیوست رسانه بوده است.
آقای منتظمی ، هنگام روی کارآمدن دولت جدید شاهد موجی از حملات بودیم که پیش از انتخاب آغاز شده بود و هر روز موضوع جدیدی برای هجمه ، شبهه و بحران سازی ایجاد می کنند و با پیوست رسانه ای دارند یک خروجی قابل قبول برای خود دریافت می کنند . از نظر شما جریان سازی رسانه ای در ماه های اخیر چگونه بوده است ؟
با تغییر دولت ها رویکرد اداره کشور هم تغییر پیدا می کند . دولت سیزدهم نگاه خاص خود را داشته است که قطعا در پیشبرد و اداره کشور اثرگذار است . پس از ایجاد فضای مجازی ، یک مثلث در هدایت سیاسی جامعه ایجاد شد که شامل رسانه ها ، تولید محتوا ، پای کار کشاندن افکار عمومی ( مردم می توانند در فضای مجازی اظهار نظر آزاد داشته باشند ) و در نهایت باور پذیر کردن یک مسئله که فشار به حکومت یا دولت برای اجرایی سازی یک سیاست می باشد.
اتفاقات خوب و کارهای اساسی که در مدت زمان کوتاه روی کارآمدن دولت سیزدهم رخ داده است غیرقابل انکار است اما سیاست رسانه ای (پیوست رسانه ای ) به گونه ای تنظیم شده است که نه تنها خوبی ها دیده نشود ، بلکه تمام فشار بر بخش های دارای مشکل وارد شود و کاستی ها پررنگ تر شود . به عنوان مثال ، چندین سال است که مسئله معیشت مورد بحث و گفتگوی بسیار جدی قرار گرفته است اما پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم ، بر اساس پیوست رسانه ای شبکه های معاند ، این مقوله تبدیل به یک اهرم فشار برای قوه مجریه شده است . گرانی نان و روغن یک موضوع جهانی است و ما نتوانستیم در این باره پیوست رسانه ای خوبی داشته باشیم ، همچنان که در شرایط پاندمی کرونا ، با وجود اقدام سریع دولت دوازدهم ، پوشش رسانه ای مطلوب برای انعکاس فعالیت ها نداشتیم . در شرایط فعلی ، رسانه های دشمن از حالت کلی گویی به نقطه زنی رسیده اند یعنی به این نتیجه رسیده اند که باید بر نقاط فشار متمرکز شوند و در این مسیر گویی همه رسانه های بیگانه با یکدیگر هم نظر هستند و اتاق فکر مشترک دارند .
در بیان کلی ؛ یک رویه و کلید واژه های ثابت از زمان انتخابات در رسانه های معاند دیده می شود .ابتدا تمام توان آنها برای کاهش مشارکت مردم در انتخابات به کار گرفته شد .پس از آن دولت با عناوینی مانند ناتوان و کابینه ضعیف توصیف شد . این در حالی است که علیرغم تبلیغات رسانه ای ، مردم به امید تغییر شرایط وارد انتخابات شدند و رای دادند ولی آنها هنوز هم دست بردار نیستند یک روز دولت را منتسب به حکومت می دانند و می گویند رئیس جمهور ، گرینه حاکمیت بوده است و رایی درکار نبوده است ، روز دیگر موضوع دولت ناکارآمد را مطرح می کنند تا حواشی رسانه ای برای دولت آنقدر زیاد شود که دولت از کار اصلی خود بازبماند. البته مشکل اینجاست که دولت با مردم سخن نمی گوید و زمانی به مردم توضیح داده می شود که فشارها بسیار زیاد شده است. مثلا پیش از آن که حذف ارز ترجیحی گندم عملیاتی شود با حرف بزنیم و آنها را از فواید و ویژگی های این طرح آشنا کنیم . در این صورت مردم متوجه می شوند با این کار ، چه میزان از قاچاق ارز و خروج سرمایه کشور جلوگیری خواهد شد.
آقای شهیدی ، یکی از بخش هایی که بسیار مورد توجه رسانه های بیگانه است و مشغول عملیات روانی برای آن هستند ، رویکردهای منطقه ای ایران است ؛ جایی که ضربه های سهمگینی از آن خورده اند . رسانه های معاند در این بخش هم دو کارویژه دارند ، قسمت اول داخل ایران است . به عنوان مثال این جو را ایجاد می کنند که چرا باید سربازان کشور در سوریه بجنگند در حالی که ما در کشور خودمان مشکلات زیادی داریم یعنی در ذهن مردم نسبت به حضور ایران در یمن و سوریه تردید و اساسا در بنیان انقلاب اسلامی شبهه ایجاد می کنند. شما عملکرد رسانه ای در این بخش را چگونه ارزیابی می کنید؟
از نظر من اتفاقی که در سطح منطقه رخ می دهد ، از رویدادهای حوزه هسته ای جدا نیست ، به عبارت دیگر همان رویکرد ایران هراسی ، چه در زمینه موشکی ، پهبادی و در زمینه نفوذ و برد منطقه ای هم همان رویکرد را داریم که بیشتر به این منظور است که ایران را از داشتن مناسبات سالم و پایدار با کشورهای منطقه دور کنند . البته دولت جدید هم در صدد گسترش مناسبات است که نمونه آن را درباره عربستان مشاهده می کنیم . بنابراین دیپلماسی رسانه ای در سطح منطقه ، به نوعی در پی منزوی نشان دادن ایران به عنوان یک دولت در مناسبات متعادل با کشورهای همسایه به خصوص عربستان و نشان دادن تقابل شدید با این کشور است. این رویکرد به حدی پیشروی کرده است که روابط ایران و عربستان را در حد تخاصم و دشمنی نشان می دهد .درواقع به جای آن که علت اصلی ناآرامی های عراق و یمن را پیدا کنند آن را در تعارضات و روابط منطقه ای ایران ، به خصوص عربستان جستجو می کنند . از سوی دیگر تمام این مسائل منطقه ای در داخل ایران با اقتصاد و معیشت پیوند زده می شود یعنی مسائلی که در حیطه دیپلماسی اقتصادی است به منطقه نسبت داده می شود . در شرایط فعلی ، رسانه های معاند می کوشند برد منطقه ای ایران در کشورهای پیرامونی و جوامع دیگر ، به عنوان یک نوع سیاست شبه کشور گشایی تلقی می شود که هزینه های سنگینی به دنبال دارد و مانع پرداختن به معیشت و اقتصاد مردم می شود.
چگونه راوی اول باشیم؟
آقای منتظمی ، ما برای روایت اول و جهاد تبیین چه باید بکنیم؟
خط تهاجمی و دفاع اول ما در جهاد تبیین رسانه است. پیوست رسانه ای و سخن گفتن با مردم و رسانه ها اولین گام برای جهاد تبیین است . پیوست رسانه ای مصداق عملیات رسانه ای است که یک سوژه در خط خبری وجود داشته باشد و به زبان های مختلف برای آن محتوای تصویری ، متنی و مکتوب ، بر اساس ادبیات نسل جدید ایجاد کنیم . باید توجه داشته باشیم که امروز نمی توانیم با روش های 10 سال پیش ، نسل جوان را اقناع کنیم. تقویت رسانه یکی دیگر از راهکارهاست . اگر رسانه های داخل قدرتمند نباشند ما همچنان در بن بست قرار داریم بیشتر استان های کشور با همسایگانمان هم زبان هستند اما ما هیچ محتوایی تولید نکرده ایم . درواقع رسانه های قدرتمند در تهران متمرکز شده اند و دفاتر استانی توانایی زیادی در تولید محتوا و کار رسانه ای ندارند. برای آن که رسانه فعالیت داشته باشد و پرقدرت به کار خود ادامه دهد ، باید از نظر نیروی انسانی و مالی تامین باشد .
برنامه امواج شبهه که گفتگوی تخصصی پیرامون ماهیت شناسی رسانه های معاند فارسی زبان است ، روزهای یکشنبه و سه شنبه ساعت 16 به مدت 60 دقیقه به روی آنتن این شبکه به نشانی موج اف ام ردیف 103.5 مگاهرتز می رود و در این قسمت به نقش دیپلماسی رسانه ای دشمن در فشار بر جمهوری اسلامی ایران پرداخت.
این برنامه به تهیهکنندگی سیدهفاطمه شعار، هماهنگی گیسو جعفرزاده، آیتمسازی سمیرا... صدیق کردی، گویندگی فاطمه عبدالوند و با کارشناسی و اجرای مصطفی صادقی تقدیم مخاطبان میشود.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد